با رجوع به کاندیدها و پیگیری در امور شهری، خانوادگی و شغلی، وکلای انتخابت شده به امور رسیدگی میکنند
افراد بسیاری در این شهر هستند که به واسطه تلاشهای بیوقفهشان برای جامعه ایرانی نقش پُررنگی میان ایرانیان دارند. از میان این افراد چند نفری را انتخاب کردهایم که علاوه بر حضور دائمی در میان ایرانیان، در زمان انتخابات نیز بسیار فعالند. از این افراد خواهش کردیم نظرات شخصی خود (و نه سازمانی که در آن مشغول فعالیتاند) را در رابطه با این انتخابات در قالب پاسخ به پرسشهای ما بیان دارند. لازم به توضیح است که انتخاب و نظرات مصاحبهشوندگان فارغ از گرایش حزبی آنها و فقط به واسطه زحماتشان بوده است و بیانگر نظرات این نشریه (که بیطرفی و بیگرایشیست) نیست.
کامبیز افشاری
فوق لیسانس مهندسی معادن، فارغالتحصیل دانشکده فنی دانشگاه تهران و عضو مهندسین خبره انتاریو (P. Eng) است. وی از فعالین، اعضاء و مدیران سازمانهای ایرانی از جمله انجمن ایرانیان تا کانون مهندس بوده است. او هم اکنون ریاست سازمان مهندسین دانشکده فنی را برعهده دارد.
به نظر شما نقطه ضعف هر یک از حزبهای اینجا در چیست؟
محافظهکار: آنها در اولین دورهشان {پس از نیودموکراتها 1995} به مشاغل کانادا خیلی صدمه زدند و باعث مهاجرت متخصصین (مثل پرستارها) به آمریکا شدند زیرا روی کم کردن حقوق آنها تکیه کرده بودند. کانادا به خاطر نزدیکی بیشتر به آمریکا صدمه دید، بخصوص در مورد آزادی، میزان حقوق، رای و نژاد
لیبرال: نقطه ضعف آنها زیاد خوب بودن، و درست فکر کردن آنهاست، خیلی زیادی خوب بودن هم خوب نیست، آنها بایستی محکمتر باشند؛ با اینحال بنظر من لیبرالها از همه جلوتر هستند. اشتباهات در لیبرالها کمتر از بقیه بوده و در چند مورد پرداخت حقوق بوده است.
نیودموکرات: آنها یک دوره با باب ری انتاریو را اداره میکردند {1991 تا 1995}، نتیجه کار آنها داشت جامعه و انتاریو را از کاپیتالیستی به سوسیالیستی تبدیل میکرد؛ مثلا به طبقهای که کار نمیکرد یا حاضر به کار نبود بیشتر پرداخته میشد، این درست است آنهایی که نیاز بیشتری دارند نیاز به رسیدگی بیشتری دارند و رسیدگی به آنها و بالا آوردنشان به نفع جامعه است، ولی این درست نیست که به آنها آنقدر برسیم که بقیه گروههای اجتماعی نتوانند پیشرفت کنند. بعبارت بهتر نتیجه سیاستهای آنها عدم رقابت و پیشرو بودن میشود و در آن سالها ما از نظر مالی خیلی عقب افتادیم. خود باب ری (رهبر نیودموکراتها) بعدها لیبرال شد.
به نظر شما نقطه قوت هر یک از حزبها در چیست؟
محافظهکار: قاطعیت، آنها هرچه بگویند را انجام میدهند، حتی اگر بگویند که به جنگ میرویم، واقعا به جنگ میروند. سیاستهای محافظهکاران توجه بیشتر به صنعت و ثروت است، و ثروت در آمریکای شمالی یک جورهایی با اسلحه و جنگ سر کار دارد. محافظهکارها میخواهند ثروت کلی را بالا ببرند، بسیار اندک به آّزادی سطوح مختلف اجتماعی و محیط زیست اهمیت میدهند. جایگاه کانادا بعلت این نوع سیاستها از نظر جامعه جهانی کلی صدمه دیده است.
لیبرال: انسانیت، عاطفه، رسیدگی به پناهندگان، آزادی بیشتر. مثلا آنها در این سه دوره که در قدرت هستند این همه به آزادی و حقوق زنان اهمیت میدهند که تعداد زنان در همه سطوح اجتماعی از دانشگاه تا مدیریت بیشتر از قبل شده است. از جمله تغییرات مثبتی که انجام دادهاند بخصوص در 4 سال گذشته، بیمه بازنشستگی سالمندان، پوشش دارویی بچهها و فرزندان تا 25 سالگی، کنترل اجاره بهای ساختمانهای مسکونی، مستاجرین، کاهش نرخ هایدرو به میزان 25، و حذف تخفیف شهریه دانشگاهی و کالج بوده است.
نیودموکرات: اینقدر ضعیفند که مردم قبولشان ندارند، این حزب بین دو حزب دیگر گیر کرده است و مانند همنام اروپاییشان نیستند، حتی خودشان به کمپین خودشان نمیروند. بنابراین نقطه قوتی نمیشود برایشان نوشت.
اگر در انتخابات به کاندیدایی رای دهید، رای خود را بیشتر به واسطه حزب آن کاندیدا میدهید یا به واسطه شخصیت خود کاندیدا؟
حتما به حزبش رای میدهم. اگر شخصیتش هم خوب بود که چه بهتر، اگر شخصیتش خوب نبود میرویم و به حزبش فشار میآوریم که این فرد آدم درستی نیست و بایستی جابجا شود.
مشکلات اصلی امروز انتاریو و تورنتو را درچه میبینید؟
اول؛ بوروکراسی، سه چهار سازمان باید در هر مسئلهای باهم تصمیم بگیرند و این کلی طول میکشد، برای همین همیشه پروژهها گیر میکند و به تعویق میافتد و مردم صدایشان در میآید. این بوروکراسی باید عوض شود، مثلا برای یک تونل زدن و آرتی کشیدن و امتداد دادن مترو باید چندین و چند سازمان نظر بدهند، در واقع تصمیمگیریها باید تقسیمبندی شود تا در مورد یک بند تصمیمگیری، سازمانهای دیگری دخالت مجدد نکنند و آن بند را مجددا بررسی نکنند، آن بند فقط باید در یک سازمان تخصصی تصمیمگرفته شود و تمام.
آیا احزاب واقعا به مردم گوش میکنند؟ اگر نه به چه کسانی گوش میکنند؟
با تجربهایکه من در چند سال گذشته داشتهام و سوالاتی برایم بیجواب بود، متوجه شدم که با رجوع به کاندیدها و پیگیری در امور شهری، خانوادگی و شغلی، وکلای انتخابت شده به امور رسیدگی میکنند. و تقریبا این مساله جا افتاده است که در صورت ملاحظه نکردن به کمک مردم از طرف مسئولین دور بعدی انتخابات آنها را کسی انتخاب نمیکند. در نهایت با درجهی بیش از 70 درصد به حرف مردم گوش میدهند.
ایرانیان چگونه میتوانند اثر بیشتری در انتاریو داشته باشند و بیشتر منتفع هم بشوند؟ در برخی موارد ایرانیها انتخابی کردهاند که فرد منتخب پس از انتخابات به نفع دیگری و به ضرر جامعه ایرانی عمل میکند، به نظر شما چه باید کرد؟
من الان به کمپین زیمرمن (ویلودیل) کمک کردم و الان هم دارم به کمپین مریدی میروم تا کمک کنم. ما ایرانیها بیشتر از خیلی دیگر از جوامع، مانند اورینتالها، در سیاست مشارکت میکنیم که خودمان را نشان میدهیم، و البته بایستی کاری کنیم که سیاسیون هم بدانند بعدا باید به ما توجه کنند. اگر ما به کسی رای میدهیم بعدش نیز باید نیازهایمان را فعالانه پیگیری کنیم، آنوقت آنها هم به ما بیشتر توجه نشان خواهند داد و به مشکلات ما رسیدگی خواهند کرد. ما از نمایندهها باید بخواهیم که کار ایرانیها را راه بیندازند و آنها باید بدانند که ما از آنها حمایت میکنیم و در عوض آنها هم باید از ما حمایت کنند. ما باید برویم وسط، کمک کنیم، رای بدهیم و سپس از آنها نیز برای پیشبرد نیازهایمان کمک بگیریم. بطور کلی شاهد مسائل و امور نباشیم و خود در سرنوشت آینده خود و نسل بعدی کوشا باشیم.
شما فکر میکنید نتیجه انتخابات آینده انتاریو چه خواهد بود؟
با شرایط کنونی و امروز، و اگر اتفاق خاصی نیفتد، لیبرال ها 75% برنده میشوند. انتخابات اکنون بین کاتلین وین است و فورد. شاید برخی بخواهند برای نبودن کاتلین وین به فورد رای بدهند در حالیکه فورد و حزبش نیز کارنامه خوبی ندارد.
اگر ایرانیان و یا هر گروه سیاسیای در این انتخابات موفق شدند، میخواهید آنها چه کاری برای جامعه ایرانی انجام دهند؟
رفت و برگشت به ایران الان تبدیل به معضل شده و ایرانیها را خیلی اذیت میکند، و اینکه سفارت نداریم و اینهمه ایرانیان برای هرچیز سادهای به مشکل بر میخورند، این بزرگترین مشکل کنونی جامعه ماست که بایستی حل شود. و دیگر اینکه بودجهای نداریم تا بتوانیم برای خودمان مراکزی را درست کنیم و به یکدیگر کمک کنیم. دولت مجبور شد بودجه ما {انجمن ایرانیان} را بخاطر اینکه قبلا کلی بد کار کردیم، بدهد به جامعه دیگری، مثل ایتالیاییها. دولت بیاید به ما بودجه بدهد و خودش نیز ما را کنترل کند، اینجوری خودمان متاسفانه کنترل کننده خودمان نخواهیم بود و همه چیز درست پیش خواهد رفت. در ضمن، منتخبین بایستی شرایط شرکتکردن و قبول شدن متخصصین با مدارک دانشگاهی ایران را سادهتر و قابل قبولتر کنند که ایرانیان با مدرک عالی و اطلاعات بالای جامعه کانادایی بیشتر موفق شوند و در سیاست اقتصادی این مملکت چشمگیرتر باشند که در حقیقت حقشان هم هست.
کامبیز افشاری
فوق لیسانس مهندسی معادن، فارغالتحصیل دانشکده فنی دانشگاه تهران و عضو مهندسین خبره انتاریو (P. Eng) است. وی از فعالین، اعضاء و مدیران سازمانهای ایرانی از جمله انجمن ایرانیان تا کانون مهندس بوده است. او هم اکنون ریاست سازمان مهندسین دانشکده فنی را برعهده دارد.
به نظر شما نقطه ضعف هر یک از حزبهای اینجا در چیست؟
محافظهکار: آنها در اولین دورهشان {پس از نیودموکراتها 1995} به مشاغل کانادا خیلی صدمه زدند و باعث مهاجرت متخصصین (مثل پرستارها) به آمریکا شدند زیرا روی کم کردن حقوق آنها تکیه کرده بودند. کانادا به خاطر نزدیکی بیشتر به آمریکا صدمه دید، بخصوص در مورد آزادی، میزان حقوق، رای و نژاد
لیبرال: نقطه ضعف آنها زیاد خوب بودن، و درست فکر کردن آنهاست، خیلی زیادی خوب بودن هم خوب نیست، آنها بایستی محکمتر باشند؛ با اینحال بنظر من لیبرالها از همه جلوتر هستند. اشتباهات در لیبرالها کمتر از بقیه بوده و در چند مورد پرداخت حقوق بوده است.
نیودموکرات: آنها یک دوره با باب ری انتاریو را اداره میکردند {1991 تا 1995}، نتیجه کار آنها داشت جامعه و انتاریو را از کاپیتالیستی به سوسیالیستی تبدیل میکرد؛ مثلا به طبقهای که کار نمیکرد یا حاضر به کار نبود بیشتر پرداخته میشد، این درست است آنهایی که نیاز بیشتری دارند نیاز به رسیدگی بیشتری دارند و رسیدگی به آنها و بالا آوردنشان به نفع جامعه است، ولی این درست نیست که به آنها آنقدر برسیم که بقیه گروههای اجتماعی نتوانند پیشرفت کنند. بعبارت بهتر نتیجه سیاستهای آنها عدم رقابت و پیشرو بودن میشود و در آن سالها ما از نظر مالی خیلی عقب افتادیم. خود باب ری (رهبر نیودموکراتها) بعدها لیبرال شد.
به نظر شما نقطه قوت هر یک از حزبها در چیست؟
محافظهکار: قاطعیت، آنها هرچه بگویند را انجام میدهند، حتی اگر بگویند که به جنگ میرویم، واقعا به جنگ میروند. سیاستهای محافظهکاران توجه بیشتر به صنعت و ثروت است، و ثروت در آمریکای شمالی یک جورهایی با اسلحه و جنگ سر کار دارد. محافظهکارها میخواهند ثروت کلی را بالا ببرند، بسیار اندک به آّزادی سطوح مختلف اجتماعی و محیط زیست اهمیت میدهند. جایگاه کانادا بعلت این نوع سیاستها از نظر جامعه جهانی کلی صدمه دیده است.
لیبرال: انسانیت، عاطفه، رسیدگی به پناهندگان، آزادی بیشتر. مثلا آنها در این سه دوره که در قدرت هستند این همه به آزادی و حقوق زنان اهمیت میدهند که تعداد زنان در همه سطوح اجتماعی از دانشگاه تا مدیریت بیشتر از قبل شده است. از جمله تغییرات مثبتی که انجام دادهاند بخصوص در 4 سال گذشته، بیمه بازنشستگی سالمندان، پوشش دارویی بچهها و فرزندان تا 25 سالگی، کنترل اجاره بهای ساختمانهای مسکونی، مستاجرین، کاهش نرخ هایدرو به میزان 25، و حذف تخفیف شهریه دانشگاهی و کالج بوده است.
نیودموکرات: اینقدر ضعیفند که مردم قبولشان ندارند، این حزب بین دو حزب دیگر گیر کرده است و مانند همنام اروپاییشان نیستند، حتی خودشان به کمپین خودشان نمیروند. بنابراین نقطه قوتی نمیشود برایشان نوشت.
اگر در انتخابات به کاندیدایی رای دهید، رای خود را بیشتر به واسطه حزب آن کاندیدا میدهید یا به واسطه شخصیت خود کاندیدا؟
حتما به حزبش رای میدهم. اگر شخصیتش هم خوب بود که چه بهتر، اگر شخصیتش خوب نبود میرویم و به حزبش فشار میآوریم که این فرد آدم درستی نیست و بایستی جابجا شود.
مشکلات اصلی امروز انتاریو و تورنتو را درچه میبینید؟
اول؛ بوروکراسی، سه چهار سازمان باید در هر مسئلهای باهم تصمیم بگیرند و این کلی طول میکشد، برای همین همیشه پروژهها گیر میکند و به تعویق میافتد و مردم صدایشان در میآید. این بوروکراسی باید عوض شود، مثلا برای یک تونل زدن و آرتی کشیدن و امتداد دادن مترو باید چندین و چند سازمان نظر بدهند، در واقع تصمیمگیریها باید تقسیمبندی شود تا در مورد یک بند تصمیمگیری، سازمانهای دیگری دخالت مجدد نکنند و آن بند را مجددا بررسی نکنند، آن بند فقط باید در یک سازمان تخصصی تصمیمگرفته شود و تمام.
آیا احزاب واقعا به مردم گوش میکنند؟ اگر نه به چه کسانی گوش میکنند؟
با تجربهایکه من در چند سال گذشته داشتهام و سوالاتی برایم بیجواب بود، متوجه شدم که با رجوع به کاندیدها و پیگیری در امور شهری، خانوادگی و شغلی، وکلای انتخابت شده به امور رسیدگی میکنند. و تقریبا این مساله جا افتاده است که در صورت ملاحظه نکردن به کمک مردم از طرف مسئولین دور بعدی انتخابات آنها را کسی انتخاب نمیکند. در نهایت با درجهی بیش از 70 درصد به حرف مردم گوش میدهند.
ایرانیان چگونه میتوانند اثر بیشتری در انتاریو داشته باشند و بیشتر منتفع هم بشوند؟ در برخی موارد ایرانیها انتخابی کردهاند که فرد منتخب پس از انتخابات به نفع دیگری و به ضرر جامعه ایرانی عمل میکند، به نظر شما چه باید کرد؟
من الان به کمپین زیمرمن (ویلودیل) کمک کردم و الان هم دارم به کمپین مریدی میروم تا کمک کنم. ما ایرانیها بیشتر از خیلی دیگر از جوامع، مانند اورینتالها، در سیاست مشارکت میکنیم که خودمان را نشان میدهیم، و البته بایستی کاری کنیم که سیاسیون هم بدانند بعدا باید به ما توجه کنند. اگر ما به کسی رای میدهیم بعدش نیز باید نیازهایمان را فعالانه پیگیری کنیم، آنوقت آنها هم به ما بیشتر توجه نشان خواهند داد و به مشکلات ما رسیدگی خواهند کرد. ما از نمایندهها باید بخواهیم که کار ایرانیها را راه بیندازند و آنها باید بدانند که ما از آنها حمایت میکنیم و در عوض آنها هم باید از ما حمایت کنند. ما باید برویم وسط، کمک کنیم، رای بدهیم و سپس از آنها نیز برای پیشبرد نیازهایمان کمک بگیریم. بطور کلی شاهد مسائل و امور نباشیم و خود در سرنوشت آینده خود و نسل بعدی کوشا باشیم.
شما فکر میکنید نتیجه انتخابات آینده انتاریو چه خواهد بود؟
با شرایط کنونی و امروز، و اگر اتفاق خاصی نیفتد، لیبرال ها 75% برنده میشوند. انتخابات اکنون بین کاتلین وین است و فورد. شاید برخی بخواهند برای نبودن کاتلین وین به فورد رای بدهند در حالیکه فورد و حزبش نیز کارنامه خوبی ندارد.
اگر ایرانیان و یا هر گروه سیاسیای در این انتخابات موفق شدند، میخواهید آنها چه کاری برای جامعه ایرانی انجام دهند؟
رفت و برگشت به ایران الان تبدیل به معضل شده و ایرانیها را خیلی اذیت میکند، و اینکه سفارت نداریم و اینهمه ایرانیان برای هرچیز سادهای به مشکل بر میخورند، این بزرگترین مشکل کنونی جامعه ماست که بایستی حل شود. و دیگر اینکه بودجهای نداریم تا بتوانیم برای خودمان مراکزی را درست کنیم و به یکدیگر کمک کنیم. دولت مجبور شد بودجه ما {انجمن ایرانیان} را بخاطر اینکه قبلا کلی بد کار کردیم، بدهد به جامعه دیگری، مثل ایتالیاییها. دولت بیاید به ما بودجه بدهد و خودش نیز ما را کنترل کند، اینجوری خودمان متاسفانه کنترل کننده خودمان نخواهیم بود و همه چیز درست پیش خواهد رفت. در ضمن، منتخبین بایستی شرایط شرکتکردن و قبول شدن متخصصین با مدارک دانشگاهی ایران را سادهتر و قابل قبولتر کنند که ایرانیان با مدرک عالی و اطلاعات بالای جامعه کانادایی بیشتر موفق شوند و در سیاست اقتصادی این مملکت چشمگیرتر باشند که در حقیقت حقشان هم هست.
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: چهارشنبه, می 16, 2018 - 20:00
درباره نویسنده/هنرمند
Arash Moghaddam آرش مقدم مدرک کارشناسی کامپیوتر و تخصص تولید رسانه دیجیتال دارد و مدیریت تولید بیش ۹ رسانه تصویری، چاپی و اینترنتی را بعهده داشته است. |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو