در ارتباط با مردان عصبانی در زندگی زن این فکر بوجود میآید که ای دل غافل، نکند که او اشتباهی کرده که شوهرش خشمگین و عصبانی است
روانشناسی-1067
نظر جامعه به طور کلی اینست که زنان بایستی برای هر فردی در خانواده ایجاد راحتی، تغذیه مناسب، حفاظت و بالاخره خود را قربانی وضعیت افراد خانواده نماید. بنابراین نیازهای خودِ زن در درجه دوم و یا سوم بعد از بقیه افراد خانواده قرار میگیرد. مشکل اخلاقی این قضیه اینست که از نیازهای زنها به طور کلی چشمپوشی شده است. پس از مواظبت و تغذیه افراد خانواده، وقت آن میرسد که زن به اطاق خواب برود و دوباره روز از نو و فعالیت و کار از نو. به زنها بخصوص یاد داده شده است (مستقیم و یا غیرمستقیم) که شغل آنها این است که در فرمان و در خدمت مردان باشند و نیازهای مردها را پیش از نیازهای خود قرار دهند. به نظر میرسد که یک زن باید در کنار مرد بماند. بسیاری از زنان معتقدند که این حرفه آنها است که همه چیزهایی را که با او در ارتباط باشد انجام دهد. این عده از زنها از نقش خود در زندگی دفاع میکنند و بجز ایجاد آسایش و خوشبختی دیگران مقاصد کمتری در زندگی برای خود دارند. به کلامی دیگر تمام هم و غم آنها مواظبت و مراقبت و ایجاد آسایش برای دیگران است. اما ناگهان مشکلات دیگران مشکلات زن میشود.
در ارتباط با مردان عصبانی در زندگی زن این فکر بوجود میآید که ای دل غافل، نکند که او اشتباهی کرده که شوهرش خشمگین و عصبانی است و گاه مدتها خود را سرزنش میکند که حتماً عمل خطایی انجام داده است. اگر شوهر پس از برگشت از سر کار عصبانی باشد، علت اینست که او شام را سر وقت درست نکرده و یا چه بسا کودکان را ساکت ننموده است و یا ممکن است که حرفهای ناراحتکنندهای گفته باشد. اگر مرد در رابطه جنسی ارضا نشده باشد بایستی خطا و اشتباه از طرف زن باشد و او فکر نمیکند که احتمالا تقاضاهای مرد منطقی نبوده است. اگر شوهر یک رابطه جنسی خارج از خانواده داشته باشد، آیا زن فکر نمیکند او شریک جنسی خوبی نبوده و بهتر است که یک لباس زیر خیلی سکسی بخرد یا اینکه بیشتر فیلمهای جنسی تماشا کند تا شاید روش رابطه جنسی را بیشتر یاد بگیرد. اگر شما و شوهرتان تصمیم بگیرید که کودکان بیشتر به سرپرستی والدین نیاز دارد، کدام یک از طرفین از شغلش استعفا میدهد تا در خانه بماند؟ اگر یک تضاد و تعارفی بین شغل شوهر و زن بوجود آید، کدام یک از آنها خود را قربانی میکند؟ چه کسی کودکان را به دکتر میبرد؟ کدام یک از زن و شوهرها در بین اعضای خانواده خود میانجیگری میکند؟ احتمالا زن.
زنی که خود را در نقش اصلاح دهنده میبیند، به صورت فزایندهای زندگی خود را محدود مینماید و کوشش میکند که مرد خانه را خوشحال نماید. او به دیدار دوستانش که شوهر آنها را دوست ندارد نمیرود. فامیل خود را کمتر و کمتر میبیند، زیرا آنها بر اعصاب و مغز شوهر اثر دارند. او دیگر نمیرقصد، زیرا ممکن است شوهر به او اتهام بزند که برای جلبنظر مردها دارد میکوشد. با دوستانش دیگر بیرون نمیرود زیرا شوهر میخواهد که وقت آزاد خود را با او سپری کند. حتی غذایی که آنها نمیخورند غذایی است که شوهر نمیخواهد. بنابراین به تدریج و به صورت فزایندهای زن از خود بیگانه میشود.
او هر چه بیشتر و بیشتر خود را فراموش میکند تا بتواند اوضاع زندگی را برای شوهر و کودکان خود بهتر نماید. در طی زمان به صورت کامل اینکه قبلا چه کسی بوده است را فراموش میکند. این زن دیگر نمیداند چه چیزی را دوست دارد و چه کارهایی را برای شاد کردن خود انجام دهد و حتی نقطه نظرهای او چه بودهاند.
باید دانست که تمام این گذشتها و قربانی کردنها هنوز کارساز نیستند. هر چه زنها بیشتر خود را قربانی نمایند و کوشش کنند که مرد را خوشحال نمایند، مرد عصبانی بیشتر از پیش به عصبانی بودن خود ادامه میدهند. کوششهای خانمها فایدهای ندارد. پس بهتر است کوتاه بیایند. شما نمیتوانید در او تغییری بوجود آورید. شما نمیتوانید مشکلات او را حل کنید. اگر کوشش نمائید و خودتان را با آنچه که فکر میکنید او میخواهد تطبیق دهید تا او را خوشحال نگهدارید کاملا بیفایده است.
برای چه میکوشید که مشکلات یک مرد عصبانی را حل نمائید در حالیکه خوب میدانید که به هر تقدیر با شکست روبرو خواهید شد؟ اولین و مهمترین مساله اینست که شما منبع خوشبخت نبودن او نیستید. چیزهایی را که شما میکوشید عوض نمائید، آنهایی نیستند که واقعا شما بوجود آورده باشید و یا علت آن بوده باشد. شما نمیتوانید چیزهای مهمی را که منبع اصلی مشکل عصبانیت او است را عوض کنید. مسائلی که در درون مغز اوست فقط خود او میتواند آنها را تغییر دهد. این بستگی به او دارد که بخواهد که با تحمل ضعیف خود و محرومیتهای خود کنار بیاید و آنها را حل کند.
این شغل اوست که از چیزهای کوچکی که باعث میشوند او از حد معمول بیشتر منفجر شود را متوقف نماید. تنها او میتواند تصمیم بگیرد که بیشتر ابراز وجود کند و آنچه را که در درون خود است را بیان نماید تا به نیازهای خود برسد. شما نمیتوانید چنین چیزهایی را برای شخص دیگری انجام دهید.
پس باید یاد بگیرید که بین او و خودتان تفاوت قائل شوید. او شخصی دیگر با افکار دیگر است. شما باید به صورت روشن و واضح بین آنچه را که مسئولیت شما است و آنچه را که مسئولیت شما نیست تعریف و توجیه نمائید. شما باید فرصت دهید که افراد از خودشان نگهداری نمایند. مثلا این وظیفه شما نیست که برای خانواده همسرتان خرید عید نمائید تا شاید احساسات آنها خدشهدار نشود. وظیفه شما نیست که برای مادر او در روز مادر کارت تبریک بفرستید. این کار شما نیست که همه دوستان خود را کنار بگذارید زیرا او آنها را دوست ندارد. این کار شما نیست که به طور کامل روی عقاید و افکارتان سرپوش بگذارید زیرا او آنها را دوست ندارد. این نه تنها کار شما نیست بلکه اعمالتان هم به جایی نمیرسد. زنهایی که بر همه وجود خودشان سرپوش میگذارند و این تنها به خاطر ایجاد آرامش همسر میباشد، مطمئنا با محرومیت و خستگی زیاد مواجه میشوند اما شوهرشان هنوز عصبانی است. فهمیدن و پذیرفتن اینکه کوشش آنها برای اصلاح مرد عصبانی خود بیهوده است. بسیار سخت است. آنها ممکن است هرگز فکر نکرده باشند که احتمالا کوشش آنها برای بهبود مرد عصبانی را برای هر دو طرف بدتر میکند. اگر شما خود را شخص اصلاحکننده تصور مینمائید بدانید که وضع بدتر میشود زیرا بعدا متوجه خواهید شد که شکست خوردهاید و ملاحظه خواهید کرد که آنچه برای بهبود او کوشیدهاید هیچ فرقی به حال او و روابط زناشویی شما نداشته است.
البته این عاملی میشود برای افسردگی در بسیاری از خانمها. دو نشانه مهم افسردگی عبارتند از احساسات ناامیدی و یاس و درماندگی.
کوشش برای بهبود شوهر عصبانی ممکن است او را بدتر کند. چرا؟ زیرا شما برای رفتار بد او عذر میتراشید. اگر شما به صورت مداوم کوشش کنید تا همه چیز را درست نمایید، زمانیکه رفتار او از کنترل خارج میشود، بیشتر عصبانی میشود و شخص شما را سرزنش میکند. این جریان به او اجازه میدهد که همه مسئولیتهای زندگی را بر شانه شما بگذارد و خودش هرگز مسئولیت نپذیرد. به علاوه اگر شما تمام کوشش خود را صرف او نمائید او هرگز یاد نخواهد گرفت که از خودش نگهداری کند. اگر شما مدام بین او و دنیای خارج مداخله نمایید، مهارتهای اجتماعی او از بین میرود. زمانیکه شما با خانواده او تماس میگیرید، او توانایی مواجه شدن و مقابله کردن با آنها را از دست میدهد، زمانیکه شما به کودکان چیزی میدهید که به سرعت از نظر دور شوند، او فکر میکند توانایی او به عنوان پدر حذف شده است. زمانیکه کوشش میکنید که تمام پستی و بلندیهای زندگی را هموار نمائید و برای هر نوع محرومیتی خود را آماده میسازید. او توانایی خود را برای انجام آنها از دست میدهد. عبارت معروف Use it or Lose it در بسیاری از مسائل زندگی صدق میکند. این حتی در مورد اعضای بدن شما نیز صدق میکند. اگر حرکت نکنید و استعدادهای خود را به کار نبرید کمکم چه از لحاظ بدنی و یا از لحاظ روانی تحلیل میروید.
ادامه دارد...
نظر جامعه به طور کلی اینست که زنان بایستی برای هر فردی در خانواده ایجاد راحتی، تغذیه مناسب، حفاظت و بالاخره خود را قربانی وضعیت افراد خانواده نماید. بنابراین نیازهای خودِ زن در درجه دوم و یا سوم بعد از بقیه افراد خانواده قرار میگیرد. مشکل اخلاقی این قضیه اینست که از نیازهای زنها به طور کلی چشمپوشی شده است. پس از مواظبت و تغذیه افراد خانواده، وقت آن میرسد که زن به اطاق خواب برود و دوباره روز از نو و فعالیت و کار از نو. به زنها بخصوص یاد داده شده است (مستقیم و یا غیرمستقیم) که شغل آنها این است که در فرمان و در خدمت مردان باشند و نیازهای مردها را پیش از نیازهای خود قرار دهند. به نظر میرسد که یک زن باید در کنار مرد بماند. بسیاری از زنان معتقدند که این حرفه آنها است که همه چیزهایی را که با او در ارتباط باشد انجام دهد. این عده از زنها از نقش خود در زندگی دفاع میکنند و بجز ایجاد آسایش و خوشبختی دیگران مقاصد کمتری در زندگی برای خود دارند. به کلامی دیگر تمام هم و غم آنها مواظبت و مراقبت و ایجاد آسایش برای دیگران است. اما ناگهان مشکلات دیگران مشکلات زن میشود.
در ارتباط با مردان عصبانی در زندگی زن این فکر بوجود میآید که ای دل غافل، نکند که او اشتباهی کرده که شوهرش خشمگین و عصبانی است و گاه مدتها خود را سرزنش میکند که حتماً عمل خطایی انجام داده است. اگر شوهر پس از برگشت از سر کار عصبانی باشد، علت اینست که او شام را سر وقت درست نکرده و یا چه بسا کودکان را ساکت ننموده است و یا ممکن است که حرفهای ناراحتکنندهای گفته باشد. اگر مرد در رابطه جنسی ارضا نشده باشد بایستی خطا و اشتباه از طرف زن باشد و او فکر نمیکند که احتمالا تقاضاهای مرد منطقی نبوده است. اگر شوهر یک رابطه جنسی خارج از خانواده داشته باشد، آیا زن فکر نمیکند او شریک جنسی خوبی نبوده و بهتر است که یک لباس زیر خیلی سکسی بخرد یا اینکه بیشتر فیلمهای جنسی تماشا کند تا شاید روش رابطه جنسی را بیشتر یاد بگیرد. اگر شما و شوهرتان تصمیم بگیرید که کودکان بیشتر به سرپرستی والدین نیاز دارد، کدام یک از طرفین از شغلش استعفا میدهد تا در خانه بماند؟ اگر یک تضاد و تعارفی بین شغل شوهر و زن بوجود آید، کدام یک از آنها خود را قربانی میکند؟ چه کسی کودکان را به دکتر میبرد؟ کدام یک از زن و شوهرها در بین اعضای خانواده خود میانجیگری میکند؟ احتمالا زن.
زنی که خود را در نقش اصلاح دهنده میبیند، به صورت فزایندهای زندگی خود را محدود مینماید و کوشش میکند که مرد خانه را خوشحال نماید. او به دیدار دوستانش که شوهر آنها را دوست ندارد نمیرود. فامیل خود را کمتر و کمتر میبیند، زیرا آنها بر اعصاب و مغز شوهر اثر دارند. او دیگر نمیرقصد، زیرا ممکن است شوهر به او اتهام بزند که برای جلبنظر مردها دارد میکوشد. با دوستانش دیگر بیرون نمیرود زیرا شوهر میخواهد که وقت آزاد خود را با او سپری کند. حتی غذایی که آنها نمیخورند غذایی است که شوهر نمیخواهد. بنابراین به تدریج و به صورت فزایندهای زن از خود بیگانه میشود.
او هر چه بیشتر و بیشتر خود را فراموش میکند تا بتواند اوضاع زندگی را برای شوهر و کودکان خود بهتر نماید. در طی زمان به صورت کامل اینکه قبلا چه کسی بوده است را فراموش میکند. این زن دیگر نمیداند چه چیزی را دوست دارد و چه کارهایی را برای شاد کردن خود انجام دهد و حتی نقطه نظرهای او چه بودهاند.
باید دانست که تمام این گذشتها و قربانی کردنها هنوز کارساز نیستند. هر چه زنها بیشتر خود را قربانی نمایند و کوشش کنند که مرد را خوشحال نمایند، مرد عصبانی بیشتر از پیش به عصبانی بودن خود ادامه میدهند. کوششهای خانمها فایدهای ندارد. پس بهتر است کوتاه بیایند. شما نمیتوانید در او تغییری بوجود آورید. شما نمیتوانید مشکلات او را حل کنید. اگر کوشش نمائید و خودتان را با آنچه که فکر میکنید او میخواهد تطبیق دهید تا او را خوشحال نگهدارید کاملا بیفایده است.
برای چه میکوشید که مشکلات یک مرد عصبانی را حل نمائید در حالیکه خوب میدانید که به هر تقدیر با شکست روبرو خواهید شد؟ اولین و مهمترین مساله اینست که شما منبع خوشبخت نبودن او نیستید. چیزهایی را که شما میکوشید عوض نمائید، آنهایی نیستند که واقعا شما بوجود آورده باشید و یا علت آن بوده باشد. شما نمیتوانید چیزهای مهمی را که منبع اصلی مشکل عصبانیت او است را عوض کنید. مسائلی که در درون مغز اوست فقط خود او میتواند آنها را تغییر دهد. این بستگی به او دارد که بخواهد که با تحمل ضعیف خود و محرومیتهای خود کنار بیاید و آنها را حل کند.
این شغل اوست که از چیزهای کوچکی که باعث میشوند او از حد معمول بیشتر منفجر شود را متوقف نماید. تنها او میتواند تصمیم بگیرد که بیشتر ابراز وجود کند و آنچه را که در درون خود است را بیان نماید تا به نیازهای خود برسد. شما نمیتوانید چنین چیزهایی را برای شخص دیگری انجام دهید.
پس باید یاد بگیرید که بین او و خودتان تفاوت قائل شوید. او شخصی دیگر با افکار دیگر است. شما باید به صورت روشن و واضح بین آنچه را که مسئولیت شما است و آنچه را که مسئولیت شما نیست تعریف و توجیه نمائید. شما باید فرصت دهید که افراد از خودشان نگهداری نمایند. مثلا این وظیفه شما نیست که برای خانواده همسرتان خرید عید نمائید تا شاید احساسات آنها خدشهدار نشود. وظیفه شما نیست که برای مادر او در روز مادر کارت تبریک بفرستید. این کار شما نیست که همه دوستان خود را کنار بگذارید زیرا او آنها را دوست ندارد. این کار شما نیست که به طور کامل روی عقاید و افکارتان سرپوش بگذارید زیرا او آنها را دوست ندارد. این نه تنها کار شما نیست بلکه اعمالتان هم به جایی نمیرسد. زنهایی که بر همه وجود خودشان سرپوش میگذارند و این تنها به خاطر ایجاد آرامش همسر میباشد، مطمئنا با محرومیت و خستگی زیاد مواجه میشوند اما شوهرشان هنوز عصبانی است. فهمیدن و پذیرفتن اینکه کوشش آنها برای اصلاح مرد عصبانی خود بیهوده است. بسیار سخت است. آنها ممکن است هرگز فکر نکرده باشند که احتمالا کوشش آنها برای بهبود مرد عصبانی را برای هر دو طرف بدتر میکند. اگر شما خود را شخص اصلاحکننده تصور مینمائید بدانید که وضع بدتر میشود زیرا بعدا متوجه خواهید شد که شکست خوردهاید و ملاحظه خواهید کرد که آنچه برای بهبود او کوشیدهاید هیچ فرقی به حال او و روابط زناشویی شما نداشته است.
البته این عاملی میشود برای افسردگی در بسیاری از خانمها. دو نشانه مهم افسردگی عبارتند از احساسات ناامیدی و یاس و درماندگی.
کوشش برای بهبود شوهر عصبانی ممکن است او را بدتر کند. چرا؟ زیرا شما برای رفتار بد او عذر میتراشید. اگر شما به صورت مداوم کوشش کنید تا همه چیز را درست نمایید، زمانیکه رفتار او از کنترل خارج میشود، بیشتر عصبانی میشود و شخص شما را سرزنش میکند. این جریان به او اجازه میدهد که همه مسئولیتهای زندگی را بر شانه شما بگذارد و خودش هرگز مسئولیت نپذیرد. به علاوه اگر شما تمام کوشش خود را صرف او نمائید او هرگز یاد نخواهد گرفت که از خودش نگهداری کند. اگر شما مدام بین او و دنیای خارج مداخله نمایید، مهارتهای اجتماعی او از بین میرود. زمانیکه شما با خانواده او تماس میگیرید، او توانایی مواجه شدن و مقابله کردن با آنها را از دست میدهد، زمانیکه شما به کودکان چیزی میدهید که به سرعت از نظر دور شوند، او فکر میکند توانایی او به عنوان پدر حذف شده است. زمانیکه کوشش میکنید که تمام پستی و بلندیهای زندگی را هموار نمائید و برای هر نوع محرومیتی خود را آماده میسازید. او توانایی خود را برای انجام آنها از دست میدهد. عبارت معروف Use it or Lose it در بسیاری از مسائل زندگی صدق میکند. این حتی در مورد اعضای بدن شما نیز صدق میکند. اگر حرکت نکنید و استعدادهای خود را به کار نبرید کمکم چه از لحاظ بدنی و یا از لحاظ روانی تحلیل میروید.
ادامه دارد...
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: چهارشنبه, دسامبر 4, 2019 - 19:00
درباره نویسنده/هنرمند
Safar Daee دکتر صفر داعی دکترای روانشناسی از دانشگاه انگلستان 905-770-4556 |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو