چنان قحط سالی شد اندر دمشق / که یاران فراموش کردند عشق
سخن و اندیشه-106
امسال در شرایطی وارد سال نوی ایرانی و جشنهای عید نوروز میشویم که مردم کشور ما و سایر کشورهای جهان از شیوع بیماری ویروس کرونا با استرس، ناراحتیهای فراوان و حتی مرگ دست و پنجه نرم میکنند، در ماههای پایانی سال 98، ناگهان بیماری کرونا در شهر ووهان چین شیوع پیدا کرد و به سرعت به یک بیماری واگیردار جهانی تبدیل شد.
جامعه انسانی در طول تاریخ همواره با یک چنین رویدادهای تکاندهندهای روبرو شده است. به عنوان مثال میتوان از همهگیر شدن بیماری ایدز نام برد که در چند دهه گذشته میلیونها نفر از انسانها را به کام مرگ فرو برد و هنوز هم روش معالجه موثری برای آن کشف نشده است. یکی دیگر از بیماریهای خطرناک شبیه کرونا که به سیستم تنفسی انسان حمله میکند، ویروس سارس است. سارس اول در خفاش پیدا شد و بعد به گربههای ولگرد منتقل گردید و سرانجام به انسان رسید. علایم اولیه آن شبیه آنفلونزا بود. اگر به تاریخ اینگونه بیماریها مراجعه کنیم، با انواع و اقسام آنها که حیات بشر را تهدید کردهاند، مواجه میشویم، به طوریکه اکنون به جای بیماریهای کشنده قدیمی مثل سل، وبا و برونشیت در این ایام باید از ایدز، سارس و کرونا نام برد که رهآوردهای جدید جامعه مدرن هستند.
شاید بتوان تصور کرد که پیشرفت روز افزون تکنولوژیهای جدید و تمدن پیشرفته آنچنان روحیه و اعصاب انسان ماشینزده را تحت فشار قرار داده است که سیستم دفاعی بدن او رو به افول گذاشته و با بروز بیماریهای شبیه کرونا قدرت مقابله خود را از دست داده است.
این رویدادها اگر چه از یک طرف مصیبتبار و آسیبزا است ولی از طرف دیگر نشاندهنده این است که جامعه انسانی با این همه پیشرفت و توسعه هنوز در مقابل بسیاری از رویدادهای خواسته و نخواسته ضعیف و ناتوان است. باید قبول کرد این گفته پاسکال را که "آدم بسیار بزرگ و در عین حال بسیار کوچک است" واقعیت دارد.
در هر حال چه بخواهیم و چه نخواهیم اینک دشمن در خانه ما است و دیگر نمیتوانیم آن را به نیروهای خارجی نسبت دهیم و به صورت شعاری با آن برخورد کنیم. آنچه که ما را در این آزمایش جهانی پیروز نشان خواهد داد استفاده درست از علم پزشکی و دستاوردهای آن در مقابله با این بیماری است. شما فکر میکنید همه ما از لحاظ فرهنگی به این رشد و آگاهی رسیدهایم که برای دفع این مشکل حتی اگر شده به مدت کوتاهی روش زندگی خود را عوض کنیم؟ انسان با مشاهده ترافیک سنگینی که در ایام تعطیلات اجباری برای در خانه ماندن، به سمت شمال و مناطق دیگر کشورمان حرکت میکنند و یا افرادی که علیرغم تذکرات جدی در خارج از کشور به هشدارهای ایمنی و پزشکی توجه ندارند، جواب سوال فوق را پیدا میکند و آن این است که ما هنوز از لحاظ آگاهی و شعور اجتماعی به رشد مناسب حتی در سطح کشورهای معمولی جهان نرسیدهایم، اگر رسیده بودیم تمام راههای خروجی تهران را با ترافیک سنگین قفل نمیکردیم و یا آن که در خارج در تجمع و گردهماییها برای ترانهخوانی یک خواننده حضور نمییافتیم.
در هر حال در کنار مشکل ویروس کرونا، بهار کمکم از راه رسیده است. ما از جلوههای زیبای نوروزی و عید سعید باستانی میتوانیم برای مقابله با بیماری کرونا و استرسهای آن استفادههای فراوانی به عمل آوریم. بهار نوید رستن و دوباره شکوفا شدن طبیعت را به ما میدهد. ما هم میتوانیم از فلسفه و اهدافی که دوباره زنده شدن طبیعت در ما زنده میکند، روحیه خود را تغییر دهیم، ما هم زنده شویم. استرس را از خود دور کنیم. به بهار و نوروز و این عید بزرگ یادگار نیاکانمان فکر نمائیم. تصور من بر آن است که تجدید میثاق با بهار و تغییر کردن همزمان با تغییر طبیعت در بهار، به ما انرژی و امکاناتی میدهد که بتوانیم با افزودن قدرت مقاومت و دفاعی خود در مقابل این بیماری سرانجام آن را نابود کنیم.
ما اگر برای حفظ سلامتی عمومی همگان یک سال بهار را با تشریفات سالهای گذشته برگزار نکنیم، چیزی را از دست نمیدهیم ولی اگر گرفتار یک بیماری همگانی شویم خیلی از نزدیکان و عزیزانمان را از دست میدهیم. گردش لیل و نهار ادامه دارد و ما میتوانیم در سالهای بعد، با بزرگداشت فرا رسیدن عید نوروز و بهار دلانگیز دوباره در کنار هم جمع شویم و باشکوهتر مراسم سال نو را جشن بگیریم. حفظ جان انسانها ارزش آن را دارد که ما امسال نوروز را کوچکتر و با احتیاط بیشتر برگزار کنیم و از تجمعهای بزرگ و جشنهای مفصل خودداری نمائیم.
اهداف و فلسفههای جشنهای نوروزی برگرفته از تحول در طبیعت موجب ایجاد روحیه و تغییر و تازگی در انسان و دوباره زنده شدن معنوی و شکوفایی روح و روان با پالایش کهنگیها، کثیفیها، تمیز کردن محیط خانه و زندگی، دوری جستن از بدیها، فراموش کردن دشمنیها، به دیدار هم رفتن و احترام گذاشتن به بزرگترها، پوشیدن لباس نو، خوردن شربت و شیرینی، نگاه کردن بر سفره هفت سین- که هر یک از اعضای آن نماد ارزش خاصی است- میگردد. در حقیقت باید گفت:"در پس هر یک از مراسم و آیینهایی که ایرانیها از گذشته تاکنون آن را برگزار کرده و میکنند و بویژه در نهاد برگزاری جشنهای عید نوروز، اهداف سازندگی و ایجاد نشاط و رضایتمندی از گذر عمر و سپری کردن زندگی، نهفته است که در هیچ یک از مراسم و اعتقادات اقوام و تمدنهای دیگر این چنین فلسفه ارزشمندی را نمیتوان یافت".
اینک که دوباره بهار از راه رسیده است، فرصت مغتنمی حاصل شده و ما برای حفظ ارزش جان افراد باید مدتی را در منازل خود به صورت قرنطینه به سر بریم و یا آن که اگر مشکلی نداریم ولی به صلاح دید مسئولین بهداشتی و پزشکی نیاز است که از تجمع در کنار هم بپرهیزیم، در هر دو صورت برای ما فرصتی فراهم شده است که باید از آن به نحو مطلوب استفاده کنیم.
نگارنده به عنوان یک خدمتگزار فرهنگی و ادبی به شما توصیه میکنم که در این ایام از مطالعه کتابهای مفید و لازم کوتاهی نکنید. اولین کتابی که به شما معرفی میکنم "فلسفه، اهداف و چگونگی برگزاری جشنهای ملی ایرانیان" است. این کتاب که توسط اینجانب تحقیق شده و به نگارش درآمده به مواردی از فلسفههای جشنهای ایرانی اشاره میکند که غالبا بدان توجه نشده است. چون در سنوات اخیر ما بیشتر به چگونگی برگزاری جشنها رغبت نشان دادهایم. در حالی که در پشت برگزاری هر یک از این رسوم و آیینهای کهن، اندیشههایی برای زندگی شاد و خوب نهفته است که دانستن آنها به کیفیت و زیبایی گذران عمر ما کمکهای شایانی میکند.
کتاب دیگر درباره تاریخ کشورمان است از استاد دکتر زرینکوب که او با قلم شیوا و روان، یک دوره کامل تاریخ ایران را در یک جلد به نام "روزگاران" به رشته تحریر درآورده است. در این کتاب استاد زرینکوب گذشته ما و آنچه که بودیم را به آینده و زمان حالمان پیوند میدهد و شکستها، موفقیتها و کش و قوسهای تاریخی کشورمان را در یک دوران طولانی تجزیه و تحلیل میکند. دکتر زرینکوب نحوه حکومت فرمانروایان ایرانی را در جلوی چشم ما میگذارد و نقش آنها را در تمدن و فرهنگ ایرانی نشان میدهد و کیفیت و ارزش حکومتها را به ارزیابی میکشد.
سومین اثر که مناسب این روزهای کرونازده ما است، کتاب "طاعون" آلبر کامو است. آلبرکامو در این کتاب ما را به جامعهای طاعونزده میبرد. شهر آرام و ساکتی که به ناگاه مورد هجوم موشهای ناقل بیمار طاعون قرار میگیرد و سیاهی مرگ در شهر سایه میافکند. ما در این کتاب شاهد واکنشهای متفاوتی از افراد جامعه میشویم که رفتارهایشان قابل کنجکاوی و تجزیه وتحلیل روانشناختی است.
سرایت طاعون از فردی به فرد دیگر آنقدر سریع و راحت است که دروازههای شهر را میبندند و بیماران را قرنطینه میکنند و سرانجام بر اثر کوشش پزشکان و مردم، این بیماری ریشهکن میشود. هر چند که موشها هیچ وقت از بین نمیروند و هر آن ممکن است دوباره طاعون شهر را فراگیرد. آلبرکامو میگوید:"بزرگترین چیزی که در مصیبتها میتوان دریافت، کشف ستودنیهای درون انسان است".
اینک شایسته است از این حال و هوای کرونایی خارج شویم و به یاد بهار کتاب "بوستان" سعدی را به دست بگیریم. بوستان کتاب بسیار ارزشمندی است که در زیر سایه گلستان سعدی پنهان شده است. این کتاب مجموعه گرانبها و جاویدان سعدی است. سعدی نتیجه تجربیات، جهانگردیها و برداشتهایش را از زندگی در کتاب بوستان به صورت داستانهای گوناگون برای ما بازگو میکند. حتما به شما توصیه میکنم که یک راست بروید به سراغ داستان:"چنان قحط سالی شد اندر دمشق/که یاران فراموش کردند عشق، و ببینید استاد سخن سعدی در این داستان چه زیبا مطلب جالبی را برای ایام سختی بیان میکند و انسان را به اندیشه وا میدارد.
باغ پر بار شعر و ادب فارسی آنقدر گسترده و ارزشمند است که با معرفی یکی دو تا از این ارزشها نمیتوان به عمق آن پی برد. در پایان باید مطلبم را با این گفته تمام کنم: اگرچه ما همه در حالتی قرار داریم که گرفتاریها و ناراحتیهای فراوانی در ماههای آخر سال 98 به ما هجوم آوردند، ولی سعی کنید با آغاز سال نو، زندگی را زیبا ببینید و از طبیعت و نوروز بیاموزید که باید دوباره زنده شد، دوباره تغییر کرد و دوباره زندگی را با شور و شوق از سر گرفت.
آرزو میکنم نوروزی توام با آرامش داشته باشید.
امسال در شرایطی وارد سال نوی ایرانی و جشنهای عید نوروز میشویم که مردم کشور ما و سایر کشورهای جهان از شیوع بیماری ویروس کرونا با استرس، ناراحتیهای فراوان و حتی مرگ دست و پنجه نرم میکنند، در ماههای پایانی سال 98، ناگهان بیماری کرونا در شهر ووهان چین شیوع پیدا کرد و به سرعت به یک بیماری واگیردار جهانی تبدیل شد.
جامعه انسانی در طول تاریخ همواره با یک چنین رویدادهای تکاندهندهای روبرو شده است. به عنوان مثال میتوان از همهگیر شدن بیماری ایدز نام برد که در چند دهه گذشته میلیونها نفر از انسانها را به کام مرگ فرو برد و هنوز هم روش معالجه موثری برای آن کشف نشده است. یکی دیگر از بیماریهای خطرناک شبیه کرونا که به سیستم تنفسی انسان حمله میکند، ویروس سارس است. سارس اول در خفاش پیدا شد و بعد به گربههای ولگرد منتقل گردید و سرانجام به انسان رسید. علایم اولیه آن شبیه آنفلونزا بود. اگر به تاریخ اینگونه بیماریها مراجعه کنیم، با انواع و اقسام آنها که حیات بشر را تهدید کردهاند، مواجه میشویم، به طوریکه اکنون به جای بیماریهای کشنده قدیمی مثل سل، وبا و برونشیت در این ایام باید از ایدز، سارس و کرونا نام برد که رهآوردهای جدید جامعه مدرن هستند.
شاید بتوان تصور کرد که پیشرفت روز افزون تکنولوژیهای جدید و تمدن پیشرفته آنچنان روحیه و اعصاب انسان ماشینزده را تحت فشار قرار داده است که سیستم دفاعی بدن او رو به افول گذاشته و با بروز بیماریهای شبیه کرونا قدرت مقابله خود را از دست داده است.
این رویدادها اگر چه از یک طرف مصیبتبار و آسیبزا است ولی از طرف دیگر نشاندهنده این است که جامعه انسانی با این همه پیشرفت و توسعه هنوز در مقابل بسیاری از رویدادهای خواسته و نخواسته ضعیف و ناتوان است. باید قبول کرد این گفته پاسکال را که "آدم بسیار بزرگ و در عین حال بسیار کوچک است" واقعیت دارد.
در هر حال چه بخواهیم و چه نخواهیم اینک دشمن در خانه ما است و دیگر نمیتوانیم آن را به نیروهای خارجی نسبت دهیم و به صورت شعاری با آن برخورد کنیم. آنچه که ما را در این آزمایش جهانی پیروز نشان خواهد داد استفاده درست از علم پزشکی و دستاوردهای آن در مقابله با این بیماری است. شما فکر میکنید همه ما از لحاظ فرهنگی به این رشد و آگاهی رسیدهایم که برای دفع این مشکل حتی اگر شده به مدت کوتاهی روش زندگی خود را عوض کنیم؟ انسان با مشاهده ترافیک سنگینی که در ایام تعطیلات اجباری برای در خانه ماندن، به سمت شمال و مناطق دیگر کشورمان حرکت میکنند و یا افرادی که علیرغم تذکرات جدی در خارج از کشور به هشدارهای ایمنی و پزشکی توجه ندارند، جواب سوال فوق را پیدا میکند و آن این است که ما هنوز از لحاظ آگاهی و شعور اجتماعی به رشد مناسب حتی در سطح کشورهای معمولی جهان نرسیدهایم، اگر رسیده بودیم تمام راههای خروجی تهران را با ترافیک سنگین قفل نمیکردیم و یا آن که در خارج در تجمع و گردهماییها برای ترانهخوانی یک خواننده حضور نمییافتیم.
در هر حال در کنار مشکل ویروس کرونا، بهار کمکم از راه رسیده است. ما از جلوههای زیبای نوروزی و عید سعید باستانی میتوانیم برای مقابله با بیماری کرونا و استرسهای آن استفادههای فراوانی به عمل آوریم. بهار نوید رستن و دوباره شکوفا شدن طبیعت را به ما میدهد. ما هم میتوانیم از فلسفه و اهدافی که دوباره زنده شدن طبیعت در ما زنده میکند، روحیه خود را تغییر دهیم، ما هم زنده شویم. استرس را از خود دور کنیم. به بهار و نوروز و این عید بزرگ یادگار نیاکانمان فکر نمائیم. تصور من بر آن است که تجدید میثاق با بهار و تغییر کردن همزمان با تغییر طبیعت در بهار، به ما انرژی و امکاناتی میدهد که بتوانیم با افزودن قدرت مقاومت و دفاعی خود در مقابل این بیماری سرانجام آن را نابود کنیم.
ما اگر برای حفظ سلامتی عمومی همگان یک سال بهار را با تشریفات سالهای گذشته برگزار نکنیم، چیزی را از دست نمیدهیم ولی اگر گرفتار یک بیماری همگانی شویم خیلی از نزدیکان و عزیزانمان را از دست میدهیم. گردش لیل و نهار ادامه دارد و ما میتوانیم در سالهای بعد، با بزرگداشت فرا رسیدن عید نوروز و بهار دلانگیز دوباره در کنار هم جمع شویم و باشکوهتر مراسم سال نو را جشن بگیریم. حفظ جان انسانها ارزش آن را دارد که ما امسال نوروز را کوچکتر و با احتیاط بیشتر برگزار کنیم و از تجمعهای بزرگ و جشنهای مفصل خودداری نمائیم.
اهداف و فلسفههای جشنهای نوروزی برگرفته از تحول در طبیعت موجب ایجاد روحیه و تغییر و تازگی در انسان و دوباره زنده شدن معنوی و شکوفایی روح و روان با پالایش کهنگیها، کثیفیها، تمیز کردن محیط خانه و زندگی، دوری جستن از بدیها، فراموش کردن دشمنیها، به دیدار هم رفتن و احترام گذاشتن به بزرگترها، پوشیدن لباس نو، خوردن شربت و شیرینی، نگاه کردن بر سفره هفت سین- که هر یک از اعضای آن نماد ارزش خاصی است- میگردد. در حقیقت باید گفت:"در پس هر یک از مراسم و آیینهایی که ایرانیها از گذشته تاکنون آن را برگزار کرده و میکنند و بویژه در نهاد برگزاری جشنهای عید نوروز، اهداف سازندگی و ایجاد نشاط و رضایتمندی از گذر عمر و سپری کردن زندگی، نهفته است که در هیچ یک از مراسم و اعتقادات اقوام و تمدنهای دیگر این چنین فلسفه ارزشمندی را نمیتوان یافت".
اینک که دوباره بهار از راه رسیده است، فرصت مغتنمی حاصل شده و ما برای حفظ ارزش جان افراد باید مدتی را در منازل خود به صورت قرنطینه به سر بریم و یا آن که اگر مشکلی نداریم ولی به صلاح دید مسئولین بهداشتی و پزشکی نیاز است که از تجمع در کنار هم بپرهیزیم، در هر دو صورت برای ما فرصتی فراهم شده است که باید از آن به نحو مطلوب استفاده کنیم.
نگارنده به عنوان یک خدمتگزار فرهنگی و ادبی به شما توصیه میکنم که در این ایام از مطالعه کتابهای مفید و لازم کوتاهی نکنید. اولین کتابی که به شما معرفی میکنم "فلسفه، اهداف و چگونگی برگزاری جشنهای ملی ایرانیان" است. این کتاب که توسط اینجانب تحقیق شده و به نگارش درآمده به مواردی از فلسفههای جشنهای ایرانی اشاره میکند که غالبا بدان توجه نشده است. چون در سنوات اخیر ما بیشتر به چگونگی برگزاری جشنها رغبت نشان دادهایم. در حالی که در پشت برگزاری هر یک از این رسوم و آیینهای کهن، اندیشههایی برای زندگی شاد و خوب نهفته است که دانستن آنها به کیفیت و زیبایی گذران عمر ما کمکهای شایانی میکند.
کتاب دیگر درباره تاریخ کشورمان است از استاد دکتر زرینکوب که او با قلم شیوا و روان، یک دوره کامل تاریخ ایران را در یک جلد به نام "روزگاران" به رشته تحریر درآورده است. در این کتاب استاد زرینکوب گذشته ما و آنچه که بودیم را به آینده و زمان حالمان پیوند میدهد و شکستها، موفقیتها و کش و قوسهای تاریخی کشورمان را در یک دوران طولانی تجزیه و تحلیل میکند. دکتر زرینکوب نحوه حکومت فرمانروایان ایرانی را در جلوی چشم ما میگذارد و نقش آنها را در تمدن و فرهنگ ایرانی نشان میدهد و کیفیت و ارزش حکومتها را به ارزیابی میکشد.
سومین اثر که مناسب این روزهای کرونازده ما است، کتاب "طاعون" آلبر کامو است. آلبرکامو در این کتاب ما را به جامعهای طاعونزده میبرد. شهر آرام و ساکتی که به ناگاه مورد هجوم موشهای ناقل بیمار طاعون قرار میگیرد و سیاهی مرگ در شهر سایه میافکند. ما در این کتاب شاهد واکنشهای متفاوتی از افراد جامعه میشویم که رفتارهایشان قابل کنجکاوی و تجزیه وتحلیل روانشناختی است.
سرایت طاعون از فردی به فرد دیگر آنقدر سریع و راحت است که دروازههای شهر را میبندند و بیماران را قرنطینه میکنند و سرانجام بر اثر کوشش پزشکان و مردم، این بیماری ریشهکن میشود. هر چند که موشها هیچ وقت از بین نمیروند و هر آن ممکن است دوباره طاعون شهر را فراگیرد. آلبرکامو میگوید:"بزرگترین چیزی که در مصیبتها میتوان دریافت، کشف ستودنیهای درون انسان است".
اینک شایسته است از این حال و هوای کرونایی خارج شویم و به یاد بهار کتاب "بوستان" سعدی را به دست بگیریم. بوستان کتاب بسیار ارزشمندی است که در زیر سایه گلستان سعدی پنهان شده است. این کتاب مجموعه گرانبها و جاویدان سعدی است. سعدی نتیجه تجربیات، جهانگردیها و برداشتهایش را از زندگی در کتاب بوستان به صورت داستانهای گوناگون برای ما بازگو میکند. حتما به شما توصیه میکنم که یک راست بروید به سراغ داستان:"چنان قحط سالی شد اندر دمشق/که یاران فراموش کردند عشق، و ببینید استاد سخن سعدی در این داستان چه زیبا مطلب جالبی را برای ایام سختی بیان میکند و انسان را به اندیشه وا میدارد.
باغ پر بار شعر و ادب فارسی آنقدر گسترده و ارزشمند است که با معرفی یکی دو تا از این ارزشها نمیتوان به عمق آن پی برد. در پایان باید مطلبم را با این گفته تمام کنم: اگرچه ما همه در حالتی قرار داریم که گرفتاریها و ناراحتیهای فراوانی در ماههای آخر سال 98 به ما هجوم آوردند، ولی سعی کنید با آغاز سال نو، زندگی را زیبا ببینید و از طبیعت و نوروز بیاموزید که باید دوباره زنده شد، دوباره تغییر کرد و دوباره زندگی را با شور و شوق از سر گرفت.
آرزو میکنم نوروزی توام با آرامش داشته باشید.
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: چهارشنبه, مارس 18, 2020 - 20:00
درباره نویسنده/هنرمند
Hassan Golmohammadi حسن گلمحمدی نویسنده، شاعر و روزنامه نگار ساکن تورنتو است. او عضو هیئت علمی در دانشگاه تهران بوده و دهها جلد کتاب و صدها مقاله از او در ایران و کانادا منتشر شده است. |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو