داستان کامل: مسافرت پگاه خاکی و حمید سرآبادانی پدر و مادر ایرانی برای دیدن فرزندانشان به کانادا، تصادف، بدهی بیش از ۱ میلیون دلاری و وکلای ایرانی که برایشان قوانین را شخم می‌زنند

گزارش-مسافرت-پگاه-خاکی-حمید-سرآبادانی-پدر-مادر-ایرانی-دیدن-فرزند-کانادا-تصادف-میلیون-دلار-وکیل

پگاه خاکی ۴۷ ساله و حمید سرآبادانی ۵۷ ساله در فوریه ۲۰۲۰ برای دیدن دخترشان سوگل ۲۶ ساله و پسرشان سروش ۲۲ ساله، که هر دو از سال ۲۰۱۷ دانشجو شده بودند، از تهران به مونترال کانادا سفر کردند

پگاه خاکی ۴۷ ساله و حمید سرآبادانی ۵۷ ساله در فوریه ۲۰۲۰ برای دیدن دخترشان سوگل ۲۶ ساله و پسرشان سروش ۲۲ ساله، که هر دو از سال ۲۰۱۷ دانشجو شده بودند، از تهران به مونترال کانادا سفر کردند. اما با بسته شدن مرزها و لغو پروازها، این زوج قادر به بازگشت به خانه نشده و مجبور به تمدید ویزای توریستی خود شدند. تابستان آن سال آنها برای زندگی در میان جامعه بزرگ‌تر ایرانی و شهری که می‌توانستند بدون دانستن زبان فرانسه به اطراف بروند به تورنتو نقل مکان کردند، تا اینکه...
حمید تصادف کرده و به شدت تاکنون مجروح می‌شود و با اینکه وی مقصر تصادف نیست، اکنون بیش از ۱.۴ میلیون دلار صورتحساب پزشکی روی دستشان مانده که هر روز بیشتر و بیشتر هم می‌شود.

داستان کامل: مسافرت پگاه خاکی و حمید سرآبادانی پدر و مادر ایرانی برای دیدن فرزندانشان به کانادا، تصادف، بدهی بیش از ۱ میلیون دلاری و وکلای ایرانی که برایشان قوانین را شخم می‌زنند
پگاه در ۱۰ مه ۲۰۲۱، فسنجان مورد علاقه شوهرش را درست کرد، خورش معروف ایرانی با گردو و انار. همانطور که گذشت. ساعت ۶ بعدازظهر شد، وقت خوردن غذا اما هنوز حمید پیدایش نشده و زنگ هم نزده بود. حمید به دیدن دوستشان رفته بود که همسر تنها دوستشان در تورنتو با پگاه تماس گرفت و گفت که هر دوی شوهرهایشان در شمال غربی تقاطع خیابان‌های "وستون" و "استیلز" تصادف شدیدی کرده‌اند. گزارش پلیس از شاهدان عینی حاکی از آن است که اندکی قبل از ساعت ۶ بعدازظهر، یک هوندا "سی‌آر‌وی" خاکستری تیره با سرعت بسیار بالایی به چراغ قرمز نزدیک می‌شود و از پشت به "فورد هاچ بک" حمید می‌زند که فورد متعاقبا چندین بار معلق زده، از روی یک خودرو دیگر هم پرتاب می‌شود و سرانجام در وسط چهارراه متوقف می‌گردد.
کارکنان بیمارستان "سانی‌بروک" به پگاه گفتند که حمید تحت چند عمل جراحی قرار گرفته اما هیچ کس جرات نکرد به او بگوید که جراحاتش چقدر بد است. در ساعات اولیه صبح در اتاق انتظار بود که پگاه در اخبار تلویزیون توانست فورد فوکوس کوچک مچاله شده شوهرش را ببیند. بر اساس گزارش پزشکی بیمارستان سانی‌بروک، حمید از ناحیه داخل مغز چند قسمتی آسیب دیدگی داشت، خونریزی، شکستگی دنده و لگن، خونریزی داخلی همراه با خون لخته شده و گوشت بدنش در حفره شکمی، پارگی روده‌ها، از دست دادن کامل عضلات قسمت تحتانی شکم، باسن و پاها از دیگر جراحات عمیقش بودند. زنده ماندن حمید خودش به یک معجزه می‌ماند.
حمید پس از جراحی تحت مراقبت‌های تسکینی در بیمارستان قرار گرفت و از آن تاریخ تاکنون پگاه هر روزش را با همسرش می‌گذراند، او را حمام می‌کند و صورتش را می‌تراشد و دندان‌هایش را مسواک می‌زند. حمید سرآبادانی در طول زندگی‌اش چیزی شخصی بوده که برخی او را یک آدم عجیب و غریب توصیف می‌کنند. پگاه می‌خواهد او حتی الان هم که بی‌حرکت روی تخت بیمارستان قرار دارد، تمیز و آراسته به نظر برسد. پگاه علیرغم سختی‌ها و مشکلات فعلی، وقتی ماجرای آشنایی با همسرش را تعریف می‌کند، لبخند محبت‌آمیزی می‌زند، همه چیز آنها از یک تشییع جنازه شروع شد، تشییع جنازه مادربزرگ در سال ۱۹۸۸.

زندگی: عشق در اولین نگاه
نگاه اول میان آنها به معنای عشق بود، حمید خیلی زود برای خواستگاری نزد خانواده پگاه رفت، با این حال پدر پگاه اصرار داشت که او اول مدرسه‌اش را تمام کند، اما این باعث نشد که حمید برای دیدن پگاه هزاران هزار بهانه نیاورد و به خانه آنها نرود. سرانجام آنها قبل از ۱۸ سالگی و فارغ التحصیلی از دبیرستان، ازدواج کردند. حمید فارغ‌التحصیل رشته مهندسی معدن از دانشگاه فنی تهران شد و به زودی کارش را آغاز کرد و بعدها یک شرکت واردکننده آلیاژ برای کارخانه‌های متالورژی را بنیان نهاد تا اینکه آنرا در ژوئن ۲۰۱۹ فروخت.
پگاه می‌گوید: "همه چیز خوب بود، ما زندگی بسیار آرام و راحتی داشتیم. ما دو مزرعه برای کشت برنج و کیوی خریدیم و برنامه‌ریزی کرده بودیم تا سفرهای بیشتری برویم تا اینکه در کانادا دچار این حادثه شدیم. ما هرگز در زندگی نگران پول نبودیم". اما اکنون دنیای آن‌ها به طرز چشمگیری تغییر کرده است. قرار بود آنها از دوران بازنشستگی خود لذت ببرند اما... سروش، پسرشان که از سال گذشته مسئولیت مراقبت از حمید را با مادرش تقسیم کرده و از دانشگاه رشته مدیریت خدمات غذایی انصراف داده می‌گوید: "همه چیز بهم ریخت، امیدوارم مردم بتوانند خود را جای ما بگذارند. ما هنوز عزت داریم. ما به دنبال همدردی نیستیم، بلکه به دنبال همدلی هستیم".

مرجان دلاور؛ وکیل خانواده در تصادف و پس از آن
مرجان دلاور که وکیل بسیار با سابقه ایرانی در کاناداست و حتی در دادگاه عالی کانادا از موکلینش دفاع کرده پرونده تصادف این خانواده را بر عهده گرفت. او می‌گوید: "اوایل امسال بود که به پگاه اطلاع دادند که اتهام سهل‌انگاری در رانندگی راننده هوندا منتفی شده زیرا راننده مقصر در هنگام وقوع حادثه بیماری دیابتی داشت که هنوز تشخیص داده نشده بود". مرجان می‌افزاید: "اگرچه پگاه و حمید هر دو تحت پوشش بیمه مسافرتی بودند و آنرا همراه با تمدید ویزایشان تمدید کرده بودند اما بیمه مسافرتی فقط تا ۲۵,۰۰۰ دلار را پوشش می‌دهد و اکنون هزینه‌های بیمارستان آنها در دو بیمارستان سانی‌بروک و نورت‌یورک جنرال به ۱.۴ میلیون دلار رسیده و هر روز هم اضافه می‌شود".
مرجان می‌گوید: "آنها به عنوان یک مسافر همه کارها را درست انجام داده‌اند حتی در زمان شیوع کرونا و عدم امکان بازگشت به ایران هم کلیه مدارکشان را به روز نگاه داشتند، اما واقعا چه کسی می‌تواند چنین روزی را تصور کند؟". او می‌گوید در طول کرونا دولت انتاریو سیاست موقت پرداخت کلیه خدمات ضروری به بیمارستان‌ها و پزشکان برای رسیدگی به بیماران بدون توجه به وجود یا عدم وجود بیمه را داشت که خیلی عالی بود اما شامل حال حمید نمی‌شد زیرا حمید تصادف کرده بود و تحت پوشش بیمه نامه خودرو بود.
مرجان می‌گوید: "علیرغم تبرئه راننده بعلت بیماری و در نتیجه باقی ماندن کل بدهی روی دوش حمید، کانادا کشور فوق‌العاده‌ای است که همه ما در آن وظایف انسانی و اخلاقی خودمان را فراموش نمی‌کنیم. ما همه کار درست انسانی را در هر شرایطی انجام می‌دهیم".

پانته‌آ جعفری وکیل مهاجرت خانواده
اما وضعیت بدهی همچنان مبهم است مگر اینکه این خانواده به طرزی کانادایی شوند. پگاه در ماه نوامبر درخواست اقامت دائم به دلایل بشردوستانه برای خود، همسرش و پسرشان را به دولت کانادا ارائه کرد به امید اینکه اقامت دائم بتواند هزینه‌های پزشکی آنها را بپوشاند و بقیه اعضای خانواده هم بتوانند برای کمک به زندگی حمید در کانادا بمانند (سوگل که در حال حاضر دارای مجوز کار در کانادا دارد دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد شده و روند تبدیل آن به اقامت دائم را آغاز کرده است).
"پانته‌آ جعفری" که اخیرا نیز توانسته دولت کانادا را در دادگاه شکست دهد و از وزیر غرامت نیز بگیرد وکیل مهاجرت این خانواده شده و می‌گوید: "این زوج قصد اقامت در کانادا را نداشتند زیرا قبل از حادثه در ایران کسب و کار موفق و زندگی راحتی داشته‌اند اما حمید اکنون نمی‌تواند مراقبتی که اکنون نیاز دارد را در ایران دریافت کند، زیرا بسیاری از نیازهای اولیه پزشکی حتی تحت تحریم‌های بین‌المللی قرار دارد". او با نشان دادن لیستی از نیاز‌های حمید که حدود ۲۲ داروی مختلف می‌شود و نیز نیاز به مراقبت متخصصان مختلف، در مقابل انواع منابع لازم برای حمید که در ایران قابل دسترسی نیست می‌افزاید: "می‌توان به خانواده گفت که حمید را به ایران ببرند، این کار غیرممکن نیست، اما خطراتی در طول سفر وجود دارد". پانته‌آ می‌افزاید: "این خانواده می‌توانست در زمان کرونا درخواست پناهندگی بدهد تا هزینه‌های درمانی حمید فورا تامین شود، اما تصمیم گرفتند این کار را نکند زیرا آنها خودشان را پناهنده واقعی نمی‌دانند، پناهنده واقعی کسی‌ست که از آزار و شکنجه فرار می‌کنند. آنها همچنین با تامین هزینه‌ها از طریق جمع‌آوری آنلاین موافقت نمی‌کنند مگر اینکه تمام پولشان تمام شود".

دولت کانادا چه می‌گوید؟
مقامات اداره مهاجرت می‌گویند که از شرایط خانواده آگاه هستند و از ماه نوامبر سال گذشته با دریافت درخواست اقامت آنها، آنها را در نوبت رسیدگی قرار داده‌اند. زمان پردازش پرونده‌های مهاجرتی بنظر می‌آید فعلا حدود ۲۱ ماه باشد. سخنگوی اداره مهاجرت می‌گوید: "راه اقامت انسان‌دوستانه برای افرادی در موارد استثنایی در نظر گرفته شده، زمانیکه دیگر هیچ گزینه دیگر وجود ندارد؛ این آخرین راه‌حل است. وزارت مهاجرت بنا به شرایط انسانی، بطور اجباری و به صورت موردی به این پرونده رسیدگی خواهد کرد".

پگاه
پگه در حین مراجعه به بیمارستان و در کنار حمید صدای مادر پیر حمید و دو خواهرش را پخش می‌کند. از خانه برایش می‌گوید و موسیقی ایرانی مورد علاقه حمید را می‌گذارد به امید اینکه بتواند با چشمک، لبخند یا تکان دادن سر حمید مواجه شود. پگاه در حالی که نشسته می‌گوید: "می‌دانم امیدی برای بهبودی حمید نیست، اما من باید کار خوب خودم را انجام دهم"، بر می‌خیزد و چند بالش دور صندلی حمید را به آرامی جابجا می‌کند تا او احساس راحتی بیشتری داشته باشد.

بیشتر بخوانید: