ویلهلم ایرلس هنگام اقامت در اصفهان تحقیقات گستردهای درباره فرهنگ عامه و گویشهای محلی نمود
از دیگر خاورشناسان آلمانی شیفته فرهنگ و تمدن ایرانی دانشمند ارجمندی است به نام ویلهلم ایلرس (Wilhelm Eilers )که در شهر لایپزیک آلمان و در 27 سپتامبر 1906 به دنیا آمد. او پس از توفیق در گذرانیدن دوره تحصیلات ابتدائی و متوسطه در سال 1925در شهرهای فرایبرگ (ّFreiburg) و برایزگا (Breisgau) و مونیخ و لایپزیگ به ادامه تحصیل در رشته حقوق پرداخت و در سال 1931م. موفق به دریافت درجه دکتری گردید و پس از دریافت دکتری در رشته حقوق در دانشگاه لایپزیگ و برلین در رشته زبانشناسی تاریخی (فقهاللغة) هم ادامه تحصیل داد که در سال 1938 هم در این رشته به اخذ درجه دکتری نائل آمد.
او زبان فارسی را به خوبی میدانست و در زمینه فقهاللغة، زبان شناسی و فرهنگ ایرانی، آشوری و سامی؛ وخط بابلی تحقیقاتی انجام داد. آثار متعددی درباره زبان و ادبیات فارسی تالیف کرده که مهمترین آنها فرهنگ آلمانی – فارسی است. از سال 1936 تا 1945 م. به عنوان نماینده و سرپرست بخش ایرانی انستیتوی باستانشناسی آلمان که مرکز تحقیقات آن در اصفهان بود کار میکرد و در بسیاری از کاوشهای باستانشناسی که در ایران و شرق نزدیک صورت گرفته مشارکت داشت. از سال 1947 استادیار دانشگاه «سیدنی» استرالیا، از سال 1952 تا 1958 مشاور بخش مسائل شرقشناسی کتابخانه دانشگاه "ماربورک" آلمان، و از سال 1958 تا 1974م. استاد زبانشناسی شرقی و رئیس سمینار شرقشناسی دانشگاه "ورتسبورگ" (Wurzburg) بود.
ایلرس در سال 1966 م. (1345خورشیدی) در کنگره جهانی ایرانشناسان در تهران شرکت داشت و در سال 1974 (1352 خورشیدی) درجه دکتری افتخاری از سوی دانشگاه تهران به او اهدا شد. ایشان تحقیقات بسیاری در زمینه تاریخ (فقهاللغة) و آشورشناسی وسامیشناسی را به انجام رسانیده است (1).
در دانشنامه Iranica)) چاپ آمریکا سرگذشت ویلهلم ایلرس را چنین قلم زدهاند: ویلهلم ایلرس (Eilers, Wilhelm) زاده 27سپتامبر 1906در لایپزیگ، درگذشت سوم ژوئیه 1989 در وورزبورگ، دانشمند خاورشناس آلمانی، علوم انسانی و فقهاللغة و گویشهای محلی ایران بوده است. پدرش مدیر مدرسه گرامر بود و ابتدا درسهای کلاسیک را فراگرفت و سپس به آموزش حقوق روی آورد. پس از سال 1931 به تحصیلات خود در شاخه مطالعات شرقی در لایپزیگ نزد پروفسور خاورشناس هاینرش شدر (Schaeder Heinrich) به تحصیل در زمینه زبانهای پیش از اسلام و مذهب ایرانی پرداخت و همرام با شدر به برلین رفت و در سال 1936 اجازه تدریس به عنوان استادیار یافت. دیگر استاد او، پاول کشاکر (Paul Koschaker) پروفسور تاریخ علم حقوق باستانیست که توجه ایلرس را به مطالعه در بخش خط میخی راهبری کرد، و استادان دیگرش "بنو لندزبرگر" (Benno Landsberger) آشورشناس؛ یوهانس فردریخ (Johannes Fridrich)؛ واف اچ ویسباخ (F.H.Weissbach)، هانریش زیمر (Heinrich Zimmer) و پاول شوارتز (Paul Schwartz) استاد جغرافیای عرب، بودند. میدان تحقیقات ایلرس به زمینه مطالعات مردمان خاور نزدیک از قدیمترین مراجع کتب باستانی در زمینه سومریها تا مطالعات خاورشناسی امروز گسترش پیدا کرده است. وی مدتی هم معاون "هاینریش شدر" دردانشگاه برلین بود. در سال 1936 به عنوان رئیس موسسه باستانشناسی آلمان به ایران آمد و در مرکز آن موسسه که در اصفهان قرار داشت مقیم شد، ولی در ماه سپتامبر 1941 که ایران توسط متفقین اشغال شد، مجبور به ترک ایران شد و به مدت پنج سال در استرالیا ساکن گردید و در سال 1947 به عنوان استاد زبان عبری و مطالعات توراتی (عهد عتیق) در دانشگاه سیدنی مشغول به کار بود. در سال 1852 به عنوان پروفسوری در شهر کلمبو سیلان انتخاب شد که آنرا نپذیرفت و به آلمان برگشت و در دانشگاه (بایبلیوتکنیک وست دویچه) "Westdeutsche Bibliothek" شهر ماربورگ با عنوان متخصص در مطالعات شرقی استخدام گردید و در سال 1958 به عنوان استاد زبانشناسی و فقهاللغة زبانهای شرقی در کتابخانه دولتی پروس در برلین و استاد در دانشگاه وورتزبورگ (Wurzburg) منصوب گردید. در سال 1962به سمت پروفسور مطالعات خاور نزدیک در دانشگاه وین پذیرفته شد. او تا سال 1974 که بازنشسته شد به تدریس در دانشگاه وورتزبورگ مشغول بود و در آن سال بود که درجه دکترای افتخاری از دانشگاه تهران را هم دریافت کرد و یکی از مشاوران سردبیری دانشنامه ایرانیکا (Iranica) نیز بوده است.
ویلهلم ایرلس هنگام اقامت در اصفهان تحقیقات گستردهای درباره فرهنگ عامه و گویشهای محلی نمود؛ کار عظیم او در گویشهای محلی شمال غربی ایران که بازمانده زبان "ماد" است در سال 1988در اشتوگارت منتشر گردید. او درباره گویش خوانساری و روستای گز از نواحی اصفهان و سیوندی هم مطالعات دقیقی کرده است و این مطالعات و تحقیقات قومشناسی و فرهنگ عامه و تاریخشناسی و تحقیقات در تمدن این بخش از ایران در کتابهای مختلف او مندرج است. کار دیگر با ارزش او فراهم کردن، تدوین و تالیف فرهنگ آلمانی – فارسی بود که در دو جلد در فاصله سالهای 1967 تا 1983 در ویسبادن (Wiesbaden) چاپ گردید که این فرهنگ فقط تا کلمه (feucht) را در خود جای داده است، اگرچه بقیه یادداشتهای ایلرس از این فرهنگ دوزبانه، در آکادمی علوم باواریا محفوظ میباشد. (2).
نگاهی مختصر بر آثار ایرانشناسی ایلرس:
1- فرهنگ تربیت، واژه نامه فارسی – آلمانی (نقد و بررسی چاپ 1937 تهران 1315).
2- بدل سنگ نبشتهای با علائم فارسی باستان، چاپ 1937.
3-رباعیات حافظ (فارسی وآۀمانی) "تصحیح" چاپ لایپزیگ 1940.
4- نامهای صاحبمنصبان ایرانی در کتیبههای میخی، چاپ 1940، تجدید چاپ: 1966.
5- یک کتیبه کوفی صدر اسلام از لرستان، چاپ 1941.
6- دوازده رباعی عراقی (بازنویسی، ترجمه و شرح ) چاپ لایپزیگ 1948.
7- ایران (Persia) چاپ 1950 سیدنی استرالیا.
8- نام باستانی عید نوروز ایران، چاپ 1953.
9- نام دماوند، چاپ 1952.
10- منتخبیاتی به زبان فارسی باستان، چاپ 1955.
11- اسناد کتیبهشناسی چُغا زنبیل (نقد و بررسی)، چاپ 1956.
12- تاریخ شیخ اویس (نقد و بررسی)، چاپ 1958.
13- امشاسپند، چاپ 1957.
14- استمرار آئینی در ایران، چاپ 1956.
15- حفاریهای تخت جمشید (نقد و بررسی)، چاپ 1959.
16- فرهنگ آلمانی – فارسی چاپ 1959 – 1983.
17- ایران از نظر قومی، سیاسی، تاریخ مذهبی، آئین پارسی و آئین زردشتی در غرب، چاپ 1959.
18- ایرانشناسی، چاپ 1959 توبینگن.
19- ایران به عنوان حوزه تحقیقات باستان شناختی و زبانشناختی. چاپ اشتودگارت 1960.
20- مغان، چاپ 1960توبینگن.
21- مزدک، چاپ توبینگن 1960.
22- مزدیسنا، چاپ 1960 توبینگن.
23- مادها، چاپ توبینگن، 1960.
24- اورمزد چاپ 1960 توبینگن.
25- تاریخ مبارک غازانی، اثر رشیدالدین فضلالله ابیالخیر (نقد و بررسی)، چاپ 1960.
26- دستور زبان فارسی معاصر (نقد و بررسی) چاپ 1957 زردشت - چاپ 1962.
27- محاکمةاللغتین آثرامیر علیشیر نوائی (نقد و بررسی) چاپ 1968.
28- سنت و پیشرفت در شرق و شرقشناسی (نقد و بررسی)چاپ 1969.
29- ایران میان شرق و غرب، چاپ 1971 اشتودگارت.
30- کوروش، چاپ 1974.
31- ویژگی و شکل زبان در ایران، چاپ 1974.
32- گویش خوانساری با همکاری (گردآوری و ویرایش)، چاپ 1976.
33- گویش گزی (با همکاری و گردآوری)، چاپ 1979.
34- گویش سیوندی، چاپ 1988.
و دهها کتاب و رساله درباره ایران و سامیها و غیره... چون تعداد آثار ذکر شده وی بسیار زیاد بود لذا از ذکر نام آلمانی یا انگلیسی آنها خودداری کردم.
آنکلساریا "بهرام گور تهمورث آنکلساریا" ( Anklesaria Bahramgor Tehmuras) شرقشناس، از پارسیان هندوستان، متولد 1873 میلادی در هندوستان است که در سال 1893 لیسانس گرفت و سپس فوق لیسانس زبانهای اوستائی و پهلوی خود را در شهر بمبئی به پایان برد و سپس به تدریس این دو زبان و دیگر زبانهای شرقی در دانشگاه بمبئی مشغول شد. او در سال 1930 میلادی برابر با 1309 خورشیدی به ایران سفر کرد و سه سخنرانی در ایران ایراد کرد که هر سه در تهران چاپ شده است. درسال 1934 برای شرکت در جشن هزاره فردوسی دوباره به ایران آمد و در سال 1935 در شهر "میسور" هند ریاست بخش ایرانی هشتمین کنفرانس شرقشناسی سراسری هند را به عهده داشت. وی متون پهلوی را تصحیح و ترجمه و منتشر میکرد. کارهای او نه تنها در هند بلکه در اروپا نیز بینظیر است. او در سال 1944 در بمبئی درگذشت (3).
مرحوم صادق هدایت نویسنده پیشرو و بزرگ ایران در سال 1315 خورشیدی به همراه دکتر علی شیرازپور پرتو معروف به "ش پرتو" که در آن هنگام در کنسولگری ایران در بمبئی کار میکرد در مسافرت به هندوستان از این خاورشناس هندی یعنی بهرام گور تهمورث آنکلساریا زبان پهلوی آموخت و وقتی که به ایران مراجعت نمود کتابهای کارنامه اردشیر بابکان را به فارسی ترجمه نموده چاپ کرد و کتاب نیرنگستان را هم در فلکلر ایرانیان پیش از اسلام نوشت و آنها را با ترجمه چند رساله دیگر از زبان پهلوی، از جمله قسمتی از گزارش گمانشکن، در تهران منتشر نمود.
در دانشنامه فارسی ویکیپدیا آمده است که بهرام گور تهمورث انکلساریا از ایران شناسان مشهور هند و متخصص در زبان و ادبیات ایران باستان و از پارسیان هند بوده که در 1877 در انکلساریا از توابع گُجرات به دنیا آمده و پس از 65 سال عمر در 25 نوامبر 1942 در بمبئی درگذشته است. پدرش تهمورث دین شاه هم از شرقشناسان شاخه ایرانشناسی بوده است. بهرام گور دو سفر به ایران داشته است: یکی در سال 1309 خورشیدی که سه همایش او در تهران یادگار این سفر است، و بار دیگر در جشن هزاره فردوسی در 1313 که خطابهای درباره فردوسی نیز ایراد کرده به نام "فردوسی جاودان"که در کتاب "هزاره فردوسی" به چاپ رسیده است. وی سالها در بنیاد خاورشناسی کاما و موسسه زردشتی تدریس میکرد. او هنگامی که فراماسونری به عنوان یک جنبش لیبرال در جهان گسترش پیدا میکرد عضویت آنرا پذیرفته و به درجات عالی آن دست یافت (4). البته به عقیده من نویسنده این سطور این عضویت در فرقه فراماسونری از نکات قابل انتقاد زندگی این خاورشناس زردشتی هندی است و شاید هم از نیات پنهانی این فرقه در آن زمان چندان آگاهی نداشته است.
بخشی از نوشته و تحقیقات ایرانشناسی آنکلساریا:
1- زندوهومن یسن و دو اثر به زبان پهلوی (Zand-iVohuman Yasna and Tow Pahlavi ragments)، چاپ 1919.
2- سعد و نحس ستارگان در ادبیات فارسی (Asterisms in Iranian Literature)، چاپ 1900.
3- متن کامل اوستائی یشتها با اصطلاحات (Complete Avesta Text of all the Yeshts with)، چاپ 1925.
4- واژگان فارسی دخیل در زبان عبری و واژگان عربی دخیل در زبان سانسکریت
(The Iranian Words Introduced in to Arabic and the Arabic Words Taken in Sanskrit)، چاپ 1935.
5- کارنامه اردشیربابکان (ترجمه) (Karnamak –I Artakhsir Papakani)، چاپ 1935.
6- فردوسی جاودان (The Immortal Firdausi)، چاپ 1944.
7- توصیف و خلاصه درخت آسوریک (A Description and Summary of The Drakht-I Asurik)، چاپ 1956.
8- گزیدههای زاداسپرم (Vicitakiha-I Zatsparam)، چاپ 1964.
9- متنهای پهلوی (The Pahlavi Texts)، چاپ 1965.
10- کتاب "شکند گُمانیک ویچار"یا (گزارش گمان شکن) چاپ ؟
11- کتاب "دادستان دینیک".
12 – ماتیکان "گُجستک ابلیش".
13- چند بخش از کتاب "دینکرد"، کتابهای 10تا 13 از کتب باقیمانده از زبان پهلوی ساسانی است که انکلساریا آنها را با مقدمههای بس مفید انتشار داده است.
منابع وماخذ:
1- محمد رستمی: ایران شناسان و ادبیات فارسی صص 439 – 440، چاپ تهران 1390 از انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
2- دانشنامه انگلیسیزبان (Iranica)، چاپ آمریکا، به سرپرستی شادروان احسان یارشاطر، مقاله Eilers Wilhelm .
3- ماخذ شماره 1 صص 4932 - 493.
4- دانشنامه آزاد ویکیپدیا فارسی: مقاله انکلساریا بهرام گور تهم، رث.
او زبان فارسی را به خوبی میدانست و در زمینه فقهاللغة، زبان شناسی و فرهنگ ایرانی، آشوری و سامی؛ وخط بابلی تحقیقاتی انجام داد. آثار متعددی درباره زبان و ادبیات فارسی تالیف کرده که مهمترین آنها فرهنگ آلمانی – فارسی است. از سال 1936 تا 1945 م. به عنوان نماینده و سرپرست بخش ایرانی انستیتوی باستانشناسی آلمان که مرکز تحقیقات آن در اصفهان بود کار میکرد و در بسیاری از کاوشهای باستانشناسی که در ایران و شرق نزدیک صورت گرفته مشارکت داشت. از سال 1947 استادیار دانشگاه «سیدنی» استرالیا، از سال 1952 تا 1958 مشاور بخش مسائل شرقشناسی کتابخانه دانشگاه "ماربورک" آلمان، و از سال 1958 تا 1974م. استاد زبانشناسی شرقی و رئیس سمینار شرقشناسی دانشگاه "ورتسبورگ" (Wurzburg) بود.
ایلرس در سال 1966 م. (1345خورشیدی) در کنگره جهانی ایرانشناسان در تهران شرکت داشت و در سال 1974 (1352 خورشیدی) درجه دکتری افتخاری از سوی دانشگاه تهران به او اهدا شد. ایشان تحقیقات بسیاری در زمینه تاریخ (فقهاللغة) و آشورشناسی وسامیشناسی را به انجام رسانیده است (1).
در دانشنامه Iranica)) چاپ آمریکا سرگذشت ویلهلم ایلرس را چنین قلم زدهاند: ویلهلم ایلرس (Eilers, Wilhelm) زاده 27سپتامبر 1906در لایپزیگ، درگذشت سوم ژوئیه 1989 در وورزبورگ، دانشمند خاورشناس آلمانی، علوم انسانی و فقهاللغة و گویشهای محلی ایران بوده است. پدرش مدیر مدرسه گرامر بود و ابتدا درسهای کلاسیک را فراگرفت و سپس به آموزش حقوق روی آورد. پس از سال 1931 به تحصیلات خود در شاخه مطالعات شرقی در لایپزیگ نزد پروفسور خاورشناس هاینرش شدر (Schaeder Heinrich) به تحصیل در زمینه زبانهای پیش از اسلام و مذهب ایرانی پرداخت و همرام با شدر به برلین رفت و در سال 1936 اجازه تدریس به عنوان استادیار یافت. دیگر استاد او، پاول کشاکر (Paul Koschaker) پروفسور تاریخ علم حقوق باستانیست که توجه ایلرس را به مطالعه در بخش خط میخی راهبری کرد، و استادان دیگرش "بنو لندزبرگر" (Benno Landsberger) آشورشناس؛ یوهانس فردریخ (Johannes Fridrich)؛ واف اچ ویسباخ (F.H.Weissbach)، هانریش زیمر (Heinrich Zimmer) و پاول شوارتز (Paul Schwartz) استاد جغرافیای عرب، بودند. میدان تحقیقات ایلرس به زمینه مطالعات مردمان خاور نزدیک از قدیمترین مراجع کتب باستانی در زمینه سومریها تا مطالعات خاورشناسی امروز گسترش پیدا کرده است. وی مدتی هم معاون "هاینریش شدر" دردانشگاه برلین بود. در سال 1936 به عنوان رئیس موسسه باستانشناسی آلمان به ایران آمد و در مرکز آن موسسه که در اصفهان قرار داشت مقیم شد، ولی در ماه سپتامبر 1941 که ایران توسط متفقین اشغال شد، مجبور به ترک ایران شد و به مدت پنج سال در استرالیا ساکن گردید و در سال 1947 به عنوان استاد زبان عبری و مطالعات توراتی (عهد عتیق) در دانشگاه سیدنی مشغول به کار بود. در سال 1852 به عنوان پروفسوری در شهر کلمبو سیلان انتخاب شد که آنرا نپذیرفت و به آلمان برگشت و در دانشگاه (بایبلیوتکنیک وست دویچه) "Westdeutsche Bibliothek" شهر ماربورگ با عنوان متخصص در مطالعات شرقی استخدام گردید و در سال 1958 به عنوان استاد زبانشناسی و فقهاللغة زبانهای شرقی در کتابخانه دولتی پروس در برلین و استاد در دانشگاه وورتزبورگ (Wurzburg) منصوب گردید. در سال 1962به سمت پروفسور مطالعات خاور نزدیک در دانشگاه وین پذیرفته شد. او تا سال 1974 که بازنشسته شد به تدریس در دانشگاه وورتزبورگ مشغول بود و در آن سال بود که درجه دکترای افتخاری از دانشگاه تهران را هم دریافت کرد و یکی از مشاوران سردبیری دانشنامه ایرانیکا (Iranica) نیز بوده است.
ویلهلم ایرلس هنگام اقامت در اصفهان تحقیقات گستردهای درباره فرهنگ عامه و گویشهای محلی نمود؛ کار عظیم او در گویشهای محلی شمال غربی ایران که بازمانده زبان "ماد" است در سال 1988در اشتوگارت منتشر گردید. او درباره گویش خوانساری و روستای گز از نواحی اصفهان و سیوندی هم مطالعات دقیقی کرده است و این مطالعات و تحقیقات قومشناسی و فرهنگ عامه و تاریخشناسی و تحقیقات در تمدن این بخش از ایران در کتابهای مختلف او مندرج است. کار دیگر با ارزش او فراهم کردن، تدوین و تالیف فرهنگ آلمانی – فارسی بود که در دو جلد در فاصله سالهای 1967 تا 1983 در ویسبادن (Wiesbaden) چاپ گردید که این فرهنگ فقط تا کلمه (feucht) را در خود جای داده است، اگرچه بقیه یادداشتهای ایلرس از این فرهنگ دوزبانه، در آکادمی علوم باواریا محفوظ میباشد. (2).
نگاهی مختصر بر آثار ایرانشناسی ایلرس:
1- فرهنگ تربیت، واژه نامه فارسی – آلمانی (نقد و بررسی چاپ 1937 تهران 1315).
2- بدل سنگ نبشتهای با علائم فارسی باستان، چاپ 1937.
3-رباعیات حافظ (فارسی وآۀمانی) "تصحیح" چاپ لایپزیگ 1940.
4- نامهای صاحبمنصبان ایرانی در کتیبههای میخی، چاپ 1940، تجدید چاپ: 1966.
5- یک کتیبه کوفی صدر اسلام از لرستان، چاپ 1941.
6- دوازده رباعی عراقی (بازنویسی، ترجمه و شرح ) چاپ لایپزیگ 1948.
7- ایران (Persia) چاپ 1950 سیدنی استرالیا.
8- نام باستانی عید نوروز ایران، چاپ 1953.
9- نام دماوند، چاپ 1952.
10- منتخبیاتی به زبان فارسی باستان، چاپ 1955.
11- اسناد کتیبهشناسی چُغا زنبیل (نقد و بررسی)، چاپ 1956.
12- تاریخ شیخ اویس (نقد و بررسی)، چاپ 1958.
13- امشاسپند، چاپ 1957.
14- استمرار آئینی در ایران، چاپ 1956.
15- حفاریهای تخت جمشید (نقد و بررسی)، چاپ 1959.
16- فرهنگ آلمانی – فارسی چاپ 1959 – 1983.
17- ایران از نظر قومی، سیاسی، تاریخ مذهبی، آئین پارسی و آئین زردشتی در غرب، چاپ 1959.
18- ایرانشناسی، چاپ 1959 توبینگن.
19- ایران به عنوان حوزه تحقیقات باستان شناختی و زبانشناختی. چاپ اشتودگارت 1960.
20- مغان، چاپ 1960توبینگن.
21- مزدک، چاپ توبینگن 1960.
22- مزدیسنا، چاپ 1960 توبینگن.
23- مادها، چاپ توبینگن، 1960.
24- اورمزد چاپ 1960 توبینگن.
25- تاریخ مبارک غازانی، اثر رشیدالدین فضلالله ابیالخیر (نقد و بررسی)، چاپ 1960.
26- دستور زبان فارسی معاصر (نقد و بررسی) چاپ 1957 زردشت - چاپ 1962.
27- محاکمةاللغتین آثرامیر علیشیر نوائی (نقد و بررسی) چاپ 1968.
28- سنت و پیشرفت در شرق و شرقشناسی (نقد و بررسی)چاپ 1969.
29- ایران میان شرق و غرب، چاپ 1971 اشتودگارت.
30- کوروش، چاپ 1974.
31- ویژگی و شکل زبان در ایران، چاپ 1974.
32- گویش خوانساری با همکاری (گردآوری و ویرایش)، چاپ 1976.
33- گویش گزی (با همکاری و گردآوری)، چاپ 1979.
34- گویش سیوندی، چاپ 1988.
و دهها کتاب و رساله درباره ایران و سامیها و غیره... چون تعداد آثار ذکر شده وی بسیار زیاد بود لذا از ذکر نام آلمانی یا انگلیسی آنها خودداری کردم.
آنکلساریا "بهرام گور تهمورث آنکلساریا" ( Anklesaria Bahramgor Tehmuras) شرقشناس، از پارسیان هندوستان، متولد 1873 میلادی در هندوستان است که در سال 1893 لیسانس گرفت و سپس فوق لیسانس زبانهای اوستائی و پهلوی خود را در شهر بمبئی به پایان برد و سپس به تدریس این دو زبان و دیگر زبانهای شرقی در دانشگاه بمبئی مشغول شد. او در سال 1930 میلادی برابر با 1309 خورشیدی به ایران سفر کرد و سه سخنرانی در ایران ایراد کرد که هر سه در تهران چاپ شده است. درسال 1934 برای شرکت در جشن هزاره فردوسی دوباره به ایران آمد و در سال 1935 در شهر "میسور" هند ریاست بخش ایرانی هشتمین کنفرانس شرقشناسی سراسری هند را به عهده داشت. وی متون پهلوی را تصحیح و ترجمه و منتشر میکرد. کارهای او نه تنها در هند بلکه در اروپا نیز بینظیر است. او در سال 1944 در بمبئی درگذشت (3).
مرحوم صادق هدایت نویسنده پیشرو و بزرگ ایران در سال 1315 خورشیدی به همراه دکتر علی شیرازپور پرتو معروف به "ش پرتو" که در آن هنگام در کنسولگری ایران در بمبئی کار میکرد در مسافرت به هندوستان از این خاورشناس هندی یعنی بهرام گور تهمورث آنکلساریا زبان پهلوی آموخت و وقتی که به ایران مراجعت نمود کتابهای کارنامه اردشیر بابکان را به فارسی ترجمه نموده چاپ کرد و کتاب نیرنگستان را هم در فلکلر ایرانیان پیش از اسلام نوشت و آنها را با ترجمه چند رساله دیگر از زبان پهلوی، از جمله قسمتی از گزارش گمانشکن، در تهران منتشر نمود.
در دانشنامه فارسی ویکیپدیا آمده است که بهرام گور تهمورث انکلساریا از ایران شناسان مشهور هند و متخصص در زبان و ادبیات ایران باستان و از پارسیان هند بوده که در 1877 در انکلساریا از توابع گُجرات به دنیا آمده و پس از 65 سال عمر در 25 نوامبر 1942 در بمبئی درگذشته است. پدرش تهمورث دین شاه هم از شرقشناسان شاخه ایرانشناسی بوده است. بهرام گور دو سفر به ایران داشته است: یکی در سال 1309 خورشیدی که سه همایش او در تهران یادگار این سفر است، و بار دیگر در جشن هزاره فردوسی در 1313 که خطابهای درباره فردوسی نیز ایراد کرده به نام "فردوسی جاودان"که در کتاب "هزاره فردوسی" به چاپ رسیده است. وی سالها در بنیاد خاورشناسی کاما و موسسه زردشتی تدریس میکرد. او هنگامی که فراماسونری به عنوان یک جنبش لیبرال در جهان گسترش پیدا میکرد عضویت آنرا پذیرفته و به درجات عالی آن دست یافت (4). البته به عقیده من نویسنده این سطور این عضویت در فرقه فراماسونری از نکات قابل انتقاد زندگی این خاورشناس زردشتی هندی است و شاید هم از نیات پنهانی این فرقه در آن زمان چندان آگاهی نداشته است.
بخشی از نوشته و تحقیقات ایرانشناسی آنکلساریا:
1- زندوهومن یسن و دو اثر به زبان پهلوی (Zand-iVohuman Yasna and Tow Pahlavi ragments)، چاپ 1919.
2- سعد و نحس ستارگان در ادبیات فارسی (Asterisms in Iranian Literature)، چاپ 1900.
3- متن کامل اوستائی یشتها با اصطلاحات (Complete Avesta Text of all the Yeshts with)، چاپ 1925.
4- واژگان فارسی دخیل در زبان عبری و واژگان عربی دخیل در زبان سانسکریت
(The Iranian Words Introduced in to Arabic and the Arabic Words Taken in Sanskrit)، چاپ 1935.
5- کارنامه اردشیربابکان (ترجمه) (Karnamak –I Artakhsir Papakani)، چاپ 1935.
6- فردوسی جاودان (The Immortal Firdausi)، چاپ 1944.
7- توصیف و خلاصه درخت آسوریک (A Description and Summary of The Drakht-I Asurik)، چاپ 1956.
8- گزیدههای زاداسپرم (Vicitakiha-I Zatsparam)، چاپ 1964.
9- متنهای پهلوی (The Pahlavi Texts)، چاپ 1965.
10- کتاب "شکند گُمانیک ویچار"یا (گزارش گمان شکن) چاپ ؟
11- کتاب "دادستان دینیک".
12 – ماتیکان "گُجستک ابلیش".
13- چند بخش از کتاب "دینکرد"، کتابهای 10تا 13 از کتب باقیمانده از زبان پهلوی ساسانی است که انکلساریا آنها را با مقدمههای بس مفید انتشار داده است.
منابع وماخذ:
1- محمد رستمی: ایران شناسان و ادبیات فارسی صص 439 – 440، چاپ تهران 1390 از انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
2- دانشنامه انگلیسیزبان (Iranica)، چاپ آمریکا، به سرپرستی شادروان احسان یارشاطر، مقاله Eilers Wilhelm .
3- ماخذ شماره 1 صص 4932 - 493.
4- دانشنامه آزاد ویکیپدیا فارسی: مقاله انکلساریا بهرام گور تهم، رث.
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: چهارشنبه, نوامبر 7, 2018 - 19:00
درباره نویسنده/هنرمند
Mohammad Akhtari محمد علی اختری سردفتر باز نشسته اسنادرسمی ، ساکن تورنتو است 905-758-9325 |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو