شما هیچ راهی جز اطمینان داشتن به او ندارید، زیرا او از نظرها دور خواهد رفت
روانشناسی- 1063
هرگز برای تغییر در زندگی پسر بچهها خیلی دیر نیست. راههای مفید و مناسبی برای این تغییر وجود دارد، اما اولین مساله اینست که اولیا بخواهند و تصمیم جدی بگیرند که به او کمک نمایند. این موضوع شامل تعهد و تصمیمگیری در دراز مدت برای مداخله و کمک به پسرها میباشد. نمیشود کودکی را یکی دو بار به سینما برد و بعد ادعا نمود که سهم خود را در پرورش کودک به خوبی انجام داده است. باید مقدار قابل توجهی از وقت و دقت خود را صرف با کودک بودن نمود. موضوعی که حتی بدتر از غافل بودن از پسر بچه میباشد، کوششهای نیمهکاره است. مثلاً زمانیکه به پسرخود قول و امید میدهید و بعد به قول و وعده خود وفا نکنید. در اینجا شما پوست روی زخم او را کندهاید و بعد اگر بخواهید آنرا درمان نمائید، باید همه چیز را از ابتدا شروع کنید و ناامیدی اخیر او را جبران کنید. این موضوع بیشتر زمانیکه پدر و مادر از هم جدا شدهاندو طلاق گرفتهاند رخ میدهد. وقتی شما قول میدهید که فلان روز و فلان ساعت برای گرفتن کودک و چند روز و یا چند ساعتی را با او بگذرانید، بدانید که کودک ساعتها جلوی پنجره و درب منزل نشسته و منتظر ورود شماست. برای او مهم نیست که ساعتها آنجا بماند تا پدر سر رسد و او را با خود بیرون ببرد.
کودک را خیلی شرمنده نکنید:
واقعاً آنقدر ضروری نیست که برای هر خطای کوچکی کودک را شرمنده و یا به او بیاحترامی نمائید. اگر به صورت متعادل کودک را برای ایجاد دیسیپلین و نظم و انضباط شرمنده کنید بد نیست. ما بزرگترها زمانی قرار است که شرمنده و خجالتزده شویم که کاری را که انجام دادهایم مورد قبول نباشد.
پس بنابراین شرم و خجالت را بهتر است که خیلی سخت به کار ببریم و آنرا تنها برای زمانی که کودک واقعاً کار اشتباهی کرده باشد استفاده کنیم. به خاطر داشته باشید که ایجاد یک شرمندگی کوچک اثرات فراوانی بر ذهن و روان کودک میگذارد. برای او کاملاً روشن نمائید که رفتار بد کدام است و فرد بد چه کسی است.
این مطلب بسیار مهم است که کودکان را به خاطر رفتار بدشان انتقاد نماییم و نه خود کودک را به عنوان یک شخص. زیرا رفتار بد را میتوان تغییر داد، اما پسرهای بد احتمالا یا تغییر نمیکنند و یا به سختی تغییر پذیرند. پسرهایی که فکر میکنند و باور دارند که افراد بدی هستند، با این عقیده بزرگ میشوند که اساساً نسبت به دیگران حقیرتر میباشند. این درست مثل شرمساری و توهین است که آن احساس حقارت آنها را به عصبانی شدن و خشمگین نمودن هدایت میکند.
بیشتر روی نقاط مثبت او تمرکز و توجه نمائید:
پس از سالها پژوهش و مطالعات روانشناسی ما اکنون میدانیم که پاداش دادن به رفتار خوب و مناسب بسیار موثرتر از تنبیه رفتار بد میباشد. توجه نمائید که شما روی آنچه که یک پسر بچه سزاوار و یا شایستگی آنرا دارد تمرکز ننمائید بلکه روی آنچه که موثرتر است تاکید کنید. تقویت مثبت خیلی موثرتر از تنبیه در ایجاد تغییر رفتار اثر مینماید. مثلاً ممکن است بگوئید من نبایستی برای کارهایی که پسرم باید انجام میداد به او پولی بدهم. حال باید پرسید کدام بهتر است یک تعریف و تمجید کلامی و یا چشمپوشی از عمل نیک او و سکوت.
آیا به پسرهایی که غیرقابل کنترل هستند بعد از انجام کارهای مثبت در خانه پاداش میدهیم، و یا هیچگونه پاداش و تعریف و تمجیدی از او نمیکنیم؟. از اینکه پاداش دادن و تعریف نمودن و یا سکوت کردن از کار نیک پسر کدام بهتر عمل میکند از اولیا باید این سوال را کرد که درست بودن نظر آنها مهمتر است یا اینکه پسر بچه بالاخره باید وظایف و کارهای خود را در خانه انجام دهد؟
بدرستی میتوان گفت که نتیجه، ایجاد پسرهای عصبانی میباشد. بنابراین پسرها را نباید تنبیه نمود. منظور این نیست که پسرها را هرگز نباید تنبیه نمود بلکه تنبیه خود نقش مناسبی در ایجاد نظم و تربیت برای کودک میباشد. اما اکثر اوقات کودکان به خاطر عصبانی بودن و محرومیت کشیدن اولیا تنبیه نمیشوند، در حالیکه تنبیه بایستی یک وسیله آموزشی باشد. تنبیه بدنی بایستی به عنوان آخرین وسیله ممکن به کار رود و همانطور که میدانید امروزه بکلی نفی شده است. تنبیه کودک باید بسیار محدود باشد، مگر اینکه برای توقف یک رفتار خطرناک باشد. مثلاً ایجاد آتشسوزی و یا به طرف خیابان گریختن. در بدترین شرایط باید به خاطر بسپریم که زدن بر سر کودک به شدت منع شده و از سوی والدین هرگز این عمل اجرا نشود. بر سر زدن کودک علاوه بر مشکلات عاطفی و ایجاد درد در کودک، بسیار خطرناک است و میتواند به آسانی تولید جراحت و صدمه در مغز بکند.
صبور باشید:
سالهای سال باید بگذرد تا پسر بچه شما پسر فعلی شما شود. در ظرف یکی دو هفته شما نمیتوانید تغییرات چشمگیری در آنها ایجاد نمایید. به قول معروف رُم یک روزه ساخته نشده است. ممکن است شما از او توقع داشته باشید که برای هر چیز کوچکی که شما برایش انجام میدهید قدردانی کند، اما او احتمالا رشدش با کودکان دیگر متفاوت است. و او به تغییراتی که شما قصد دارید انجام دهید عادت نکرده است. هر فردی برای تغییر کردن یک نوع سوظن دارد، برای آشنا شدن با مقررات جدید شما، زمان زیادی میخواهد مواقعی پیش میآید که شما از او ناامید میشوید. ممکن است به نظر برسد که او دارد به خوبی روزها و هفتهها را طی میکند، اما ناگهان و بدون دلیل موجه کنترل خود را از دست میدهد و عصبانی میشود. او دارد یاد میگیرد و البته هیچکس یکباره چیزی را یاد نمیگیرد. پس لطفاً حوصله و سعهصدر داشته باشید.
محدودیتهای خود را بسنجید:
از این ایده که شما میتوانید عصبانیت پسر بچه خود را کاملاً اصلاح نمائید بگذرید. نمیتوانید یه یک دلیل، شما هرگز کنترل کامل روی او ندارید. تاثیر شما بر او محدود است و هر چه بزرگتر شود، تاثیر شما بر او کمتر و کمتر میشود. از این به بعد کودکانِ دیگر، آموزگاران، مربیان ورزش، و تمرینات نیرومند اجتماعی بر پسر شما تاثیر میگذارند تا بالاخره یک مرد حسابی شود.
البته نه تنها تاثیرات شما بر او محدود میباشد، بلکه هر چه او بزرگتر میشود، مسئول رفتار خود میباشد. در اینجاست که مساله اطمینان و اعتماد به میان میآید. شما هیچ راهی جز اطمینان داشتن به او ندارید، زیرا او از نظرها دور خواهد رفت و بیشتر مواقع هر روز،با عملکرد خود به پیش میرود. اما اگر شما به او اطمینان داشته باشید، باعث میشود که اطمینان و اعتقاد به خود و غرور در او بوجود آید. به او مقداری از انجام کارهای خطرناک کردن را بدهید. مثلاً قدری دیر آمدن به منزل، و اینکه توقع نداشته باشید که او تمام جزئیات کارهایی را که در شب یا روز شنبه انجام داده است را برای شما تعریف کند. مثلاً با چه کسی بیرون رفته است و یا چه چیزهایی رخ داده است. اگر شما موقعیت خود را خراب نکنید، میزان اطمینان شما به او و غرور او نسبت به خود افزایش پیدا میکند. اگر کار بدی انجام دهد شما خونسرد باشید و از کوره در نروید. او یک پسر بچه است.
از تمام مطالبی که در اینجا در مورد پسر عصبانی بحث شد، ممکن است بیش از اندازهای باشد که شما میتوانید تحمل کرده و یا با آن به راحتی مواجه شوید. ممکن است که او آنقدر از شما دور باشد که نتوانید کاری کنید. ممکن است خیابانها او را محاصره کرده باشد و واقعاً اگر نتوانید آنطور که میخواهید انجام دهید از یک کارشناس کمک بگیرید. کوشش کنید که از مشاور راهنما در مدرسه و آموزگاری که او دوستش دارد و یا از روانشناس دبستان و یا دبیرستان کمک بگیرید و اگر باز هم احساس میکنید که کافی نیست او را به مرکز سلامت روان، یا نزد روانپزشک و یا روانشناس ببرید.
حرف آخر پسران عصبانی و تیراندازی در دبستان:
به سادگی میتوان اشاره نمود که حداقل به نظر میرسد که نوجوانان به دلایل سطحی و جزئی تیراندازی مینمایند. بعضی از نوجوانان تیرانداز میگویند آن جوکها و مسخرگیها باعث شد که همکلاسان مرا دست اندازند و یا من مناسب جمع دوستان نبودم. باید پرسید چه اتفاقی افتاده است که افکار و دید این جوانان آنقدر رادیکال شده است که فکر کنند راه حل مشکل احساسات و مورد طرد دیگران قرار گرفتن اینست که تفنگی پیدا کنند و هر کسی را که دم دست آنها باشد به قتل برسانند. مساله بسیار پیچیده است در واقع مسئولیت برای این نوجوانان بسیار زیاد نیست. آنها هنوز از لحاظ عاطفی و روانشناختی آنقدر کمال و دانایی پیدا نکردهاند که بدانند چه کردهاند پس نباید مثل افراد بزرگسال آنها را مواخذه و مسئول دانست. بالاخره موردی در محیطهای خانواده و یا جو اجتماعی و ملی باعث شده است که این خشم و عصیان را تحریک و تشویق نماید. بسیاری اینکه چه چیزی برای درمان این محرومیتها پیشنهاد میشود را هنوز نمیدانند. برعکس زمانهای قدیم، خرابکاری و اغتشاش با فقر و یا همسایگی داخل شهر ارتباط ندارد. به نظر میرسد که پیش کشیدن فقر و درآمد و نژاد و محل جغرافیایی باعث چنین رفتار خونریزی نمیباشد. این تیراندازیها خیلی کم به خشم و عصبانیت ارتباط دارند بلکه بیشتر در ارتباط با بیماریهای روانی هستند. در مورد اکثر قاتلین بعداً نشان داده شده است که از نوعی آسیبشناسی روانی رنج میبردهاند. قتلهایی که در اثر تیراندازی بر یک فرد ایجاد میشود اکثراً با خشم و عصبانیت در ارتباط است. مثلاً اگر فردی پایش را روی کفش یک نفر بگذارد و یا به او بیاحترامی نماید پاسخ او خشم زیاد و قابل توجهی است که آن فرد باید کشته شود.
پس کشتار جمعی و نه فردی عامل اصلیاش اختلالات روانی است و نه عصبانیت فوری. این البته مطاعی است که بیشتر در امریکا و کانادا رایج میباشد و به عوامل مختلف و پیچیده ارتباط دارد. اگر رفتار فرزند شما پرخاشگرانه است باید دقت بیشتری کنید و از آن سرسری نگذرید. بسیاری از جنایات دنیای امروز، ریشه در کودکی فرزندان دارد.
هرگز برای تغییر در زندگی پسر بچهها خیلی دیر نیست. راههای مفید و مناسبی برای این تغییر وجود دارد، اما اولین مساله اینست که اولیا بخواهند و تصمیم جدی بگیرند که به او کمک نمایند. این موضوع شامل تعهد و تصمیمگیری در دراز مدت برای مداخله و کمک به پسرها میباشد. نمیشود کودکی را یکی دو بار به سینما برد و بعد ادعا نمود که سهم خود را در پرورش کودک به خوبی انجام داده است. باید مقدار قابل توجهی از وقت و دقت خود را صرف با کودک بودن نمود. موضوعی که حتی بدتر از غافل بودن از پسر بچه میباشد، کوششهای نیمهکاره است. مثلاً زمانیکه به پسرخود قول و امید میدهید و بعد به قول و وعده خود وفا نکنید. در اینجا شما پوست روی زخم او را کندهاید و بعد اگر بخواهید آنرا درمان نمائید، باید همه چیز را از ابتدا شروع کنید و ناامیدی اخیر او را جبران کنید. این موضوع بیشتر زمانیکه پدر و مادر از هم جدا شدهاندو طلاق گرفتهاند رخ میدهد. وقتی شما قول میدهید که فلان روز و فلان ساعت برای گرفتن کودک و چند روز و یا چند ساعتی را با او بگذرانید، بدانید که کودک ساعتها جلوی پنجره و درب منزل نشسته و منتظر ورود شماست. برای او مهم نیست که ساعتها آنجا بماند تا پدر سر رسد و او را با خود بیرون ببرد.
کودک را خیلی شرمنده نکنید:
واقعاً آنقدر ضروری نیست که برای هر خطای کوچکی کودک را شرمنده و یا به او بیاحترامی نمائید. اگر به صورت متعادل کودک را برای ایجاد دیسیپلین و نظم و انضباط شرمنده کنید بد نیست. ما بزرگترها زمانی قرار است که شرمنده و خجالتزده شویم که کاری را که انجام دادهایم مورد قبول نباشد.
پس بنابراین شرم و خجالت را بهتر است که خیلی سخت به کار ببریم و آنرا تنها برای زمانی که کودک واقعاً کار اشتباهی کرده باشد استفاده کنیم. به خاطر داشته باشید که ایجاد یک شرمندگی کوچک اثرات فراوانی بر ذهن و روان کودک میگذارد. برای او کاملاً روشن نمائید که رفتار بد کدام است و فرد بد چه کسی است.
این مطلب بسیار مهم است که کودکان را به خاطر رفتار بدشان انتقاد نماییم و نه خود کودک را به عنوان یک شخص. زیرا رفتار بد را میتوان تغییر داد، اما پسرهای بد احتمالا یا تغییر نمیکنند و یا به سختی تغییر پذیرند. پسرهایی که فکر میکنند و باور دارند که افراد بدی هستند، با این عقیده بزرگ میشوند که اساساً نسبت به دیگران حقیرتر میباشند. این درست مثل شرمساری و توهین است که آن احساس حقارت آنها را به عصبانی شدن و خشمگین نمودن هدایت میکند.
بیشتر روی نقاط مثبت او تمرکز و توجه نمائید:
پس از سالها پژوهش و مطالعات روانشناسی ما اکنون میدانیم که پاداش دادن به رفتار خوب و مناسب بسیار موثرتر از تنبیه رفتار بد میباشد. توجه نمائید که شما روی آنچه که یک پسر بچه سزاوار و یا شایستگی آنرا دارد تمرکز ننمائید بلکه روی آنچه که موثرتر است تاکید کنید. تقویت مثبت خیلی موثرتر از تنبیه در ایجاد تغییر رفتار اثر مینماید. مثلاً ممکن است بگوئید من نبایستی برای کارهایی که پسرم باید انجام میداد به او پولی بدهم. حال باید پرسید کدام بهتر است یک تعریف و تمجید کلامی و یا چشمپوشی از عمل نیک او و سکوت.
آیا به پسرهایی که غیرقابل کنترل هستند بعد از انجام کارهای مثبت در خانه پاداش میدهیم، و یا هیچگونه پاداش و تعریف و تمجیدی از او نمیکنیم؟. از اینکه پاداش دادن و تعریف نمودن و یا سکوت کردن از کار نیک پسر کدام بهتر عمل میکند از اولیا باید این سوال را کرد که درست بودن نظر آنها مهمتر است یا اینکه پسر بچه بالاخره باید وظایف و کارهای خود را در خانه انجام دهد؟
بدرستی میتوان گفت که نتیجه، ایجاد پسرهای عصبانی میباشد. بنابراین پسرها را نباید تنبیه نمود. منظور این نیست که پسرها را هرگز نباید تنبیه نمود بلکه تنبیه خود نقش مناسبی در ایجاد نظم و تربیت برای کودک میباشد. اما اکثر اوقات کودکان به خاطر عصبانی بودن و محرومیت کشیدن اولیا تنبیه نمیشوند، در حالیکه تنبیه بایستی یک وسیله آموزشی باشد. تنبیه بدنی بایستی به عنوان آخرین وسیله ممکن به کار رود و همانطور که میدانید امروزه بکلی نفی شده است. تنبیه کودک باید بسیار محدود باشد، مگر اینکه برای توقف یک رفتار خطرناک باشد. مثلاً ایجاد آتشسوزی و یا به طرف خیابان گریختن. در بدترین شرایط باید به خاطر بسپریم که زدن بر سر کودک به شدت منع شده و از سوی والدین هرگز این عمل اجرا نشود. بر سر زدن کودک علاوه بر مشکلات عاطفی و ایجاد درد در کودک، بسیار خطرناک است و میتواند به آسانی تولید جراحت و صدمه در مغز بکند.
صبور باشید:
سالهای سال باید بگذرد تا پسر بچه شما پسر فعلی شما شود. در ظرف یکی دو هفته شما نمیتوانید تغییرات چشمگیری در آنها ایجاد نمایید. به قول معروف رُم یک روزه ساخته نشده است. ممکن است شما از او توقع داشته باشید که برای هر چیز کوچکی که شما برایش انجام میدهید قدردانی کند، اما او احتمالا رشدش با کودکان دیگر متفاوت است. و او به تغییراتی که شما قصد دارید انجام دهید عادت نکرده است. هر فردی برای تغییر کردن یک نوع سوظن دارد، برای آشنا شدن با مقررات جدید شما، زمان زیادی میخواهد مواقعی پیش میآید که شما از او ناامید میشوید. ممکن است به نظر برسد که او دارد به خوبی روزها و هفتهها را طی میکند، اما ناگهان و بدون دلیل موجه کنترل خود را از دست میدهد و عصبانی میشود. او دارد یاد میگیرد و البته هیچکس یکباره چیزی را یاد نمیگیرد. پس لطفاً حوصله و سعهصدر داشته باشید.
محدودیتهای خود را بسنجید:
از این ایده که شما میتوانید عصبانیت پسر بچه خود را کاملاً اصلاح نمائید بگذرید. نمیتوانید یه یک دلیل، شما هرگز کنترل کامل روی او ندارید. تاثیر شما بر او محدود است و هر چه بزرگتر شود، تاثیر شما بر او کمتر و کمتر میشود. از این به بعد کودکانِ دیگر، آموزگاران، مربیان ورزش، و تمرینات نیرومند اجتماعی بر پسر شما تاثیر میگذارند تا بالاخره یک مرد حسابی شود.
البته نه تنها تاثیرات شما بر او محدود میباشد، بلکه هر چه او بزرگتر میشود، مسئول رفتار خود میباشد. در اینجاست که مساله اطمینان و اعتماد به میان میآید. شما هیچ راهی جز اطمینان داشتن به او ندارید، زیرا او از نظرها دور خواهد رفت و بیشتر مواقع هر روز،با عملکرد خود به پیش میرود. اما اگر شما به او اطمینان داشته باشید، باعث میشود که اطمینان و اعتقاد به خود و غرور در او بوجود آید. به او مقداری از انجام کارهای خطرناک کردن را بدهید. مثلاً قدری دیر آمدن به منزل، و اینکه توقع نداشته باشید که او تمام جزئیات کارهایی را که در شب یا روز شنبه انجام داده است را برای شما تعریف کند. مثلاً با چه کسی بیرون رفته است و یا چه چیزهایی رخ داده است. اگر شما موقعیت خود را خراب نکنید، میزان اطمینان شما به او و غرور او نسبت به خود افزایش پیدا میکند. اگر کار بدی انجام دهد شما خونسرد باشید و از کوره در نروید. او یک پسر بچه است.
از تمام مطالبی که در اینجا در مورد پسر عصبانی بحث شد، ممکن است بیش از اندازهای باشد که شما میتوانید تحمل کرده و یا با آن به راحتی مواجه شوید. ممکن است که او آنقدر از شما دور باشد که نتوانید کاری کنید. ممکن است خیابانها او را محاصره کرده باشد و واقعاً اگر نتوانید آنطور که میخواهید انجام دهید از یک کارشناس کمک بگیرید. کوشش کنید که از مشاور راهنما در مدرسه و آموزگاری که او دوستش دارد و یا از روانشناس دبستان و یا دبیرستان کمک بگیرید و اگر باز هم احساس میکنید که کافی نیست او را به مرکز سلامت روان، یا نزد روانپزشک و یا روانشناس ببرید.
حرف آخر پسران عصبانی و تیراندازی در دبستان:
به سادگی میتوان اشاره نمود که حداقل به نظر میرسد که نوجوانان به دلایل سطحی و جزئی تیراندازی مینمایند. بعضی از نوجوانان تیرانداز میگویند آن جوکها و مسخرگیها باعث شد که همکلاسان مرا دست اندازند و یا من مناسب جمع دوستان نبودم. باید پرسید چه اتفاقی افتاده است که افکار و دید این جوانان آنقدر رادیکال شده است که فکر کنند راه حل مشکل احساسات و مورد طرد دیگران قرار گرفتن اینست که تفنگی پیدا کنند و هر کسی را که دم دست آنها باشد به قتل برسانند. مساله بسیار پیچیده است در واقع مسئولیت برای این نوجوانان بسیار زیاد نیست. آنها هنوز از لحاظ عاطفی و روانشناختی آنقدر کمال و دانایی پیدا نکردهاند که بدانند چه کردهاند پس نباید مثل افراد بزرگسال آنها را مواخذه و مسئول دانست. بالاخره موردی در محیطهای خانواده و یا جو اجتماعی و ملی باعث شده است که این خشم و عصیان را تحریک و تشویق نماید. بسیاری اینکه چه چیزی برای درمان این محرومیتها پیشنهاد میشود را هنوز نمیدانند. برعکس زمانهای قدیم، خرابکاری و اغتشاش با فقر و یا همسایگی داخل شهر ارتباط ندارد. به نظر میرسد که پیش کشیدن فقر و درآمد و نژاد و محل جغرافیایی باعث چنین رفتار خونریزی نمیباشد. این تیراندازیها خیلی کم به خشم و عصبانیت ارتباط دارند بلکه بیشتر در ارتباط با بیماریهای روانی هستند. در مورد اکثر قاتلین بعداً نشان داده شده است که از نوعی آسیبشناسی روانی رنج میبردهاند. قتلهایی که در اثر تیراندازی بر یک فرد ایجاد میشود اکثراً با خشم و عصبانیت در ارتباط است. مثلاً اگر فردی پایش را روی کفش یک نفر بگذارد و یا به او بیاحترامی نماید پاسخ او خشم زیاد و قابل توجهی است که آن فرد باید کشته شود.
پس کشتار جمعی و نه فردی عامل اصلیاش اختلالات روانی است و نه عصبانیت فوری. این البته مطاعی است که بیشتر در امریکا و کانادا رایج میباشد و به عوامل مختلف و پیچیده ارتباط دارد. اگر رفتار فرزند شما پرخاشگرانه است باید دقت بیشتری کنید و از آن سرسری نگذرید. بسیاری از جنایات دنیای امروز، ریشه در کودکی فرزندان دارد.
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: چهارشنبه, اکتبر 30, 2019 - 20:00
درباره نویسنده/هنرمند
Safar Daee دکتر صفر داعی دکترای روانشناسی از دانشگاه انگلستان 905-770-4556 |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو