Date: سهشنبه, اوت 17, 2021 - 10:45
*از سال 2004 به همت چند بانوی نیکوکار در تورنتو کانادا انجمن کوچک و دوستانهای تشکیل شد به نام موسسه مهر کوثر، هدف این موسسه کمک به کودکان نیازمند و فارسی زبان در هر کجای دنیا از جمله ایران و افغانستان است و با این هدف شروع به جمع آوری حمایتهای مادی و معنوی کردند که با استقبال هموطنان روبرو شد. در نتیجه درصدد برآمدند که رسما این فعالیتها را به ثبت برسانند تا از نظر قوانین کانادا هم حرکت صحیحی باشد. در خدمت خانم فریال خبیری هستیم، خانم خبیری خیلی ممنون که دعوت ما را پذیرفتید، بفرمایید که ایده تاسیس موسسه مهر گستر کانادا چگونه شکل گرفت و با یاری چه افرادی توانستید این موسسه را به ثبت برسانید؟
منم سلام دارم خدمت شما و مخاطبین عزیزتان و خوشحالم از اینکه این خیریه مورد توجه قرار گرفت که یک مقداری بیشتر در موردش صحبت شود و اطلاع رسانی شود. حتما سوالتان مربوط به تاسیس مهر کوثر در تورنتو است، چون که در ایران سالها پیش بوده است. من سالها قبل از اینکه مهاجرت کنم و به کانادا بیایم یکی از داوطلبین فعالیت در خیریه مهر کوثر بودم که با هدف رسیدن به یک جامعه بیطبقه بین همه ما که در دور و بر و همسایگی زندگی میکردیم تشکیل شد و به اتفاق چند تن از خانمهای داوطلب دیگر مهرشهر کرج تصمیم گرفتیم نیازمندانی که در آن منطقه هستند شناسایی شوند و کمک رسانی شود. وقتی که به تورنتو آمدم یک خلائی در خودم احساس میکردم که یک مقدار هم از نظر وجدانی که آمدن من به یک محیط امن و پر از رفاه باعث شود که من عزیزانی که در همسایگی ما در مناطق دور دست کرج بودند و نیاز داشتند را فراموش کنم، یعنی آیا واقعا این باعث این میشود؟ این یک مقدار من را اذیت میکرد تا اینکه با دوستانی که در اینجا بودند و یا نیتشان کمک بود این مساله را مطرح کردم و گفتم آیا ما میتوانیم شب عید برای این نیازمندان یک عیدی بفرستیم. میدانید کمکهای خصوصی نمی تواند انقدر چشمگیر باشد و ما یواش یواش یک مبلغی جمع کردیم و به عنوان عیدی فقط به ایران فرستادیم این مساله خیلی خصوصی و خانوادگی بود و بین فقط دوستان نزدیک بود. یکی از دوستان به من گفت در کانادا شما اجازه ندارید فعالیت open داشته باشید و تبلیغاتی در این مورد کنید، مگر اینکه فقط خصوصی باشد و اگر میخواهید که فعالیتتان گسترش پیدا کند و اجازه داشته باشید که در محیط public تبلیغات داشته باشید، بایستی که قانونی عمل کنید که خیلی هم پیشنهاد صحیح و به جایی بود. برای این منظور من با چند نفر مشورت کردم و اقدام کردیم که این را رسما به ثبت برسانیم. حسابداری تراز که مسئولش آقای طباطبایی بودند داوطلب شدند که مسائل قانونی و ثبت این شرکت را داوطلبانه انجام دهند و از همان بدو به ثبت رساندن این شرکت ما را حمایت کردند و وقتی این به ثبت رسید ما دیگر احتیاجی نبود که فقط به طور خصوصی پول جمعآوری کنیم پس یک مهمانی خیلی کوچک در یک community center منطقه north York برگزار کردیم و دوستان را که تعدادشان حتی زیر 50 نفر بود دعوت کردیم و خودمان را معرفی کردیم. این اولین قدمی بود که ما برداشتیم و این جلسهای که برگزار شد و میهمانی که دادیم باعث شد یک جرقهای بین بقیه دوستان هم زده شود و این برای سالهای بعد یک مقداری گستردهتر انجام شود.
*آیا این موسسه زیر مجموعه موسسه مهر گستر کرج است و یا اینکه مستقل است و به شکل غیرانتفاعی عمل میکند؟
ما در تورنتو همان اسم خیره مهر گستر را روی سازمان خودمان گذاشتیم ولی به هیچ وجه شعبه آنها نیستیم و این پولی را که هر سال جمع میکنیم اجباری نداریم که فقط به خیریه مهر کوثر در کرج بدهیم و بر اساس نیازی که ما میبینیم ممکن است این پول به ایران ارسال شود. چه بسا یک وقت برای حتی زلزله زدگان ارسال شود یا به دوستان و همزبانان افغان ما تعلق بگیرد که آنها هم هر چند در ایران هستند ولی از شرایط زندگی مناسبی برخوردار نیستند. ولی ما نه شعبه آنها هستیم و نه هیچ اجباری داریم که گزارش کارمان را به آنها ارسال کنیم چون اعتماد به آنها داریم و اطمینان داریم که بدون واسطه و بدون ارتباط با هیچ ارگان دیگری این سازمان مستقل است و مستقیما این کمکها را به دست نیازمندان میرساند و ماهم آنها را امین خودمان میدانیم و پول را به خیریه مهر گستر در کرج میفرستیم و آنها هم همه ساله گزارش کارشان و اینکه این پول چطور هزینه میشود را به ما میدهند و ما هم همه ساله در گزارش مالیمان از طریق حسابدار به اطلاع عزیزان میرسانیم.
*ممنون و سپاسگزارم از پاسخ شما. آیا موسسه از کمکهای دولتی دولت کانادا یا دولت ایران برخوردار است؟ و یا اینکه در این زمینه هم کاملا مستقل است؟
نه کاملا مستقل هستیم و نه تنها هیچ کمکی از دولت دریافت نمیشود حتی یک وقتهایی نیاز است که ما یک مبلغی را سریع برسانیم به نیازمندان در ایران و دسترسی به نیکوکاران هم کم است، خودمان سعی میکنیم بین خودمان سریع یک مبلغی جمع کنیم و بفرستیم. علیرغم اینکه همهمان هم داوطلبانه کار میکنیم ما در کانادا هیچ نوع هزینهای نداریم به غیر از یک اجاره صندوق پستی که نامهها به صندوق پستی میرود و سالیانه یک مبلغ زیر 300 دلار ما برای اداره پست میدهیم، ولی نه برای جا و اجاره محل ما هزینهای داریم و نه برای اینکه روپا باشیم هزینهای میکنیم. من و بقیه دوستانی که همت کردند شدیدا معتقد به این هستیم که جلوی هرگونه هزینه غیر ضروری در کانادا را بگیریم. هیچ کمکی نه در کانادا و نه در ایران از طرف دولت به خیریه مهر کوثر در کرج به ما تعلق نمیگیرد و همه هزینهها از طریق نیکوکاران، خیرین و کسانی که فرزندی را اسپانسر میشوند و فرزند خوانده میگیرند و هزینه زندگیاش را متقبل میشوند تامین میشود.
*با توجه به اینکه شما هیچ کمک دولتی دریافت نمیکنید و خوب تا جایی هم که ممکن است از هزینههای اضافی جلوگیری میکنید و در واقع درآمدی ندارید پس این منابع درآمدی شما چگونه تامین میشود؟
ببینید یک تعداد بچههای ما را اینجا حامیان آمدند، پشتیبانی کردند و sponsor شدند و ماهیانه 50 دلار برای هر فرزند به خیریه واریز میکنند و این فرزندشان مشخص است و ما برایشان کارت شناسایی صادر کردیم و مشخص است که حامی او کیست و چه کسی متقبل هزینههای زندگی این بچههایمان است. قبل از کرونا که ما میهمانی برگزار میکردیم یک مهمانی fundraising داشتیم که در واقع با یک تیر دو نشان میزدیم هم مجمع عمومی سالیانهمان بود که در آن مراسم به غیر از اینکه یک شب شادی را دور هم داشتیم و میهمانان با شام پذیرایی میشدند گزارش مالی و گزارش عملکرد ما با معرفی داوطلبان و اعضایمان همه انجام میشدند در آن جلسه آقای طباطبایی که بدون دریافت هزینهای از ما، همیشه کارهای مالی ما را حسابرسی میکنند و به اداره دارایی کانادا ارسال میکنند، کاملا شفاف میگویند که هر سال ما چقدر پول جمع کردیم چون در این میهمانیها ما بلیط میفروشیم و احتمالا کسانی sponsor میهمانی ما میشوند و کاملا شفاف مشخص است که هر کس چه مقدار کمک کرده و پرداخت کرده است و آن را ما جمع میکنیم و برای عیدی بچهها میفرستیم. در تابستان هم ما بازارهای تابستانی داریم و هر جا و هر محلی به ما میز رایگان بدهند و از ما اجاره نخواهند و ما اجازه داشته باشیم که یک مقدار فروش صنایع دستی داشته باشیم یا تولیدات خانگی را که خانمهای داوطلب به ما هدیه میدهند، آنها را فروش داشته باشیم، ما به اصطلاح چادرمان را برپا میکنیم و یک اقدامی برای جمع کردن کمکهای مردمی میکنیم و همان مبلغی را که در تابستان جمع میشود اول مهر برای تحصیل و شروع به مدرسه بچههایمان میفرستیم، چون اول مهر خیلی هزینههایشان بالا است و دیگری هم که خدمتتان عرض کردم برای شب عید و برای عید نوروز است.
*ممنون و سپاسگزارم. اینکه ما در کانادا شاهد این هستیم که بسیاری از موسسات خیریه در حال فعالیت هستند و کار میکنند آیا داشتن یک موسسه خیریه در کانادا مزایایی برای موسسین و دستاندر کاران آنها دارد و آیا اصلا مزایایی دارد و شما از اینها برخوردار هستید؟
بهترین دستاورد آن خیریه آن لذتی است که ما میبریم و انرژی است که ما از برپایی این موسسه داریم. میدانم ما در مقایسه با بقیه بنیادهای خیریه چه ایرانی و چه غیر ایرانی خیلی کوچک هستیم و قدمهایمان خیلی خیلی آهسته جلو میرود ولی در حد بضاعتمان است چون همه ما که کار میکنیم داوطلب هستیم و توانمان به عنوان یک کسی که full time بتواند یک موسسه بزرگی را بگرداند نیست ولی به همین هم قانع هستیم که همچنان میتوانیم صدای این بچهها را به گوش هموطنان عزیزمان در کانادا برسانیم که ما هم مثل بقیه کودکان حق زندگی، حق رفتن به مدرسه، حق بازی و حق شادی داریم و قرار نیست کودکان ایران فقط به خاطر نداری یا در سر چهارراهها کودک کار شوند و یا از تحصیلشان باز بمانند، یا اینکه به دام افراد سودجویی بیفتند که اینها را برای فقیری و تکدیگری استفاده کنند.
*ممنونم از توضیح شما پس با این حساب بیشتر تمرکز شما روی حمایت از کودکان بیسرپرست یا بد سرپرست و support آنها از نظر تحصیلی یا مادی است. میشود برای ما توضیح دهید که مهمترین دستاورد شما در این سالها چه بوده است؟
ما اطلاع رسانی کردیم، ما به هموطنانمان گفتیم که هستند کسانی که نیاز دارند، البته با این رسانهها همه حتما اطلاع دارند ولی ما مسئولیم که بگوییم یک نفر ممکن است امشب گرسنه بخوابد. ولی در نهایت ما کسی را مقید نمیکنیم و یا ملزم نمیکنیم و یا دنبال کسی نمیرویم که حتما بایستی که حمایت کند. انتخاب را به عهده خودشان میگذاریم.
*پس آیا در واقع یکی از برنامههای شما شناسایی این افراد نیازمند است و معرفی آنها به جامعه خیرین؟
بله، همه این بچهها کودکانی هستند که بیسرپرست هستند، یتیم هستند یا به دلایلی سرپرست خانواده یا پدران در شرایط خیلی بدی در زندان هستند، یا خانواده را به خاطر اعتیاد ترک کردهاند، یا مفقودالاثر هستند، یا به هر حال الان این فرزند بدون سرپرست است و نیاز هست که به آنها رسیدگی شود و ما به عنوان کسی که مسئولیت قبول میکند، تمام امور زندگی این فرزند را متقبل میشویم، تحصیل و درمانش، آموزشش و به هر حال کارهایی که مددکارهای اجتماعی میکنند که از نظر روح و روان این بچهها کمبودی نداشته باشند. در حد بضاعتمان ما هیچ کوتاهی نکردهایم.
*ممنون و سپاسگزارم از فعالیتهای بسیار خوب شما، آیا در این مسیری که پیش رو دارید با مشکلات و چالشهایی هم مواجه هستید؟ و البته منظور من بیشتر قبل از کرونا است، چون کرونا به مراتب تاثیرات ویژهای گذاشته است. مشکلات و سختیهای شما در این مسیر چه بوده است؟
این مشکلات دو قسمت میشود، یک قسمتی از آن کرونا است یعنی این کرونا باعث شد ما نتوانیم آن فضای بازی که همیشه داشتیم و با یک شب میتوانستیم به تعداد زیادی اطلاع رسانی انجام دهیم را داشته باشیم و الان محدود شده است ولی ارتباط ما با آن خیرینی که بچههایی را سرپرستی کردهاند از طریق تلفن، از طریق واتساپ و از طریق گردهماییهای مجازی همچنان ادامه دارد و خبر میدهیم که بچهها الان در چه شرایطی هستند. از ایران خبر میگیریم و به نیکوکاران اینجا اطلاع میدهیم و ارتباط را ما اینجا قطع نمیکنیم ولی خوب طبیعی است ما آن برنامههای فروش بازارمان تعطیل شد، برنامههای تابستانیمان تعطیل شد، جلسه fundraising دیگر نداریم و کسانی که فقط میخواستند یک بار کمک کنند، یعنی نمیخواستند بچهای را به عنوان فرزند خوانده داشته باشند و متعهد شوند که هر ماه مبلغی را بدهند ولی تک نوبتی کمک میکردند، ارتباط ما با آنها قطع شده و ما امیدواریم که در این شرایط کرونا سلامت باشند و بالاخره ما این دوران را میگذرانیم و با سلامتی رد میکنیم. ولی یک قسمت دیگر و یک اشکال دیگری که ما در کانادا داریم که البته الان خیلی کم شده است، جلب اعتماد دوستان و هموطنانمان بود که از هر خیریهای آن تصور و ذهنیت بدی را نداشته باشد که حتما وصل به یک جایی است و آیا این کمکهایی که میشود به دست عزیزان نیازمند میرسد یا نه؟ والبته یک مقدار باید به آنها حق بدهیم.
*کاملا صحبتهای شما قابل درک است. پس یکی از چالشهای مهم شما جلب اعتماد است، و شما چگونه جلب اعتماد میکنید؟ مثلا خیرین هزینههایی را انجام میدهند، آیا شما رسید هزینههایی را که انجام میدهید در سایت به اطلاع عموم میرسانید و خیرین چگونه از هزینههای انجام شده مطلع میشوند؟ لطفا یک مقدار در این خصوص توضیح دهید که شما چگونه میتوانید جلب اعتماد این خیرین را داشته باشید.
گزارشهای فرزندانمان در ایران را که برای ما میفرستند. قبل از کرونا ما مرتب برایمان بولتنهای سالیانه را میدادند که تمام فعالیتهای خیریه در این بولتنها بود و ما اینها را در اختیارشان میگذاشتیم و تکتک افرادی که به ما کمک میکنند به آنها رسید داده میشود و روی لینک خود خیریه گزارشی برای هر ماه میآید که چه کمکهایی در کنار کمک به این کودکان به عنوان کمکهای جانبی انجام شده است. سوای آن مستمری ماهیانه کمکهای بهداشتی، درمانی، مراجعه به چشم پزشک و دندانپزشک، تمام اینها را برای ما گزارش میدهند و همه هزینههایی که انجام میشود که خود خیریه و نه از طریق خیرین متقبل میشود. خود خیریه از درآمدهای جانبی که دارد و نیکوکارانی که sponsor خیریه هستند اینها را انجام میدهد و ما گزارششان را به حامیان میدهیم. گزارش هر حادثه به اصطلاح بلاهای آسمانی که یک دفعه میآید مثل زلزله، مثل سیل، خیریه قدم اول را برمیدارد و مرتبا به ما گزارش میدهند که در مناطق محروم چه کمکهایی انجام دادهاند. افرادی که اینجا به ما کمک میکنند از آنها خواهش میکنیم و مرتب به آنها اطلاع دادیم که اگر عزیزانی در ایران دارند بروند و از نزدیک با خیریه آشنا شوند، با آن فرزندی که اینها sponsor شدهاند و حامی او شدهاند ارتباط برقرار کنند و ببینند اصلا همچین کسی وجود دارد یا نه؟ فایلی دارد؟ مدرسهاش کجاست؟ و اینها چون همیشه شفاف بوده است و چون ارتباط با این کودکان خیلی مشکل نبوده در نتیجه به مرور اعتماد هم جلب شد و وقتی که مطمئن شدند خیریه مهر کوثر در ایران هم مستقل است و وابسته به هیچ سازمان و ارگانی نیست و یک بخشی از تلاشش هم برای مبارزه با آن چوبهایی است که لای چرخش میگذارند و دارد انجام میشود این است که اعتمادشان جلب شد و بعد هم دیدند که الان نزدیک به بیش از 12-13 سال است که ما داریم داوطلبانه یک کاری را انجام میدهیم و حتی کوچکترین حقی به خودمان نمیدهیم که بخواهیم برای خودمان هم یک سهمی بگذاریم. نه تنها نبوده بلکه از خودمان هم داریم جمع آوری میکنیم تا بتوانیم کمبودها را جبران کنیم. دیگر کمتر کسی میتواند شک کند که وقتی من چیزی برنمیدارم و همکاران ما و داوطلبان ما همه تلاش میکنند و چندین سال است که قدمهای کوچکی برمیداریم ولی تداوم دارد و قطع نشده است و ما هیچ کسی را هم مقید نکردهایم که بیاید و کمک کند، دلیلی ندارد که نسبت به صداقت ما و این درستی راهی که ما قدم گذاشتهایم کسی شک کند و اگر هم کرد که ما به آنها حق میدهیم میتواند نسبت به دفتر در ایران تحقیق کند.
*پروژه بعدی شما چیست؟
ما هدفمان این است که اگر کسی بتواند به ما جایی را به صورت افتخاری و بدون اینکه از ما پول اجاره بگیرد و در اختیار ما بگذارد که ما یک پایگاه کوچکی داشته باشیم. وقتی آدم یک محل فیزیکی داشته باشد شاید دسترسی به ما برای حامیان و افراد خیر خیلی آسانتر باشد. انشاالله بعد از کرونا و بعد از اینکه توانستیم دوباره در جامعه ظاهر شویم ما یک دفتری داشته باشیم علیرغم اینکه البته آقای طباطبایی حسابداری تراز به ما این پیشنهاد را دادهاند که هر وقت جلسهای داریم و یا با کسی قراری داریم از دفتر ایشان که در منطقه ایرانی نشین در Yonge و Sheppard است میتوانیم استفاده کنیم. ولی باز هم اگر ما برای خودمان یک اتاقی داشته باشیم که تابلوی خودمان آنجا باشد و مشخص باشد خیریه مهر کوثر یک پایگاه دارد شاید آسانتر بتوانیم صدایمان را به گوش مردم برسانیم.
*آیا در دنیای مجازی هم روی این پایگاه کار کردهاید؟ آیا شما یک وب سایت مشخصی دارید که مراجعین بتوانند از جاهای دورتر به وب سایت شما مراجعه کنند و حتما یک پایگاه فیزیکی نباشد؟
تا الان ما از همان وب سایت ایران و از قسمتی که مربوط به بخش خیریه مهر کوثر در تورنتو بود استفاده میکردیم گزارشهایمان را آنجا میدادیم ولی الان در تلاش هستیم که در کنار این گروهی که ما روی واتساپ داریم قرار شده است که تلاش بیشتری برای وب سایت و احتمالا اینستاگراممان هم داشته باشیم.
*ممنون و سپاسگزارم. برای شما و همچنین موسسه آرزوی موفقیت میکنم.
خیلی متشکرم ممنون از شما. شاید این هم یکی از روشهای اطلاع رسانی مفیدی است که صدای ما به گوش هموطنان عزیزمان برسد که شب موقعی که میخواهیم یک مقدار آرامش داشته باشیم بدانیم که در حق این کودکان آیا کاری کردهایم یا بیتفاوت فقط از رفاه خارج از کشور برخورداریم؟!
*امیدوارم که همینطور باشد و ممنونم وشما را به خدای بزرگ میسپارم.
من هم از شما متشکرم.
منم سلام دارم خدمت شما و مخاطبین عزیزتان و خوشحالم از اینکه این خیریه مورد توجه قرار گرفت که یک مقداری بیشتر در موردش صحبت شود و اطلاع رسانی شود. حتما سوالتان مربوط به تاسیس مهر کوثر در تورنتو است، چون که در ایران سالها پیش بوده است. من سالها قبل از اینکه مهاجرت کنم و به کانادا بیایم یکی از داوطلبین فعالیت در خیریه مهر کوثر بودم که با هدف رسیدن به یک جامعه بیطبقه بین همه ما که در دور و بر و همسایگی زندگی میکردیم تشکیل شد و به اتفاق چند تن از خانمهای داوطلب دیگر مهرشهر کرج تصمیم گرفتیم نیازمندانی که در آن منطقه هستند شناسایی شوند و کمک رسانی شود. وقتی که به تورنتو آمدم یک خلائی در خودم احساس میکردم که یک مقدار هم از نظر وجدانی که آمدن من به یک محیط امن و پر از رفاه باعث شود که من عزیزانی که در همسایگی ما در مناطق دور دست کرج بودند و نیاز داشتند را فراموش کنم، یعنی آیا واقعا این باعث این میشود؟ این یک مقدار من را اذیت میکرد تا اینکه با دوستانی که در اینجا بودند و یا نیتشان کمک بود این مساله را مطرح کردم و گفتم آیا ما میتوانیم شب عید برای این نیازمندان یک عیدی بفرستیم. میدانید کمکهای خصوصی نمی تواند انقدر چشمگیر باشد و ما یواش یواش یک مبلغی جمع کردیم و به عنوان عیدی فقط به ایران فرستادیم این مساله خیلی خصوصی و خانوادگی بود و بین فقط دوستان نزدیک بود. یکی از دوستان به من گفت در کانادا شما اجازه ندارید فعالیت open داشته باشید و تبلیغاتی در این مورد کنید، مگر اینکه فقط خصوصی باشد و اگر میخواهید که فعالیتتان گسترش پیدا کند و اجازه داشته باشید که در محیط public تبلیغات داشته باشید، بایستی که قانونی عمل کنید که خیلی هم پیشنهاد صحیح و به جایی بود. برای این منظور من با چند نفر مشورت کردم و اقدام کردیم که این را رسما به ثبت برسانیم. حسابداری تراز که مسئولش آقای طباطبایی بودند داوطلب شدند که مسائل قانونی و ثبت این شرکت را داوطلبانه انجام دهند و از همان بدو به ثبت رساندن این شرکت ما را حمایت کردند و وقتی این به ثبت رسید ما دیگر احتیاجی نبود که فقط به طور خصوصی پول جمعآوری کنیم پس یک مهمانی خیلی کوچک در یک community center منطقه north York برگزار کردیم و دوستان را که تعدادشان حتی زیر 50 نفر بود دعوت کردیم و خودمان را معرفی کردیم. این اولین قدمی بود که ما برداشتیم و این جلسهای که برگزار شد و میهمانی که دادیم باعث شد یک جرقهای بین بقیه دوستان هم زده شود و این برای سالهای بعد یک مقداری گستردهتر انجام شود.
*آیا این موسسه زیر مجموعه موسسه مهر گستر کرج است و یا اینکه مستقل است و به شکل غیرانتفاعی عمل میکند؟
ما در تورنتو همان اسم خیره مهر گستر را روی سازمان خودمان گذاشتیم ولی به هیچ وجه شعبه آنها نیستیم و این پولی را که هر سال جمع میکنیم اجباری نداریم که فقط به خیریه مهر کوثر در کرج بدهیم و بر اساس نیازی که ما میبینیم ممکن است این پول به ایران ارسال شود. چه بسا یک وقت برای حتی زلزله زدگان ارسال شود یا به دوستان و همزبانان افغان ما تعلق بگیرد که آنها هم هر چند در ایران هستند ولی از شرایط زندگی مناسبی برخوردار نیستند. ولی ما نه شعبه آنها هستیم و نه هیچ اجباری داریم که گزارش کارمان را به آنها ارسال کنیم چون اعتماد به آنها داریم و اطمینان داریم که بدون واسطه و بدون ارتباط با هیچ ارگان دیگری این سازمان مستقل است و مستقیما این کمکها را به دست نیازمندان میرساند و ماهم آنها را امین خودمان میدانیم و پول را به خیریه مهر گستر در کرج میفرستیم و آنها هم همه ساله گزارش کارشان و اینکه این پول چطور هزینه میشود را به ما میدهند و ما هم همه ساله در گزارش مالیمان از طریق حسابدار به اطلاع عزیزان میرسانیم.
*ممنون و سپاسگزارم از پاسخ شما. آیا موسسه از کمکهای دولتی دولت کانادا یا دولت ایران برخوردار است؟ و یا اینکه در این زمینه هم کاملا مستقل است؟
نه کاملا مستقل هستیم و نه تنها هیچ کمکی از دولت دریافت نمیشود حتی یک وقتهایی نیاز است که ما یک مبلغی را سریع برسانیم به نیازمندان در ایران و دسترسی به نیکوکاران هم کم است، خودمان سعی میکنیم بین خودمان سریع یک مبلغی جمع کنیم و بفرستیم. علیرغم اینکه همهمان هم داوطلبانه کار میکنیم ما در کانادا هیچ نوع هزینهای نداریم به غیر از یک اجاره صندوق پستی که نامهها به صندوق پستی میرود و سالیانه یک مبلغ زیر 300 دلار ما برای اداره پست میدهیم، ولی نه برای جا و اجاره محل ما هزینهای داریم و نه برای اینکه روپا باشیم هزینهای میکنیم. من و بقیه دوستانی که همت کردند شدیدا معتقد به این هستیم که جلوی هرگونه هزینه غیر ضروری در کانادا را بگیریم. هیچ کمکی نه در کانادا و نه در ایران از طرف دولت به خیریه مهر کوثر در کرج به ما تعلق نمیگیرد و همه هزینهها از طریق نیکوکاران، خیرین و کسانی که فرزندی را اسپانسر میشوند و فرزند خوانده میگیرند و هزینه زندگیاش را متقبل میشوند تامین میشود.
*با توجه به اینکه شما هیچ کمک دولتی دریافت نمیکنید و خوب تا جایی هم که ممکن است از هزینههای اضافی جلوگیری میکنید و در واقع درآمدی ندارید پس این منابع درآمدی شما چگونه تامین میشود؟
ببینید یک تعداد بچههای ما را اینجا حامیان آمدند، پشتیبانی کردند و sponsor شدند و ماهیانه 50 دلار برای هر فرزند به خیریه واریز میکنند و این فرزندشان مشخص است و ما برایشان کارت شناسایی صادر کردیم و مشخص است که حامی او کیست و چه کسی متقبل هزینههای زندگی این بچههایمان است. قبل از کرونا که ما میهمانی برگزار میکردیم یک مهمانی fundraising داشتیم که در واقع با یک تیر دو نشان میزدیم هم مجمع عمومی سالیانهمان بود که در آن مراسم به غیر از اینکه یک شب شادی را دور هم داشتیم و میهمانان با شام پذیرایی میشدند گزارش مالی و گزارش عملکرد ما با معرفی داوطلبان و اعضایمان همه انجام میشدند در آن جلسه آقای طباطبایی که بدون دریافت هزینهای از ما، همیشه کارهای مالی ما را حسابرسی میکنند و به اداره دارایی کانادا ارسال میکنند، کاملا شفاف میگویند که هر سال ما چقدر پول جمع کردیم چون در این میهمانیها ما بلیط میفروشیم و احتمالا کسانی sponsor میهمانی ما میشوند و کاملا شفاف مشخص است که هر کس چه مقدار کمک کرده و پرداخت کرده است و آن را ما جمع میکنیم و برای عیدی بچهها میفرستیم. در تابستان هم ما بازارهای تابستانی داریم و هر جا و هر محلی به ما میز رایگان بدهند و از ما اجاره نخواهند و ما اجازه داشته باشیم که یک مقدار فروش صنایع دستی داشته باشیم یا تولیدات خانگی را که خانمهای داوطلب به ما هدیه میدهند، آنها را فروش داشته باشیم، ما به اصطلاح چادرمان را برپا میکنیم و یک اقدامی برای جمع کردن کمکهای مردمی میکنیم و همان مبلغی را که در تابستان جمع میشود اول مهر برای تحصیل و شروع به مدرسه بچههایمان میفرستیم، چون اول مهر خیلی هزینههایشان بالا است و دیگری هم که خدمتتان عرض کردم برای شب عید و برای عید نوروز است.
*ممنون و سپاسگزارم. اینکه ما در کانادا شاهد این هستیم که بسیاری از موسسات خیریه در حال فعالیت هستند و کار میکنند آیا داشتن یک موسسه خیریه در کانادا مزایایی برای موسسین و دستاندر کاران آنها دارد و آیا اصلا مزایایی دارد و شما از اینها برخوردار هستید؟
بهترین دستاورد آن خیریه آن لذتی است که ما میبریم و انرژی است که ما از برپایی این موسسه داریم. میدانم ما در مقایسه با بقیه بنیادهای خیریه چه ایرانی و چه غیر ایرانی خیلی کوچک هستیم و قدمهایمان خیلی خیلی آهسته جلو میرود ولی در حد بضاعتمان است چون همه ما که کار میکنیم داوطلب هستیم و توانمان به عنوان یک کسی که full time بتواند یک موسسه بزرگی را بگرداند نیست ولی به همین هم قانع هستیم که همچنان میتوانیم صدای این بچهها را به گوش هموطنان عزیزمان در کانادا برسانیم که ما هم مثل بقیه کودکان حق زندگی، حق رفتن به مدرسه، حق بازی و حق شادی داریم و قرار نیست کودکان ایران فقط به خاطر نداری یا در سر چهارراهها کودک کار شوند و یا از تحصیلشان باز بمانند، یا اینکه به دام افراد سودجویی بیفتند که اینها را برای فقیری و تکدیگری استفاده کنند.
*ممنونم از توضیح شما پس با این حساب بیشتر تمرکز شما روی حمایت از کودکان بیسرپرست یا بد سرپرست و support آنها از نظر تحصیلی یا مادی است. میشود برای ما توضیح دهید که مهمترین دستاورد شما در این سالها چه بوده است؟
ما اطلاع رسانی کردیم، ما به هموطنانمان گفتیم که هستند کسانی که نیاز دارند، البته با این رسانهها همه حتما اطلاع دارند ولی ما مسئولیم که بگوییم یک نفر ممکن است امشب گرسنه بخوابد. ولی در نهایت ما کسی را مقید نمیکنیم و یا ملزم نمیکنیم و یا دنبال کسی نمیرویم که حتما بایستی که حمایت کند. انتخاب را به عهده خودشان میگذاریم.
*پس آیا در واقع یکی از برنامههای شما شناسایی این افراد نیازمند است و معرفی آنها به جامعه خیرین؟
بله، همه این بچهها کودکانی هستند که بیسرپرست هستند، یتیم هستند یا به دلایلی سرپرست خانواده یا پدران در شرایط خیلی بدی در زندان هستند، یا خانواده را به خاطر اعتیاد ترک کردهاند، یا مفقودالاثر هستند، یا به هر حال الان این فرزند بدون سرپرست است و نیاز هست که به آنها رسیدگی شود و ما به عنوان کسی که مسئولیت قبول میکند، تمام امور زندگی این فرزند را متقبل میشویم، تحصیل و درمانش، آموزشش و به هر حال کارهایی که مددکارهای اجتماعی میکنند که از نظر روح و روان این بچهها کمبودی نداشته باشند. در حد بضاعتمان ما هیچ کوتاهی نکردهایم.
*ممنون و سپاسگزارم از فعالیتهای بسیار خوب شما، آیا در این مسیری که پیش رو دارید با مشکلات و چالشهایی هم مواجه هستید؟ و البته منظور من بیشتر قبل از کرونا است، چون کرونا به مراتب تاثیرات ویژهای گذاشته است. مشکلات و سختیهای شما در این مسیر چه بوده است؟
این مشکلات دو قسمت میشود، یک قسمتی از آن کرونا است یعنی این کرونا باعث شد ما نتوانیم آن فضای بازی که همیشه داشتیم و با یک شب میتوانستیم به تعداد زیادی اطلاع رسانی انجام دهیم را داشته باشیم و الان محدود شده است ولی ارتباط ما با آن خیرینی که بچههایی را سرپرستی کردهاند از طریق تلفن، از طریق واتساپ و از طریق گردهماییهای مجازی همچنان ادامه دارد و خبر میدهیم که بچهها الان در چه شرایطی هستند. از ایران خبر میگیریم و به نیکوکاران اینجا اطلاع میدهیم و ارتباط را ما اینجا قطع نمیکنیم ولی خوب طبیعی است ما آن برنامههای فروش بازارمان تعطیل شد، برنامههای تابستانیمان تعطیل شد، جلسه fundraising دیگر نداریم و کسانی که فقط میخواستند یک بار کمک کنند، یعنی نمیخواستند بچهای را به عنوان فرزند خوانده داشته باشند و متعهد شوند که هر ماه مبلغی را بدهند ولی تک نوبتی کمک میکردند، ارتباط ما با آنها قطع شده و ما امیدواریم که در این شرایط کرونا سلامت باشند و بالاخره ما این دوران را میگذرانیم و با سلامتی رد میکنیم. ولی یک قسمت دیگر و یک اشکال دیگری که ما در کانادا داریم که البته الان خیلی کم شده است، جلب اعتماد دوستان و هموطنانمان بود که از هر خیریهای آن تصور و ذهنیت بدی را نداشته باشد که حتما وصل به یک جایی است و آیا این کمکهایی که میشود به دست عزیزان نیازمند میرسد یا نه؟ والبته یک مقدار باید به آنها حق بدهیم.
*کاملا صحبتهای شما قابل درک است. پس یکی از چالشهای مهم شما جلب اعتماد است، و شما چگونه جلب اعتماد میکنید؟ مثلا خیرین هزینههایی را انجام میدهند، آیا شما رسید هزینههایی را که انجام میدهید در سایت به اطلاع عموم میرسانید و خیرین چگونه از هزینههای انجام شده مطلع میشوند؟ لطفا یک مقدار در این خصوص توضیح دهید که شما چگونه میتوانید جلب اعتماد این خیرین را داشته باشید.
گزارشهای فرزندانمان در ایران را که برای ما میفرستند. قبل از کرونا ما مرتب برایمان بولتنهای سالیانه را میدادند که تمام فعالیتهای خیریه در این بولتنها بود و ما اینها را در اختیارشان میگذاشتیم و تکتک افرادی که به ما کمک میکنند به آنها رسید داده میشود و روی لینک خود خیریه گزارشی برای هر ماه میآید که چه کمکهایی در کنار کمک به این کودکان به عنوان کمکهای جانبی انجام شده است. سوای آن مستمری ماهیانه کمکهای بهداشتی، درمانی، مراجعه به چشم پزشک و دندانپزشک، تمام اینها را برای ما گزارش میدهند و همه هزینههایی که انجام میشود که خود خیریه و نه از طریق خیرین متقبل میشود. خود خیریه از درآمدهای جانبی که دارد و نیکوکارانی که sponsor خیریه هستند اینها را انجام میدهد و ما گزارششان را به حامیان میدهیم. گزارش هر حادثه به اصطلاح بلاهای آسمانی که یک دفعه میآید مثل زلزله، مثل سیل، خیریه قدم اول را برمیدارد و مرتبا به ما گزارش میدهند که در مناطق محروم چه کمکهایی انجام دادهاند. افرادی که اینجا به ما کمک میکنند از آنها خواهش میکنیم و مرتب به آنها اطلاع دادیم که اگر عزیزانی در ایران دارند بروند و از نزدیک با خیریه آشنا شوند، با آن فرزندی که اینها sponsor شدهاند و حامی او شدهاند ارتباط برقرار کنند و ببینند اصلا همچین کسی وجود دارد یا نه؟ فایلی دارد؟ مدرسهاش کجاست؟ و اینها چون همیشه شفاف بوده است و چون ارتباط با این کودکان خیلی مشکل نبوده در نتیجه به مرور اعتماد هم جلب شد و وقتی که مطمئن شدند خیریه مهر کوثر در ایران هم مستقل است و وابسته به هیچ سازمان و ارگانی نیست و یک بخشی از تلاشش هم برای مبارزه با آن چوبهایی است که لای چرخش میگذارند و دارد انجام میشود این است که اعتمادشان جلب شد و بعد هم دیدند که الان نزدیک به بیش از 12-13 سال است که ما داریم داوطلبانه یک کاری را انجام میدهیم و حتی کوچکترین حقی به خودمان نمیدهیم که بخواهیم برای خودمان هم یک سهمی بگذاریم. نه تنها نبوده بلکه از خودمان هم داریم جمع آوری میکنیم تا بتوانیم کمبودها را جبران کنیم. دیگر کمتر کسی میتواند شک کند که وقتی من چیزی برنمیدارم و همکاران ما و داوطلبان ما همه تلاش میکنند و چندین سال است که قدمهای کوچکی برمیداریم ولی تداوم دارد و قطع نشده است و ما هیچ کسی را هم مقید نکردهایم که بیاید و کمک کند، دلیلی ندارد که نسبت به صداقت ما و این درستی راهی که ما قدم گذاشتهایم کسی شک کند و اگر هم کرد که ما به آنها حق میدهیم میتواند نسبت به دفتر در ایران تحقیق کند.
*پروژه بعدی شما چیست؟
ما هدفمان این است که اگر کسی بتواند به ما جایی را به صورت افتخاری و بدون اینکه از ما پول اجاره بگیرد و در اختیار ما بگذارد که ما یک پایگاه کوچکی داشته باشیم. وقتی آدم یک محل فیزیکی داشته باشد شاید دسترسی به ما برای حامیان و افراد خیر خیلی آسانتر باشد. انشاالله بعد از کرونا و بعد از اینکه توانستیم دوباره در جامعه ظاهر شویم ما یک دفتری داشته باشیم علیرغم اینکه البته آقای طباطبایی حسابداری تراز به ما این پیشنهاد را دادهاند که هر وقت جلسهای داریم و یا با کسی قراری داریم از دفتر ایشان که در منطقه ایرانی نشین در Yonge و Sheppard است میتوانیم استفاده کنیم. ولی باز هم اگر ما برای خودمان یک اتاقی داشته باشیم که تابلوی خودمان آنجا باشد و مشخص باشد خیریه مهر کوثر یک پایگاه دارد شاید آسانتر بتوانیم صدایمان را به گوش مردم برسانیم.
*آیا در دنیای مجازی هم روی این پایگاه کار کردهاید؟ آیا شما یک وب سایت مشخصی دارید که مراجعین بتوانند از جاهای دورتر به وب سایت شما مراجعه کنند و حتما یک پایگاه فیزیکی نباشد؟
تا الان ما از همان وب سایت ایران و از قسمتی که مربوط به بخش خیریه مهر کوثر در تورنتو بود استفاده میکردیم گزارشهایمان را آنجا میدادیم ولی الان در تلاش هستیم که در کنار این گروهی که ما روی واتساپ داریم قرار شده است که تلاش بیشتری برای وب سایت و احتمالا اینستاگراممان هم داشته باشیم.
*ممنون و سپاسگزارم. برای شما و همچنین موسسه آرزوی موفقیت میکنم.
خیلی متشکرم ممنون از شما. شاید این هم یکی از روشهای اطلاع رسانی مفیدی است که صدای ما به گوش هموطنان عزیزمان برسد که شب موقعی که میخواهیم یک مقدار آرامش داشته باشیم بدانیم که در حق این کودکان آیا کاری کردهایم یا بیتفاوت فقط از رفاه خارج از کشور برخورداریم؟!
*امیدوارم که همینطور باشد و ممنونم وشما را به خدای بزرگ میسپارم.
من هم از شما متشکرم.