محمد رستمی در کتاب ایرانشناسان و ادبیات فارسی نوشتهاند که آربری از ابتدای تولد با فقر و ضعف جسمانی دست به گریبان بود
آربری آرتور جان (Arberry, Arthur John) متخصص زبان وادبیات فارسی و عربی و خاورشناس انگلیسی در تاریخ 12 ماه مه 1905در شهر پورتماوث(portmouth) انگلستان به دنیا آمد. وی ابتدا در مدرسه زبانهای شرقی و سپس در پمبروک کالج کامبریج به تحصیل پرداخت و در سال 1929در رشته زبان و ادبیات عربی و فارسی لیسانس گرفت. علاوه بر آن زبان ترکی و فرانسه را هم قبلا فرا گرفته بود. در سال 1930 عضو کالج پمبروک (pombroke) شد و از سوی این کالج به عنوان محقق به مشرق زمین فرستاده شد. ابتدا به استانبول سفر نمود و زبان ترکی را تکمیل کرد و بعد راهی قاهره شد و در آنجا به مطالعه نسخههای خطی کتابخانه ملی مصر پرداخت. یک سال بعد به ریاست بخش زبانهای باستانی دانشگاه قاهره انتخاب شد و دو سال هم به این کار اشتغال داشت. در این مدت به فلسطین و سوریه و لبنان هم سفر کرد و در سال 1934 به انگلستان برگشت و به معاونت کتابخانه "ایندیا اوفیس" برگزیده شد و دو سالی در این سمت بود که در خلال جنگ دوم جهانی به وزارت اطلاعات انگلستان منتقل شد و رئیس تبلیغات دولتی به زبان عربی شد و سردبیر مجله فارسی زبان روزگار نو هم بود. در سال 1939 تا 1940رئیس کرسی زبان فارسی دانشگاه لندن شد و در سال 1944 که پروفسور مینورسکی بازنشسته شد، آربری به جای او برای تدریس زبان فارسی انتخاب گردید. در سال 1946 استاد رشته عبری و رئیس بخش مطالعات شرق میانه در دانشگاه لندن و عضو وابسته فرهنگستان ایران و مصر و آکادمی عربی دمشق و نایب رئیس کمیته ترجمه یونسکو گردید و در 1947 در دانشگاه کامبریج استاد زبان فارسی و ادبیات ایران گردید. این سمت قبلا بر عهده ادوارد گرانویل براون و پس از ایشان به عهده نیکلسون بود که آربری تا پایان عمر این سمت را عهدهدار بود. در ضمن درسال 1942 شورای عالی فرهنگ ایران نشان درجه اول دانش را به او اهدا کرد. در سال 1948 انجمن شرقشناسان انگلیس را تشکیل داد. آثار پروفسور آربری13 جلد کتاب تحقیقی و 38 کتاب مهم شرقی ترجمه شده به زبان انگلیسی و 21 جلد کتاب تالیفی است. از کارهای باارزش او ایجاد کرسی مستقل برای تدریس زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کامبریج و تشکیل انجمن شرقشناسان بریتانیا برای همآهنگسازی تحقیقات و آموزشهای مربوط به شرقشناسی در انگلستان و بررسی مسائل مشترک میان شرقشناسان است. وی در 13 اکتبر 1969 درگذشت.(1).
محمد رستمی در کتاب ایرانشناسان و ادبیات فارسی نوشتهاند که آربری از ابتدای تولد با فقر و ضعف جسمانی دست به گریبان بود و چون دوره تحصیلات اجباری در آن زمان تا 12 سالگی بود و پس از اتمام دوره دبستان دیگر برای آربری از لحاظ مالی امکان ادامه تحصیل فراهم نبود و تنها از طریق گرفتن کمک هزینه تحصیلی میتوانست به تحصیل ادامه دهد و چون آربری هم فقیر بود و هم استعداد عالی برای تحصیل داشت لذا او هم توانست در امتحانات خاصی که برای چنین اشخاصی مقرر شده بود به کسب این امتیاز موفق شود و در نتیجه در 16 سالگی به کمبریج رفت و در سال 1924 وارد مدرسه پمبروک وابسته به دانشگاه کمبریج شد و به علت ابراز استعداد در امور ریاضی اجازه تحصیل در رشته زبانهای شرقی دریافت نمود و در سال 1930به عنوان "پژوهشگر مبتدی" به عضویت پمبروک کالج برگزیده شد و به او پیشنهاد سفری یکساله به مشرق داده شد و سال بعد به قاهره اعزام شد و بعد به ترکیه رفت و دوباره به قاهره رفت و دو سال در دانشگاه قاهره رئیس بخش زبانهای باستانی آن دانشگاه بود و در همین دوران با یک دختر اهل کشور رومانی ازدواج نمود و در ضمن همین دو سال به فلسطین و سوریه و لبنان مسافرت کرد و در سال 1934 به انگلستان برگشت و به معاونت کتابخانه "ایندیا افیس" وابسته به وزارت هندوستان برگزیده شد و بعد هم به وزارت اطلاعات انتقال یافت و از سال 1940 رئیس کرسی زبان فارسی دانشگاه لندن گردید. در سال 1944جانشین "مینورسکی" شد در سال1948 انجمن شرقشناسان بریتانیا را تشکیل داد و در ضمن بسیاری از مقالات او درباره حافظ و فیتزجرالد مترجم رباعیات خیام به انگلیسی در مجله روزگار نو چاپ لندن منتشرگردیده است. آثار آربری در سه قسمت بخشبندی میشود. یکی از این سه بخش ترجمه شاهکارهای ادب فارسی به زبان انگلیسی و بخش دوم درباره ایران در هر زمینهای و سوم کتابها و رسالاتی درباره زبان وادبیات عرب اعم از تالیف وترجمه محسوب میشود و در این بخش ترجمه انگلیسی قرآن که آربری انجام داده شاید بهترین و فصیحترین ترجمه قرآن به زبان انگلیسی باشد (2).
مطلبی که دانشنامه آزاد ویکیپدیای فارسی درباره آرتور جان آربری ارائه کرده اطلاعات شنیدنی درباره این خاور شناس دارد که خلاصهاش میکنم: ویکیپدیای فارسی نوشته است: آرتور جان آربری در سال 1905 در یک خانواده کارگری در بندر پورتسموت انگلستان متولد شد و پدرش افسر جزء نیروی دریائی بریتانیا بود. او از دوازده سالگی برای امرار معاش به کسب وکار پرداخت و در ضمن به مدرسه متوسطه راه یافت و در این دوره از تحصیل خود به مطالعه جدی زبان یونانی ولاتینی پرداخت و پیش از ورود به دانشگاه این دو زبان را بخوبی فراگرفت و در سال1924 به مدرسه پمبروک یکی از 18 مدرسه زیر نظر دانشگاه کامبریج را ه پیدا کرد و سه سال بعد لیسانس زبانهای باستانی را از این مدرسه گرفت. او پس از اخذ لیسانس با استفاده از کمک هزینه اوقاف ادوارد براون به تحصیل زبان وادبیات عرب در همان کالج پرداخت، عربی را نزد نیکلسون خاورشناس مترجم و منتشر کننده مثنوی مولوی آموخت و پروفسور ِلِوی خاورشناس دیگری هم فارسی را به ایشان آموزش داد و بعدها به مصر وترکیه و سوریه و فلسطین و لبنان سفر نمود و در دانشگاه قاهره استاد شد و در سال 1934 پس از برگشت به انگلستان ابتدا جانشین پروفسور مینورسگی (1944) و چند سالی بعد کرسی استادی درسی ادوارد براون و نیکلسون را در دانشگاه به او واگذار کردند و به عضویت وابسته فرهنگستان ایران و مصر و مجمع علمی دمشق و نایب رئیسی کمیته ترجمه یونسکو هم در آمد و ترجمه ارزشمند و معتبر قرآن کریم را به زبان انگلیسی انجام داد و در سال 1969 درگذشت.(3) .
از میان نویسندگان ایرانی که شرح حالی از آربری نوشتهاند یکی هم هوشنگ اتحاد میباشد که مقاله مفصلی درباره این خاورشناس یادشده دارد و از قول عیسی صدیق اعلم دانشمند ایرانی مینویسد: نخستین باری که آربری را ملاقات کردم در پنجم ژوئن 1947 مطابق 15 خرداد1326 بود که به دعوت سید حسن تقیزاده، سفیر ایران در انگلستان، در انجمن ایران، راجع به روابط فرهنگی ایران و مغرب زمین در لندن صحبت کردم. در آن روز پروفسور آربری ریاست جلسه سخنرانی را بر عهده داشت و در پایان سخنرانی نسبت به اهمیت فرهنگ ایران مطالبی اظهار داشت که برای پی بردن به احساسات او چند جمله را نقل میکنم. وی گفت عقیده من این است که در صورت استقرار صلح و آرامش ممتد در جهان، نیروی معنوی و فرهنگی ایران که در قرون اخیر در حال سکون بود، خدماتی به علم و فرهنگ دنیا خواهد کرد که لااقل مساوی با خدمات گذشته باشد و فکر میکنم تمام کسانی که در مغرب زمین افتخار آشنائی عمیق با فرهنگ ایران را دارند با من هم عقیدهاند... و بعد هوشنگ اتحاد چنین ادامه میدهد: آربری در اثنای جنگ دوم جهانی به وزارت اطلاعات منتقل گردید و همچنین سردبیری مجله "روزگار نو" را بر عهده داشت. وی در سال 1931به دریافت جایزه اول براون از کالج پمبروک و در سال 1342شمسی نشان درجه اول "دانش" را از "شورای عالی فرهنگ" ایران نائل آمد و نخستین معلم علوم اسلامی او "دکتر رحیم عفیفی" از ایران بود. آربری برگزیدهای از شاهکارهای ادبیات فارسی را به انگلیسی ترجمه کرد و منظورش این بود که مردم انگلستان را با آن شاهکارها آشنا کند و به ایجاد تفاهم بینالمللی کمک نماید. آقای مجدالدین میرفخرائی سروده خود "خانه تار" را به آربری تقدیم کرده است. صدیق اعلم در ادامه یادآوری کرده است: آخرین بار که آربری را در کمبریج ملاقات کردم روز 28 ژانویه 1967 بود که یک سال و نیم بود بیماری اختلال اعصاب و پارکینسون در او بروز کرده بود و به زحمت میتوانست از دست راست خود استفاده کند (در ژانویه 1969 نامهای که به من نوشته با دست چپ آنرا ماشین کرده است) و بزرگترین و مهمترین خدمت او ترجمه رسالات و کتابهائی است که منتشر کرده و از پنجاه و چهار جلد متجاوز است. در اواخر جنگ جهانی دوم سر آنتونی ایدن وزیر امور خارجه بریتانیا که زبان فارسی را در دانشگاه آکسفورد نزد پروفسور لِوی آموخته بود کمیسیونی مرکب از 15 نفر معین کرده که تسهیلات دولت انگلیس را برای آموزش زبانهای شرقی و آفریقائی مورد رسیدگی قرار داده و برای اصلاح آن توصیههائی بکند و این کمسیون گزارش مبسوطی تقدیم کرد که به "منشور خاورشناسی نوین" معروف است و در سال 1948 به تصویب مجلس انگلیس رسید. در این راستا بود که آربری موفق شد کرسی مستقلی برای تدریس زبان و ادبیات فارسی ایجاد کند و این موضوع از ابتکارات پروفسور آربری است (4). پروفسور آربری از خاورشناسان بسیار پرکار بود و آثاری زیادی در زمینه ایرانشناسی دارد و دنباله تحقیقات ادوارد برون و نیکلسون را ادامه داده که اهّم نوشتههایش درباره ایرانشناسی است. مرحوم مجتبی مینوی تهرانی از دانشمندان و ایرانشناسان معروف خودمان در مقاله "کتابخانههای عموم بلدی لندن یادداشتی درباره پروفسور آربری دارد که خلاصه آنرا در اینجا میخوانید. ایشان نوشتهاند:در ایام قبل از جنگ (جهانی دوم)در ضمن مطالعه و تتبع به چند نسخه خطی که در شهرهای دیگر عالم مثل استکهلم و برلین وپاریس و کلکته ووین بود حاجتم افتاد، یک روز با معاون کتابدار آنجا دکتر آربری (که حالا پروفسور عربی در اونیورسیته کیمبریج است) در این باب صحبت کردم. وی گفت "این که کاری ندارد، از وزارت امور خارجه خودمان خواهش میکنم آن نسخ را برایت امانت بگیرند و به این کتابخانه بیاورند تا از آن استفاده کنی". همین کار را کردند و با کمال محبت چندین نسخه خطی فارسی وعربی را از اقطار عالم برای بنده از استانبول یا قاهره به لندن آوردند. در آن مورد هم همین آقای پروفسور آربری بسیار مهربانی و محبت کرد و نسخ خطی منحصر به فردی را که در آنجاها سراغ داشتم و برای کارم لازم بود صورت میدادم و ترتیبش را میدادند که در خود آن ممالک عکس بسیار ارزانی از آنها گرفته بفرستند (5).
نگاهی به آثار معروف پروفسور آربری:
1- کتاب "التعّرُف لِمذهب اهل التّصُوف" (ترجمه) از ابوبکر محمدبن ابراهیم کلاباذی چاپ 1937.
2- کتاب "التّعرف لمذهب التّصُوف" تالیف ابوبکر محمدبن ابراهیم کلا باذی (تصحیح).چاپ 1935.
3- ترجمه انگلیسی کتاب "مناجاتنامه خواجه عبدالله انصاری" چاپ 1936.
4- "شعر یک صوفی ایرانی، بابا طاهر" چاپ 1937.
5- "آثار منظوم فارابی" چاپ 1938.
6- "افسانهای از بایزید بسطامی" چاپ 1938.
7- "رساله تصوف خرگوشی" اثر ابوسعد یا سعید عبدالملک بنمحمد بنابراهیم خرگوشی چاپ 1938.
8- "عراقی، شاعر متصوف ایرانی" چاپ 1939. این مقاله با عنوان فخرالدین عراقی، شاعر متصوف ایرانی در مجله روزگار نوشماره 1ص3-21-33 چاپ گردیده است.
9- "سهم انگلیسیها در مطالعات ایرانی" چاپ 1942. این کتاب با عنوان و مشخصات زیر به فارسی ترجمه و چاپ شده است، "تحقیقات و مطالعات انگلیسیها در باب فارسی"، ترجمه فرنگیس شادمان، لندن دانشگاه کمبریج 1943.
10- درآمدی بر تاریخ تصوف چاپ لندن.
11- کتاب "در سیرت پادشاهان و در اخلاق درویشان، دو باب اول گلستان سعدی"(ترجمه، مقدمه و یادداشتها) چاپ 1945. 12- "حافظ و مترجمان انگلیسی آن" این مقاله به قلم خود آربری در مجله روزگار نو ج 4ش 1ص82-87. ش2-ص52-55.ش3ص41-45 در لندن به چاپ رسیده است.
13- لاله طور، اثر محمد اقبال لاهوری (ترجمه)چاپ 1947.
14- گل سرخ جاویدان، گزیدهای از غزلهای فارسی (ترجمه) چاپ 1948.
15- زبور عجم اثر محمد اقبال لاهوری (ترجمه ) چاپ 1953.
16- رباعیات عمر خیام (تصحیح ) چاپ لندن 1949.
17- پنجاه ترانه عامیانه فارسی (ترجمه) چاپ 1951.
18- ترجمه قرآن مقدس به زبان انگلیسی چاپ اکسفورد 1953.
19- میراث ایران (نظارت وپیرایش ) چاپ 1953 این کتاب با عنوان "میراث ایران تألیف سیزده تن از خاورشناسان زیر نظر آربری، ترجمه احمد بیرشک و دیگران، تهران بنگاه ترجمه ونشر کتاب چاپ 1336 جزءسلسله ایرانشناسی.
20- رموز بیخودی اثرمحمد اقبال لاهوری (ترجمه، مقدمه و یادداشتها) چاپ 1953.
21- شهرزاد، از افسانههای هزار و یک شب (ترجمه)چاپ 1953.
22- سلامان وابسال اثر نورالدینجامی (ترجمه) چاپ 1956.
23- وحی و عقل در اسلام چاپ 1957 که ترجمه فارسی آن توسط حسن جوادی و از طرف انتشارات امیرکبیر در سال 1358 در تهران چاپ گردیده است.
24- شیراز، شهر اولیا و شاعران چاپ 1960 که با عنوان شیراز مهد شعر وعرفان، ترجمه منوچهر کاشف در تهران درسال 1346 از سوی بنگاه ترجمه ونشر کتاب منتشر شده است.
25- ترجمه انگلیسی جاویدنامه اثر محمد اقبال لاهوری چاپ 1966.
26- تاریخ ایران کامبریج (ویرایش با همکاری) چاپ 1968.
27- تعدادی کتاب و مقاله درباره نگرش اسلام به جنگ و شعر جدید فارسی و تاریخ نگاری عهد تیموری و جونز ایرانی و فردوسی و مرزبان نامه و موضوعات دیگر درباره ادبیات ایران وعرفانی ادبیات عرب و غیره که اغلب آنها ابتدا در مجله روزگار نو و سپس جداگانه توسط ایرانیان به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
منابع وماخذ:
1- موُلفان ومترجمان: فرهنگ خاورشناسان جلد اول صص42-43 چاپ تهران 1376از انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
2- محمد رستمی: ایرانشناسان و ادبیات فارسی، صص168-171. چاپ تهران 1390 از انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی.
3- ویکیپدیا، دانشنامه آزاد فارسی:مقاله آرتور جان آربری.
4- هوشنگ اتحاد: پژوهشگران معاصر ایران، جلد 2- صص278-282 چاپ تهران 1379 از انتشارات فرهنگ معاصر.
5- مجتبی مینوی: تاریخ و فرهنگ صص303-307 چاپ تهران انتشارات خوارزمی چاپ سوم 1369.
محمد رستمی در کتاب ایرانشناسان و ادبیات فارسی نوشتهاند که آربری از ابتدای تولد با فقر و ضعف جسمانی دست به گریبان بود و چون دوره تحصیلات اجباری در آن زمان تا 12 سالگی بود و پس از اتمام دوره دبستان دیگر برای آربری از لحاظ مالی امکان ادامه تحصیل فراهم نبود و تنها از طریق گرفتن کمک هزینه تحصیلی میتوانست به تحصیل ادامه دهد و چون آربری هم فقیر بود و هم استعداد عالی برای تحصیل داشت لذا او هم توانست در امتحانات خاصی که برای چنین اشخاصی مقرر شده بود به کسب این امتیاز موفق شود و در نتیجه در 16 سالگی به کمبریج رفت و در سال 1924 وارد مدرسه پمبروک وابسته به دانشگاه کمبریج شد و به علت ابراز استعداد در امور ریاضی اجازه تحصیل در رشته زبانهای شرقی دریافت نمود و در سال 1930به عنوان "پژوهشگر مبتدی" به عضویت پمبروک کالج برگزیده شد و به او پیشنهاد سفری یکساله به مشرق داده شد و سال بعد به قاهره اعزام شد و بعد به ترکیه رفت و دوباره به قاهره رفت و دو سال در دانشگاه قاهره رئیس بخش زبانهای باستانی آن دانشگاه بود و در همین دوران با یک دختر اهل کشور رومانی ازدواج نمود و در ضمن همین دو سال به فلسطین و سوریه و لبنان مسافرت کرد و در سال 1934 به انگلستان برگشت و به معاونت کتابخانه "ایندیا افیس" وابسته به وزارت هندوستان برگزیده شد و بعد هم به وزارت اطلاعات انتقال یافت و از سال 1940 رئیس کرسی زبان فارسی دانشگاه لندن گردید. در سال 1944جانشین "مینورسکی" شد در سال1948 انجمن شرقشناسان بریتانیا را تشکیل داد و در ضمن بسیاری از مقالات او درباره حافظ و فیتزجرالد مترجم رباعیات خیام به انگلیسی در مجله روزگار نو چاپ لندن منتشرگردیده است. آثار آربری در سه قسمت بخشبندی میشود. یکی از این سه بخش ترجمه شاهکارهای ادب فارسی به زبان انگلیسی و بخش دوم درباره ایران در هر زمینهای و سوم کتابها و رسالاتی درباره زبان وادبیات عرب اعم از تالیف وترجمه محسوب میشود و در این بخش ترجمه انگلیسی قرآن که آربری انجام داده شاید بهترین و فصیحترین ترجمه قرآن به زبان انگلیسی باشد (2).
مطلبی که دانشنامه آزاد ویکیپدیای فارسی درباره آرتور جان آربری ارائه کرده اطلاعات شنیدنی درباره این خاور شناس دارد که خلاصهاش میکنم: ویکیپدیای فارسی نوشته است: آرتور جان آربری در سال 1905 در یک خانواده کارگری در بندر پورتسموت انگلستان متولد شد و پدرش افسر جزء نیروی دریائی بریتانیا بود. او از دوازده سالگی برای امرار معاش به کسب وکار پرداخت و در ضمن به مدرسه متوسطه راه یافت و در این دوره از تحصیل خود به مطالعه جدی زبان یونانی ولاتینی پرداخت و پیش از ورود به دانشگاه این دو زبان را بخوبی فراگرفت و در سال1924 به مدرسه پمبروک یکی از 18 مدرسه زیر نظر دانشگاه کامبریج را ه پیدا کرد و سه سال بعد لیسانس زبانهای باستانی را از این مدرسه گرفت. او پس از اخذ لیسانس با استفاده از کمک هزینه اوقاف ادوارد براون به تحصیل زبان وادبیات عرب در همان کالج پرداخت، عربی را نزد نیکلسون خاورشناس مترجم و منتشر کننده مثنوی مولوی آموخت و پروفسور ِلِوی خاورشناس دیگری هم فارسی را به ایشان آموزش داد و بعدها به مصر وترکیه و سوریه و فلسطین و لبنان سفر نمود و در دانشگاه قاهره استاد شد و در سال 1934 پس از برگشت به انگلستان ابتدا جانشین پروفسور مینورسگی (1944) و چند سالی بعد کرسی استادی درسی ادوارد براون و نیکلسون را در دانشگاه به او واگذار کردند و به عضویت وابسته فرهنگستان ایران و مصر و مجمع علمی دمشق و نایب رئیسی کمیته ترجمه یونسکو هم در آمد و ترجمه ارزشمند و معتبر قرآن کریم را به زبان انگلیسی انجام داد و در سال 1969 درگذشت.(3) .
از میان نویسندگان ایرانی که شرح حالی از آربری نوشتهاند یکی هم هوشنگ اتحاد میباشد که مقاله مفصلی درباره این خاورشناس یادشده دارد و از قول عیسی صدیق اعلم دانشمند ایرانی مینویسد: نخستین باری که آربری را ملاقات کردم در پنجم ژوئن 1947 مطابق 15 خرداد1326 بود که به دعوت سید حسن تقیزاده، سفیر ایران در انگلستان، در انجمن ایران، راجع به روابط فرهنگی ایران و مغرب زمین در لندن صحبت کردم. در آن روز پروفسور آربری ریاست جلسه سخنرانی را بر عهده داشت و در پایان سخنرانی نسبت به اهمیت فرهنگ ایران مطالبی اظهار داشت که برای پی بردن به احساسات او چند جمله را نقل میکنم. وی گفت عقیده من این است که در صورت استقرار صلح و آرامش ممتد در جهان، نیروی معنوی و فرهنگی ایران که در قرون اخیر در حال سکون بود، خدماتی به علم و فرهنگ دنیا خواهد کرد که لااقل مساوی با خدمات گذشته باشد و فکر میکنم تمام کسانی که در مغرب زمین افتخار آشنائی عمیق با فرهنگ ایران را دارند با من هم عقیدهاند... و بعد هوشنگ اتحاد چنین ادامه میدهد: آربری در اثنای جنگ دوم جهانی به وزارت اطلاعات منتقل گردید و همچنین سردبیری مجله "روزگار نو" را بر عهده داشت. وی در سال 1931به دریافت جایزه اول براون از کالج پمبروک و در سال 1342شمسی نشان درجه اول "دانش" را از "شورای عالی فرهنگ" ایران نائل آمد و نخستین معلم علوم اسلامی او "دکتر رحیم عفیفی" از ایران بود. آربری برگزیدهای از شاهکارهای ادبیات فارسی را به انگلیسی ترجمه کرد و منظورش این بود که مردم انگلستان را با آن شاهکارها آشنا کند و به ایجاد تفاهم بینالمللی کمک نماید. آقای مجدالدین میرفخرائی سروده خود "خانه تار" را به آربری تقدیم کرده است. صدیق اعلم در ادامه یادآوری کرده است: آخرین بار که آربری را در کمبریج ملاقات کردم روز 28 ژانویه 1967 بود که یک سال و نیم بود بیماری اختلال اعصاب و پارکینسون در او بروز کرده بود و به زحمت میتوانست از دست راست خود استفاده کند (در ژانویه 1969 نامهای که به من نوشته با دست چپ آنرا ماشین کرده است) و بزرگترین و مهمترین خدمت او ترجمه رسالات و کتابهائی است که منتشر کرده و از پنجاه و چهار جلد متجاوز است. در اواخر جنگ جهانی دوم سر آنتونی ایدن وزیر امور خارجه بریتانیا که زبان فارسی را در دانشگاه آکسفورد نزد پروفسور لِوی آموخته بود کمیسیونی مرکب از 15 نفر معین کرده که تسهیلات دولت انگلیس را برای آموزش زبانهای شرقی و آفریقائی مورد رسیدگی قرار داده و برای اصلاح آن توصیههائی بکند و این کمسیون گزارش مبسوطی تقدیم کرد که به "منشور خاورشناسی نوین" معروف است و در سال 1948 به تصویب مجلس انگلیس رسید. در این راستا بود که آربری موفق شد کرسی مستقلی برای تدریس زبان و ادبیات فارسی ایجاد کند و این موضوع از ابتکارات پروفسور آربری است (4). پروفسور آربری از خاورشناسان بسیار پرکار بود و آثاری زیادی در زمینه ایرانشناسی دارد و دنباله تحقیقات ادوارد برون و نیکلسون را ادامه داده که اهّم نوشتههایش درباره ایرانشناسی است. مرحوم مجتبی مینوی تهرانی از دانشمندان و ایرانشناسان معروف خودمان در مقاله "کتابخانههای عموم بلدی لندن یادداشتی درباره پروفسور آربری دارد که خلاصه آنرا در اینجا میخوانید. ایشان نوشتهاند:در ایام قبل از جنگ (جهانی دوم)در ضمن مطالعه و تتبع به چند نسخه خطی که در شهرهای دیگر عالم مثل استکهلم و برلین وپاریس و کلکته ووین بود حاجتم افتاد، یک روز با معاون کتابدار آنجا دکتر آربری (که حالا پروفسور عربی در اونیورسیته کیمبریج است) در این باب صحبت کردم. وی گفت "این که کاری ندارد، از وزارت امور خارجه خودمان خواهش میکنم آن نسخ را برایت امانت بگیرند و به این کتابخانه بیاورند تا از آن استفاده کنی". همین کار را کردند و با کمال محبت چندین نسخه خطی فارسی وعربی را از اقطار عالم برای بنده از استانبول یا قاهره به لندن آوردند. در آن مورد هم همین آقای پروفسور آربری بسیار مهربانی و محبت کرد و نسخ خطی منحصر به فردی را که در آنجاها سراغ داشتم و برای کارم لازم بود صورت میدادم و ترتیبش را میدادند که در خود آن ممالک عکس بسیار ارزانی از آنها گرفته بفرستند (5).
نگاهی به آثار معروف پروفسور آربری:
1- کتاب "التعّرُف لِمذهب اهل التّصُوف" (ترجمه) از ابوبکر محمدبن ابراهیم کلاباذی چاپ 1937.
2- کتاب "التّعرف لمذهب التّصُوف" تالیف ابوبکر محمدبن ابراهیم کلا باذی (تصحیح).چاپ 1935.
3- ترجمه انگلیسی کتاب "مناجاتنامه خواجه عبدالله انصاری" چاپ 1936.
4- "شعر یک صوفی ایرانی، بابا طاهر" چاپ 1937.
5- "آثار منظوم فارابی" چاپ 1938.
6- "افسانهای از بایزید بسطامی" چاپ 1938.
7- "رساله تصوف خرگوشی" اثر ابوسعد یا سعید عبدالملک بنمحمد بنابراهیم خرگوشی چاپ 1938.
8- "عراقی، شاعر متصوف ایرانی" چاپ 1939. این مقاله با عنوان فخرالدین عراقی، شاعر متصوف ایرانی در مجله روزگار نوشماره 1ص3-21-33 چاپ گردیده است.
9- "سهم انگلیسیها در مطالعات ایرانی" چاپ 1942. این کتاب با عنوان و مشخصات زیر به فارسی ترجمه و چاپ شده است، "تحقیقات و مطالعات انگلیسیها در باب فارسی"، ترجمه فرنگیس شادمان، لندن دانشگاه کمبریج 1943.
10- درآمدی بر تاریخ تصوف چاپ لندن.
11- کتاب "در سیرت پادشاهان و در اخلاق درویشان، دو باب اول گلستان سعدی"(ترجمه، مقدمه و یادداشتها) چاپ 1945. 12- "حافظ و مترجمان انگلیسی آن" این مقاله به قلم خود آربری در مجله روزگار نو ج 4ش 1ص82-87. ش2-ص52-55.ش3ص41-45 در لندن به چاپ رسیده است.
13- لاله طور، اثر محمد اقبال لاهوری (ترجمه)چاپ 1947.
14- گل سرخ جاویدان، گزیدهای از غزلهای فارسی (ترجمه) چاپ 1948.
15- زبور عجم اثر محمد اقبال لاهوری (ترجمه ) چاپ 1953.
16- رباعیات عمر خیام (تصحیح ) چاپ لندن 1949.
17- پنجاه ترانه عامیانه فارسی (ترجمه) چاپ 1951.
18- ترجمه قرآن مقدس به زبان انگلیسی چاپ اکسفورد 1953.
19- میراث ایران (نظارت وپیرایش ) چاپ 1953 این کتاب با عنوان "میراث ایران تألیف سیزده تن از خاورشناسان زیر نظر آربری، ترجمه احمد بیرشک و دیگران، تهران بنگاه ترجمه ونشر کتاب چاپ 1336 جزءسلسله ایرانشناسی.
20- رموز بیخودی اثرمحمد اقبال لاهوری (ترجمه، مقدمه و یادداشتها) چاپ 1953.
21- شهرزاد، از افسانههای هزار و یک شب (ترجمه)چاپ 1953.
22- سلامان وابسال اثر نورالدینجامی (ترجمه) چاپ 1956.
23- وحی و عقل در اسلام چاپ 1957 که ترجمه فارسی آن توسط حسن جوادی و از طرف انتشارات امیرکبیر در سال 1358 در تهران چاپ گردیده است.
24- شیراز، شهر اولیا و شاعران چاپ 1960 که با عنوان شیراز مهد شعر وعرفان، ترجمه منوچهر کاشف در تهران درسال 1346 از سوی بنگاه ترجمه ونشر کتاب منتشر شده است.
25- ترجمه انگلیسی جاویدنامه اثر محمد اقبال لاهوری چاپ 1966.
26- تاریخ ایران کامبریج (ویرایش با همکاری) چاپ 1968.
27- تعدادی کتاب و مقاله درباره نگرش اسلام به جنگ و شعر جدید فارسی و تاریخ نگاری عهد تیموری و جونز ایرانی و فردوسی و مرزبان نامه و موضوعات دیگر درباره ادبیات ایران وعرفانی ادبیات عرب و غیره که اغلب آنها ابتدا در مجله روزگار نو و سپس جداگانه توسط ایرانیان به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
منابع وماخذ:
1- موُلفان ومترجمان: فرهنگ خاورشناسان جلد اول صص42-43 چاپ تهران 1376از انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
2- محمد رستمی: ایرانشناسان و ادبیات فارسی، صص168-171. چاپ تهران 1390 از انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی.
3- ویکیپدیا، دانشنامه آزاد فارسی:مقاله آرتور جان آربری.
4- هوشنگ اتحاد: پژوهشگران معاصر ایران، جلد 2- صص278-282 چاپ تهران 1379 از انتشارات فرهنگ معاصر.
5- مجتبی مینوی: تاریخ و فرهنگ صص303-307 چاپ تهران انتشارات خوارزمی چاپ سوم 1369.
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: چهارشنبه, سپتامبر 12, 2018 - 20:00
درباره نویسنده/هنرمند
Mohammad Akhtari محمد علی اختری سردفتر باز نشسته اسنادرسمی ، ساکن تورنتو است 905-758-9325 |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو