در این فیلم گوسفند کیست و چوپان چه کسی است؟
اجتماعی، 110 دقیقه
کارگردان و نویسنده: هومن سیدی
تهیهکننده: سعید سعدی
طراحی و ترکیب صدا: سید رضا علویان
فیلمبرداری: پیمان شادمانفر
بازيگران:
نوید محمدزاده، فرید سجادی حسینی و فرهاد اصلانی با حضور نازنین بیاتی با معرفی نوید پور فرج، مرجان اتفاقیان
پخش: نیکان فیلم
تاریخ اکران: چهارم مهر97
جوایز فیلم: برنده سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری از جشنواره فیلم فجر - برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم هنر و تجربه از جشنواره فیلم فجر - برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه از جشنواره فیلم فجر - برنده سیمرع بلورین بهترین فیلم از تماشاگران در جشنواره فیلم فجر
درباره عوامل:
کارگردان: هومن سیدی کارگردان فیلمنامهنویس بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون است. اوکاندیدای جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد در جشن خانه سینما برای فیلم پابرهنه بهرام توکلی شد. پس از ساخت چند فیلم کوتاه که جوایزمتعددی دریافت کرد اولین فیلم بلندخود به نام آفریقا که در زمره آثار نئونوآرایران است را کارگردانی کرد. برخی منتقدین او را مثل اصغر فرهادی در سبک سینمای اجتماعی میبینند گرچه با دکوپاژ و میزانسنهای متفاوت. از دیگر فعالیتهای او آموزش هنرجوهای بازیگری است. نوید پورفرج یکی از همان بازیگران است. او ضمنا از شورای عالی انقلاب فرهنگی دکترای افتخاری گرفت.
تهیه کننده:
سعید سعدی: مدیریت شرکت فیلمسازی فدک و مدیریت شهرک سینمائی دفاع مقدس مسئولیتهای فعلی او و در سوابقش معاونت صدا و سیمای سپاه را دارد.
جوایزکسب شده: برنده جایزه نتپک (جایزه شبکه ارتقای سینمای آسیا) برای بهترین فیلم گیلانه در فرانسه و برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم در میان ابرها
بازیگران:
نوید محمدزاده: وی دو بار پیاپی موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر و همچنین تندیس بهترین بازیگر مرد جشن حافظ گردیده است. وی یکی از پُرافتخارترین بازیگران سینمای ایران محسوب میشود.
فرهاد اصلانی: بازیگرِ تئاتر، سینما و تلویزیون است. سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد را برای دو فیلم خرس و زندگی خصوصی دریافت کرده است. اصلانی در سال ۱۳۹۵ در فیلم دختر اثر رضا میرکریمی، توانست اولین جایزه بینالمللی خود را از سی و هشتمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم مسکو وهمچنین هند دریافت کند.
نوید پورفرج: بازی او در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر تحسین مخاطبین و منتقدان را در پی داشت و نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد.
نقد فیلم:
ارزندهترین اثر هومن سیدی تا به حال که به نظر من سومین اثر از سهگانه 13، خشم و هیاهو و فیلم مورد نقد، مغزهای کوچک زنگزده است. این فیلم روایت نابی از قسمت محو شده ولی واقعی زندگی شهریست که اسمش را حاشیهنشینی میگذاریم. میتوان گفت به سادگی نخواهید توانست فیلمی چنین تکاندهنده و خاص در سینمای ایران بیابید. داستان درامی که با بیان بازیگر اولش پیش میرود. اولین موردی که باعث جلب توجه من شد ترجمه انگلیسی عنوان فیلم است Sheeple لفظ توهینآمیزی است که به کسی که تحت تاثیر دولت یا هر قدرتی دیگر درآمده و به آسانی تحت کنترل است گفته میشود که ظاهرا انسان ولی باطنا گوسفند است. چیزی که شخصیت اول خُلوضع فیلم شاهین (نوید محمدزاده) به بچههای محل اطلاق میکند. زشتی اغراقآمیزی که خود نوعی از به تصویر کشیدن زیبایی است (تاریخ زشتی- امبرتو اکو).
میگن اگه چوپان نباشه گوسفندها تلف میشن، یا گم میشن یا گرگ بهشون میزنه یا از گرسنگی میمیرن، چون مغز ندارن. هر کی که مغز نداره به چوپان احتياج داره، یه چوپان دلسوز... چوپان حکم پدر گوسفندها رو داره، آدم بدون پدر هیچی نیست. این چوپانه ما همه گوسفنداشیم، اون به ما میگه کِی بریم، کجا بریم، چی کار کنیم، کِی بشینیم، کِی پاشیم، کِی بمیریم.
این منولوگی است که شاهین بیان میکند، برادر شکور (فرهاد اصلانی) سردسته تبهکاران است، مراد از چوپان شکور میباشد. دیالوگ اول فیلم بین ناصر و شاهین، شخصیت شاد و سرزنده شاهین را حتی در منجلاب به تصویر میکشد. بعد از 15 دقیقه اول فیلم، سرعت مکالمات و جدیت آنها افزایش سریعی پیدا میکند. علامت مشخصه شاهین، داغی دایرهای شکل مثل گلولهایست که در پیشانیاش خودنمائی میکند و با موهایش سعی در پوشاندن آن دارد تا اینکه دوستش امیر (نوید پورفرج) موهایش را کنار میزند و بعد علت آن که تنبیه ظالمانه توسط پدر معتادش (فرید سجادی حسینی) در زمان کودکی است آشکار میشود. قسمت جالب ماجرا طغیان شخصیت شاهین پس از این افشا، در مقابل مسببان بدبختیهایش است. حتی رفتار زورگویانه و تهاجمی او نصیب امیر رفیق شفیقش نیز میشود؛ صحنه خوراندن زورکی غذا به امیر در رستوران و بعد بغل کردنش جزو صحنههای غمانگیز فیلم است. شخص دیگر در فیلم که هدف خشم او قرار میگیرد مونا خواهرش (مرجان اتفاقیان) است. او که آرایشگر میباشد موی دم اسبی خود را به حالت هفترنگ درآورده و هنگامی که تصویرش در ماشین نامزد دوستش موقع برداشتن روسری و نشان دادن موهایش ضبط میشود با سوءقصد روبرو میشود. پخش این فیلم در اینترنت شروع فروپاشی این خانواده است. جنگ با پلیس میخ آخر را بر تابوت شکور میزند. بعد از رفتن شکور و شهروز به زندان، رسما شاهین عقدههای سالهایش را آشکار میکند خصوصا در سکانس زندان که بازی شکور واقعا به یادماندنی است و تازه میفهمد که شاهین را دستکم گرفته و مار در آستین پرورانده. پُرگوئی و خشونت کلامی بعضا بامزه شاهین و ریتم بسیار تند فیلم دلایل علاقه تماشاگران به فیلم است. سکانس برخورد شاهین در آرایشگاه زنانه در عین حال که این سئوال را پیش میآورد که چرا شاهین دنبال شهره است، سکانسی جالب است. ایده فیلم انتقال مصیبت است، حرکتی دایرهوار ازچوپانی به بعدی و گوسفندانی که بدون فکر حرکت میکنند و داغی بر پیشانی دارند. کار فیلمبرداری پیمان شادمانفر در میزانسن و فضاسازی رنگ و بوی واقعیت میدهد. مرگ گوسفندان و استفاده از رنگهای تند زرد و سیاه که بیانگر مریضی و فساد و بخت سیاه است قابل تحسین میباشند. عدهای از منتقدین این فیلم را کپی فیلم برزیلی شهرخدا میدانند در حالی که اینگونه نیست؛ شاید در بهترین حالت وامدار بعضی ازایدههای آن فیلم باشد، شاید یک کولاژ هوشمندانه بنظر برسد که تکههای ایرانی را در کنار مشابهش نصب کرده است. انتخاب آهنگساز خوب فیلم، بامداد افشار، که به گفته خودش با الهام از آوای چوپانان و اصوات آنان موسیقی فیلم را سروده همراه با خوانندگی رضا کولغانی در آخر فیلم از نقاط قوت فیلم به شمار میرود. شکور در یک صحنه فیلم شاهین را به کلاغی تشبیه میکند، زاغهنشین که به دنبال جمع زباله به طور اخص، وان حمام و انباشتن آن در پشت بام است، استعارهایست که نشان میدهد این زندگی زاغهنشینی به او تحمیل شده است و انتخاب پشت بام برای همین است که میخواهد پرواز کند. او چوپانی نیست که ظلم کند و یا در پایان روی صندلی ریاست بنشیند. او ماندن در وان و پاکماندن از تبهکاری را دوست دارد. نگه داشتن کودک با خود در وان و آزادکردن مرغهای عشق نشان میدهد که او خوشی را برای دیگران هم میخواهد. کمک به شهره و ناصر و آماده کردن خود برای نبرد، قسمت پایانی فیلمی است که سیاهی را پایانی بر همه چیز نمیبیند.
نکات ضعف:
روحیات درونی شاهین با خشونتی که در کلام بروز میدهد کاملا متضاد است. در این قسمت فیلمبردار با نشان دادن و تمرکز بر بقیه عناصر داستان خود را در به تصویر کشیدن این تضاد ناتوان نشان میدهد. صحنه قایم شدن در زیر لحاف موقع اقدام به قتل شهره یا طفره رفتن از بریدن گوش پسربچه به دستور شکور مثالهای این مورد هستند. عدم شخصیتپردازی خوب مادر (لادن ژاوهوند) در این فیلم که علیرغم بازی خوبش در زمان قتل دخترش یا بقیه موارد فقط به بدوبیراه گفتن بسنده میکند از نقاط ضعف دیگر این فیلم است. دوست شاهین، ناصر (هامان سیدی) که یک سوم از فیلم ناپدید بود هم کاملا نامانوس است. دیالوگ ضعیف شاهین به پدر ناتنیاش برای چسباندن سکه داغ، و نیز ادبی صحبت کردن شکور شخصیتی کمی غیر واقعی به او میدهد.
دیالوگ: پدر و مادرم در حال استراحت میباشند.
حرف آخر:
سئوالی که برای من و شاید برای شما پیش میآید اینست که گوسفند کیست و چوپان چه کسی است؟ فیلم به نظر من روایت ملل خاورمیانه و تحت ستم است. لحظهای که شهره به شاهین میگوید: الان که خواهر مردم هستم به حرفم گوش میدی؛ ما را به یاد این میاندازد که حقوق فردی فقط برای کشورهای دیگر از نظر دیکتاتورهای جهان سوم قابل قبول است نه برای مردم خودشان. این که از دل هر مصیبتی صحنه طنزی خلق میشود یادآور ساختن جوک در مورد حتی مصیبتهایمان در جهان سوم است. شهروند درجه یک و درجه دو صدا کردن پلیس که همانا خیانت به خانواده است مثل کمک گرفتن از خارجیها برای حل مشکلاتمان است که در نتیجه به خیانت متهم میشویم، و سرانجام اینکه چه کسانی رستگار میشوند؟ شهره که او هم با کمک ناصر فرار میکند و البته خیانت خودیها. من ندیدم منتقدی به این مساله توجه کند ولی ناخودآگاه شاید خودآگاه هومن سیدی برای ما داستان زاغههای جهان سوم را سروده باشد.
کارگردان و نویسنده: هومن سیدی
تهیهکننده: سعید سعدی
طراحی و ترکیب صدا: سید رضا علویان
فیلمبرداری: پیمان شادمانفر
بازيگران:
نوید محمدزاده، فرید سجادی حسینی و فرهاد اصلانی با حضور نازنین بیاتی با معرفی نوید پور فرج، مرجان اتفاقیان
پخش: نیکان فیلم
تاریخ اکران: چهارم مهر97
جوایز فیلم: برنده سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری از جشنواره فیلم فجر - برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم هنر و تجربه از جشنواره فیلم فجر - برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه از جشنواره فیلم فجر - برنده سیمرع بلورین بهترین فیلم از تماشاگران در جشنواره فیلم فجر
درباره عوامل:
کارگردان: هومن سیدی کارگردان فیلمنامهنویس بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون است. اوکاندیدای جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد در جشن خانه سینما برای فیلم پابرهنه بهرام توکلی شد. پس از ساخت چند فیلم کوتاه که جوایزمتعددی دریافت کرد اولین فیلم بلندخود به نام آفریقا که در زمره آثار نئونوآرایران است را کارگردانی کرد. برخی منتقدین او را مثل اصغر فرهادی در سبک سینمای اجتماعی میبینند گرچه با دکوپاژ و میزانسنهای متفاوت. از دیگر فعالیتهای او آموزش هنرجوهای بازیگری است. نوید پورفرج یکی از همان بازیگران است. او ضمنا از شورای عالی انقلاب فرهنگی دکترای افتخاری گرفت.
تهیه کننده:
سعید سعدی: مدیریت شرکت فیلمسازی فدک و مدیریت شهرک سینمائی دفاع مقدس مسئولیتهای فعلی او و در سوابقش معاونت صدا و سیمای سپاه را دارد.
جوایزکسب شده: برنده جایزه نتپک (جایزه شبکه ارتقای سینمای آسیا) برای بهترین فیلم گیلانه در فرانسه و برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم در میان ابرها
بازیگران:
نوید محمدزاده: وی دو بار پیاپی موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر و همچنین تندیس بهترین بازیگر مرد جشن حافظ گردیده است. وی یکی از پُرافتخارترین بازیگران سینمای ایران محسوب میشود.
فرهاد اصلانی: بازیگرِ تئاتر، سینما و تلویزیون است. سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد را برای دو فیلم خرس و زندگی خصوصی دریافت کرده است. اصلانی در سال ۱۳۹۵ در فیلم دختر اثر رضا میرکریمی، توانست اولین جایزه بینالمللی خود را از سی و هشتمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم مسکو وهمچنین هند دریافت کند.
نوید پورفرج: بازی او در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر تحسین مخاطبین و منتقدان را در پی داشت و نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد.
نقد فیلم:
ارزندهترین اثر هومن سیدی تا به حال که به نظر من سومین اثر از سهگانه 13، خشم و هیاهو و فیلم مورد نقد، مغزهای کوچک زنگزده است. این فیلم روایت نابی از قسمت محو شده ولی واقعی زندگی شهریست که اسمش را حاشیهنشینی میگذاریم. میتوان گفت به سادگی نخواهید توانست فیلمی چنین تکاندهنده و خاص در سینمای ایران بیابید. داستان درامی که با بیان بازیگر اولش پیش میرود. اولین موردی که باعث جلب توجه من شد ترجمه انگلیسی عنوان فیلم است Sheeple لفظ توهینآمیزی است که به کسی که تحت تاثیر دولت یا هر قدرتی دیگر درآمده و به آسانی تحت کنترل است گفته میشود که ظاهرا انسان ولی باطنا گوسفند است. چیزی که شخصیت اول خُلوضع فیلم شاهین (نوید محمدزاده) به بچههای محل اطلاق میکند. زشتی اغراقآمیزی که خود نوعی از به تصویر کشیدن زیبایی است (تاریخ زشتی- امبرتو اکو).
میگن اگه چوپان نباشه گوسفندها تلف میشن، یا گم میشن یا گرگ بهشون میزنه یا از گرسنگی میمیرن، چون مغز ندارن. هر کی که مغز نداره به چوپان احتياج داره، یه چوپان دلسوز... چوپان حکم پدر گوسفندها رو داره، آدم بدون پدر هیچی نیست. این چوپانه ما همه گوسفنداشیم، اون به ما میگه کِی بریم، کجا بریم، چی کار کنیم، کِی بشینیم، کِی پاشیم، کِی بمیریم.
این منولوگی است که شاهین بیان میکند، برادر شکور (فرهاد اصلانی) سردسته تبهکاران است، مراد از چوپان شکور میباشد. دیالوگ اول فیلم بین ناصر و شاهین، شخصیت شاد و سرزنده شاهین را حتی در منجلاب به تصویر میکشد. بعد از 15 دقیقه اول فیلم، سرعت مکالمات و جدیت آنها افزایش سریعی پیدا میکند. علامت مشخصه شاهین، داغی دایرهای شکل مثل گلولهایست که در پیشانیاش خودنمائی میکند و با موهایش سعی در پوشاندن آن دارد تا اینکه دوستش امیر (نوید پورفرج) موهایش را کنار میزند و بعد علت آن که تنبیه ظالمانه توسط پدر معتادش (فرید سجادی حسینی) در زمان کودکی است آشکار میشود. قسمت جالب ماجرا طغیان شخصیت شاهین پس از این افشا، در مقابل مسببان بدبختیهایش است. حتی رفتار زورگویانه و تهاجمی او نصیب امیر رفیق شفیقش نیز میشود؛ صحنه خوراندن زورکی غذا به امیر در رستوران و بعد بغل کردنش جزو صحنههای غمانگیز فیلم است. شخص دیگر در فیلم که هدف خشم او قرار میگیرد مونا خواهرش (مرجان اتفاقیان) است. او که آرایشگر میباشد موی دم اسبی خود را به حالت هفترنگ درآورده و هنگامی که تصویرش در ماشین نامزد دوستش موقع برداشتن روسری و نشان دادن موهایش ضبط میشود با سوءقصد روبرو میشود. پخش این فیلم در اینترنت شروع فروپاشی این خانواده است. جنگ با پلیس میخ آخر را بر تابوت شکور میزند. بعد از رفتن شکور و شهروز به زندان، رسما شاهین عقدههای سالهایش را آشکار میکند خصوصا در سکانس زندان که بازی شکور واقعا به یادماندنی است و تازه میفهمد که شاهین را دستکم گرفته و مار در آستین پرورانده. پُرگوئی و خشونت کلامی بعضا بامزه شاهین و ریتم بسیار تند فیلم دلایل علاقه تماشاگران به فیلم است. سکانس برخورد شاهین در آرایشگاه زنانه در عین حال که این سئوال را پیش میآورد که چرا شاهین دنبال شهره است، سکانسی جالب است. ایده فیلم انتقال مصیبت است، حرکتی دایرهوار ازچوپانی به بعدی و گوسفندانی که بدون فکر حرکت میکنند و داغی بر پیشانی دارند. کار فیلمبرداری پیمان شادمانفر در میزانسن و فضاسازی رنگ و بوی واقعیت میدهد. مرگ گوسفندان و استفاده از رنگهای تند زرد و سیاه که بیانگر مریضی و فساد و بخت سیاه است قابل تحسین میباشند. عدهای از منتقدین این فیلم را کپی فیلم برزیلی شهرخدا میدانند در حالی که اینگونه نیست؛ شاید در بهترین حالت وامدار بعضی ازایدههای آن فیلم باشد، شاید یک کولاژ هوشمندانه بنظر برسد که تکههای ایرانی را در کنار مشابهش نصب کرده است. انتخاب آهنگساز خوب فیلم، بامداد افشار، که به گفته خودش با الهام از آوای چوپانان و اصوات آنان موسیقی فیلم را سروده همراه با خوانندگی رضا کولغانی در آخر فیلم از نقاط قوت فیلم به شمار میرود. شکور در یک صحنه فیلم شاهین را به کلاغی تشبیه میکند، زاغهنشین که به دنبال جمع زباله به طور اخص، وان حمام و انباشتن آن در پشت بام است، استعارهایست که نشان میدهد این زندگی زاغهنشینی به او تحمیل شده است و انتخاب پشت بام برای همین است که میخواهد پرواز کند. او چوپانی نیست که ظلم کند و یا در پایان روی صندلی ریاست بنشیند. او ماندن در وان و پاکماندن از تبهکاری را دوست دارد. نگه داشتن کودک با خود در وان و آزادکردن مرغهای عشق نشان میدهد که او خوشی را برای دیگران هم میخواهد. کمک به شهره و ناصر و آماده کردن خود برای نبرد، قسمت پایانی فیلمی است که سیاهی را پایانی بر همه چیز نمیبیند.
نکات ضعف:
روحیات درونی شاهین با خشونتی که در کلام بروز میدهد کاملا متضاد است. در این قسمت فیلمبردار با نشان دادن و تمرکز بر بقیه عناصر داستان خود را در به تصویر کشیدن این تضاد ناتوان نشان میدهد. صحنه قایم شدن در زیر لحاف موقع اقدام به قتل شهره یا طفره رفتن از بریدن گوش پسربچه به دستور شکور مثالهای این مورد هستند. عدم شخصیتپردازی خوب مادر (لادن ژاوهوند) در این فیلم که علیرغم بازی خوبش در زمان قتل دخترش یا بقیه موارد فقط به بدوبیراه گفتن بسنده میکند از نقاط ضعف دیگر این فیلم است. دوست شاهین، ناصر (هامان سیدی) که یک سوم از فیلم ناپدید بود هم کاملا نامانوس است. دیالوگ ضعیف شاهین به پدر ناتنیاش برای چسباندن سکه داغ، و نیز ادبی صحبت کردن شکور شخصیتی کمی غیر واقعی به او میدهد.
دیالوگ: پدر و مادرم در حال استراحت میباشند.
حرف آخر:
سئوالی که برای من و شاید برای شما پیش میآید اینست که گوسفند کیست و چوپان چه کسی است؟ فیلم به نظر من روایت ملل خاورمیانه و تحت ستم است. لحظهای که شهره به شاهین میگوید: الان که خواهر مردم هستم به حرفم گوش میدی؛ ما را به یاد این میاندازد که حقوق فردی فقط برای کشورهای دیگر از نظر دیکتاتورهای جهان سوم قابل قبول است نه برای مردم خودشان. این که از دل هر مصیبتی صحنه طنزی خلق میشود یادآور ساختن جوک در مورد حتی مصیبتهایمان در جهان سوم است. شهروند درجه یک و درجه دو صدا کردن پلیس که همانا خیانت به خانواده است مثل کمک گرفتن از خارجیها برای حل مشکلاتمان است که در نتیجه به خیانت متهم میشویم، و سرانجام اینکه چه کسانی رستگار میشوند؟ شهره که او هم با کمک ناصر فرار میکند و البته خیانت خودیها. من ندیدم منتقدی به این مساله توجه کند ولی ناخودآگاه شاید خودآگاه هومن سیدی برای ما داستان زاغههای جهان سوم را سروده باشد.
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: چهارشنبه, ژانویه 23, 2019 - 19:00
درباره نویسنده/هنرمند
Pedram Nazemzadeh پدرام ناظمزاده فارغالتحصیل رشته عمران و مدیریت است؛ وی در حال حاضر در تورنتو در زمینه ساختمان و کنترل پروژه فعالیت میکند. Pedram_nazemzadeh@yahoo.com |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو