میدانید در روز بارانی اگر به زیرزمین آن خانه تشریف ببرید باید با خودتان چتر ببرید؟
تا اینکه یکروز میخواستم فرزندم را به دانشگاه برسانم و با لباس و سر و وضعی نه چندان مرتب پشت فرمان اتومبیلم نشسته بودم و منتظر فرزندم بودم که از خانه خارج شود. خانم همکاری را دیدم با سرو وضع بسیار مرتب و با روی گشاده به خانههای همسایهها مراجعه میکند و فلایری که در دست دارد به آنها میدهد و از آنها دعوت میکند تا از خانه زیبایی که به تازگی برای فروش لیست کرده دیدن کنند. البته من هرگز این همکار محترم را قبلا ندیده بودم ولی چون سر و وضع مناسبی نداشتم شیشه اتومبیل را بالا کشیدم و سایبان آنرا پائین آوردم تا ایشان من را نبیند یا اینکه از رفتار من متوجه شود که سمت من نباید بیاید. اما بر عکس، ایشان کارش که با همسایه ما تمام شد به سمت من که هنوز در اتومبیل نشسته بودم آمد یک فلایر به سمت شیشه اتومبیل دراز کرد و با اینکه تنها قسمتی از گونه من را میتوانست ببیند گفت آقای انواری شما هستید؟ "سلام، از ملاقات شما خیلی خوشحالم " تعجب کردم پیش خودم فکر کردم حتما مطالب من در مجلههای فارسی را میخواند که به این خوبی مرا میشناسد!! من هم سلام کردم و خواستم پیاده شوم که خوشبختانه ایشان مانع شد و گفت نه پیاده نشوید، مزاحم نمیشوم فقط اگر خریداری به شما مراجعه کرد این خانه را هم در لیست خودتان بگذارید باور کنید خانه زیبایست و از خرید آن برای مشتری پشیمان نمی شوید، من هم برای رعایت ادب فلایر را گرفتم نگاهی به عکسهای آن کردم و قیمتش را پرسیدم و قول دادم حتما آنرا به خریداران نشان بدهم، آنرا پشت فرمان اتومبیل انداختم ، فرزند هم بالاخره رسید، خداحافظی کردم و رفتیم، قصه این دیدار را هم فراموش کردم.
روز بعد که مشغول کارهای روزانه بودم پیش خودم فکر میکردم که چقدر همه چی آرومه و من چقدر خوشبختم!... پیش خودم گفتم امکان ندارد که این آرامش تا ابد پا بر جا باشد ، البته علت آرامش را خیلی زود متوجه شدم تلفنم همچنان خاموش بود، گوشی را روشن کردم و متوجه شدم یک نفر چند بار پیغام گذاشته که قصد خرید خانه دارد و دوست دارد که من به او چند خانه نشان بدهم. از اینکه گوشی را مدتی خاموش نگه داشته بودم از خودم کمی دلخور شدم و فورا به این خریدار احتمالی زنگ زدم و معذرتخواهی کردم و به ایشان قول دادم که برای جبران انتظاری که ایشان کشیده حاضرم فورا یکی از خانههای زیبای ریچموندهیل را به ایشان نشان بدهم. داخل اتومبیلم پریدم فلایری که هنوز آنجا بود برداشتم و به قولم به آن خانم همکار عمل کردم و برای نشان دادن آن خانه زیبا به مشتریام وقت گرفتم، همان یک ملک را به مشتری نشان دادم و درست حدس زدید آن خانه را که بسیار زیبا بود برای ایشان خریدم. فروشنده که واقعا احتیاج داشت آن خانه را بفروشد و قبل از آن خانم همکار با یکی از معروفترین ایجنتهای این شهر آن خانه را لیست کرده بود و نتوانسته بود ملک را بفروشد بسیار خوشحال شد، خریدار ما هم که ملک زیبائی با قیمتی بسیار مناسب خریده بود به وجد آمد، خانم ایجنت پاداش روحیه مثبت و انرژی بالای خودش را گرفت ، برای من هم بد نشد! و بعد از آن آرامش کوتاه دوباره مشغول خدمت به خلق خدا شدم! خریدار ما سالها در آن خانه با خوبی و خوشی زندگی کرد و به یکی از وفادارترین و بهترین مشتریهای تیم ما تبدیل شد، آن خانه را هم دو سال قبل بیش از دو برابر و نیم قیمتی که خریده بود برایش فروختیم...بگذریم سال ۲۰۰۸ قرار بود سال رکود باشد ولی در مجموع به یکی از بهترین سالهای فعالیت من در این شغل شریف تبدیل شد، اگر قصد فروش خانه خود را دارید و میخواهید تماس بگیرید تا شماره تلفن آن خانم همکار را از من بگیرید باید عرض کنم که من خودم با سالها تجربه در خدمت شما هستم! خانه شما را با ضمانت نامه کتبی می فروشم! و اصلا احتیاجی نیست که خودم بخرم!
اما در مقابل این روحیه پر انرژی همکار همزبان خودمان که در یک سال رکود باعث خوشحالی و رضایت خاطر همه طرفهای در گیر یک معامله ملک شد اجازه بدهید تایک رفتار کاملا متضاد آنرا که اخیرا شاهدش بودم برایتان نقل کنم. ملکی را اخیرا با یک خریدار دیدم که هفتصدهزار دلار قیمت گذاری شده بود، این ملک نه تنها هیچ بویی از بازسازی و نوسازی در عمر شاید سی ساله خودش نبرده بود بلکه وقتی در روز بارانی آنرا به اتفاق خریدار محترم دیدیم آب جمع شده در حیاط به داخل زیر زمین چکه میکرد با اینحال ما در روز دومی که این ملک به بازار آمده بود برای آن آفری به مبلغ ششصد و پنجاه و یک هزار دلار گذاشتیم، اما دریغ از یک تماس ایجنت فروشنده، البته ایشان یک ایمیلی به من زد و گفت تازه دو روز است که این ملک به بازار آمده و فروشنده آمادگی قبول آفری که این مقدار کمتر از قیمت باشد هنوز ندارد. چند روز پیش به ایشان زنگ زدم و گفتم خانم محترم حالا یک ماه از حضور شما در بازار میگذرد، آیا این ملک آفر بهتری دریافت کرده است؟ از لحن صحبت ایشان متوجه شدم که حتی به ندرت خریداری برای بازدید این ملک رفته است، خدمتشان عرض کردم میدانید در روز بارانی اگر به زیر زمین آن خانه تشریف ببرید باید با خودتان چتر ببرید؟ جواب دادند که صاحبخانه بعد از هر باران آنجا را خشک میکند و مطلقا!! مشکلی برایشان پیش نمیآید!! در پایان عرض کردم اگر در چنین بازاری یکنفر برای یکی از ملکهای فروشی من آفری بیاورد رهایش نمیکنم تا با او به نتیجه برسم ، فکر نمیکنید که شما با این وضعیت بهتر بود که یک تماسی با من میگرفتید وتلاش میکردید که نظرات ما را به فروشندهتان نزدیک کنید؟ ایشان جواب دادند ظرف چند روز آینده در این مورد با فروشنده صحبت میکند....خواننده محترم آیا تفاوت را متوجه شدید؟ خریدار ما آفرش را جای دیگری با فروشنده یا ایجنت با انگیزهتری امتحان کرد جائی که رکود حاکم نبود! در واقع این بازار نیست که راکد است رکود از جای دیگری میآید!
بخصوص در بازاری که ما امروز شاهدش هستیم ارزش یک مشاور املاک با تجربه، پر انرژی و مثبت اندیش بیش از پیش آشکار میشود. چنانچه قصد خرید ملک دارید یا قبلا تجربه ناموفقی در فروش ملک داشتهاید به شما پیشنهاد میکنم از انرژی مثبت ما استفاده کنید، به امید دیدار!
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
درباره نویسنده/هنرمند
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو