به محض اینکه گنجایش دوست داشتن طرفین رشد میکند، آنها در حد بالایی میتوانند در آرامش زندگی کمک کنند
بنظر بعضی از افراد پذیرش تعهد به مثابه زندان رفتن و نوعی قید و بند و عاملی برای جلوگیری از آزادی است. ایندسته از افراد فکر میکنند که اگر فرضا تعهد نمودند که از همسر خود تا پایان عمر و یا پایان ازدواج نگهداری نمایند و در خوبی و بدی، سلامت و بیماری، فقر و ثروتمندی شریک بشوند این مثل رفتن به زندان و یا بسته شدن دستها و پاها و رفتار و گفتار آنهاست. و یا پذیرش این تعهد و میثاق که به جز همسر خود نسبت به شخص دیگری اظهار عشق ننماید و یا با فردی دیگر رابطه جنسی نداشته باشد. برای بعضی از افراد پذیرش تعهد یعنی یک نوع جدایی و فراموشی از تمام حواس می باشد. آیا واقعا چنین است؟ آیا واقعا وقتی فرد تعهد نمود که از روابط زناشویی خود تعریف صحیحی بنماید، این دیوانگی است؟
باید بیاد داشت که این عهد و پیمان برای هر دو زن و شوهر میباشد. پس اگر شما در زندان هستید همسرتان نیز در زندان است. اگر نمیخواهید همسرتان جز شما با کسی رابطه جنسی نداشته باشد، شما نیز نبایستی چنین رابطهای با جنس مخالف داشته باشید.
به کلامی دیگر شما دو نفر فقط به خودتان تعلق دارید و بس. اگر چنین عنوان و پا معنایی را با دوستی در میان بگذارید که بله من تعهد نمودهام که در ازدواج هرگز میثاق و عهد خود را نشکنم و بر پیمان و عهد خود پا برجا باشم آن دوست ممکن است به شما بگوید مثل اینکه تو همه احساسات و حواس خود را از دست دادهای. چنین فردی را با آن طرز تفکر نمیتوان سرزنش نمود زیرا این ایده اوست. بسیاری از اشخاص از کلمه تعهد وحشت دارند و میترسند که آنرا بیان نمایند.
برای افراد دیگر زمانی این عنوان سخت بنظر میآید اما پس از چند سالی زندگی کردن با همسر خود این احساس بد کاملا از بین میرود و بجای اینکه فرد فکر کند که در دام یا زندان افتاده است، کم کم احساس آزادگی و تعهد حقیقی مینماید و متوجه میشود که این تعهد هرگز محدودکننده او نیست، بلکه آزادسازی او از محدودیت است، وی میتواند با چنان خیال آسوده و راحت و بدون دغدغه خاطر به زندگی خود ادامه دهد. مشکل اینجاست که بعضی از افراد پیش از ازدواج واقعا تعهدی برای ازدواج قائل نیستند و معنی آن را بدرستی درک نمیکنند. اما مطمئنا پس از جاری شدن خطبه عقد زن و شوهر به هم قول میدهند که در حد توان از موضوع ازدواج خود تعریف و توجیهی درست داشته باشند. در واقع این بیشتر جنبه احترام به کلامی بود که شخص فهمیده و درک کرده بود که البته این اصل موضوع توافق شده بین دو نفر با یکدیگر بود. برای جوانی که تازه عروسی کرده باشد، این احساس به او دست میدهد که دارد واقعا وارد یک موقعیت و جریانی میشود که جنبه ناراحت کنندهای برای اوست. او از خود میپرسد این چه توافقی است که بین دو نفر ایجاد خواهد شد. اکثر ایندسته از افراد نمیدانند که چرا در مورد تعهد دادن اینقدر مقاومت میکنند و نمیتوانند آنرا رها نمایند و این باعث میشود که درباره ازدواج کردن و یا ازدواج نکردن یک شک و تردیدی بوجود آید و فرد یکبار دیگر برای تصمیمگیری خود فکر کند. معمولا این افراد به آنهاییکه خود را به تعهد جهت ازدواج مقید نمودهاند، حسادت میورزند و احساس خشم میکنند که چرا زمانهای زیادی را از دست دادهاند و در یک حالت دودلی باقی ماندهاند.
اینگونه افکار باعث میشود که شخص برای پذیرش یک تعهد معمولی و مناسب مدتها به حال خود تاسف بخورد. آنهاییکه با این شک و تردید قبول تعهد نموده و ازدواج کردهاند اغلب از همسر خود انتقاد میکنند و به بحث و گفتوگو و مجادله آغاز میکنند تا شاید عدم رضایت خودساخته را به نحوی توجیه نمایند.
معمولا افرادی که همسر مهربان و دلسوز با پشتکار فراوان و حامی داشته باشند، این کمک را به فرد میکنند تا این ناراحتی بدون جهت و طولانی را از همسر خود دور نمایند که این البته باعث میشود شخصی که بالاخره بالاتر از احساساتش فکر میکرده و در دام افتاده است رشد کند و بالغ شود. در چنین مواردی شخص کمکم به منافع سهیم بودن در زندگی زناشویی پی میبرد و از اینکه واقعا متوجه شده است که چقدر عمل خوب و مناسبی بوده است از خود و همسر خود سپاسگزاری میکند. این سهیم شدن در روابط زناشویی و عشق و علاقه و حمایت همسر به او نوعی آرامش و آسایش خاطر میدهد. در اینجاست که باید از آسایش و امنیتی که در اثر شریک شدن در زندگی یک نفر دیگر بغیر از خود فرد که خوبیها و بدیها را میداند و حمایت خود را زمانیکه روز بدی داشته است از شما دریغ نمیکند قدردانی نمایید.
در اینجاست که شخص تشخیص میدهد که نمیتواند کاری کند که عشق و علاقه به همسر خود را نادیده بگیرد و زندگی زناشویی خودشان را بهم بزند. با این توجه و کوشش مقدار زیادی از انرژی که قبلا در یک عده الگوهای بیمحتوا برای بدست آوردن تایید و پذیرش از دیگران در او نگهداری شده است را رها میکند. این طرحها و الگوهای اشاره شده نه تنها در روابط زناشویی، بلکه در رابطه با دیگران نیز قبلا مورد استفاده قرار میگرفته است اما حالا دیگر نیازی به صرف انرژی و فکر کردن بیمورد در این زمینه نیست.
به محض اینکه گنجایش دوست داشتن طرفین رشد میکند، آنها در حد بالایی میتوانند در آرامش زندگی کمک کنند، آرامشی که از آگاهی هر دو طرف نسبت به عشق یکدیگر حاصل شود و اینکه آنها خود چه کسانی هستند و نه اینکه آنها چه میکنند این دسته از زن و شوهرها در طول زندگی زناشویی چیزهایی را که قبلا بخوبی از تنها دوست داشتن شخص خود کسی و یا چیزی نمیدانستند رشد میکند. احساس دوست داشتن و پذیرش واقعی آن یک نوع آزادی بسیار زیبا برای هر کدام ایجاد میکند. آزاد شدن از ترس از دست دادن و آزادی از اینکه بطور کامل از خودشان باشند و بس.
باید بیاد داشت که این عهد و پیمان برای هر دو زن و شوهر میباشد. پس اگر شما در زندان هستید همسرتان نیز در زندان است. اگر نمیخواهید همسرتان جز شما با کسی رابطه جنسی نداشته باشد، شما نیز نبایستی چنین رابطهای با جنس مخالف داشته باشید.
به کلامی دیگر شما دو نفر فقط به خودتان تعلق دارید و بس. اگر چنین عنوان و پا معنایی را با دوستی در میان بگذارید که بله من تعهد نمودهام که در ازدواج هرگز میثاق و عهد خود را نشکنم و بر پیمان و عهد خود پا برجا باشم آن دوست ممکن است به شما بگوید مثل اینکه تو همه احساسات و حواس خود را از دست دادهای. چنین فردی را با آن طرز تفکر نمیتوان سرزنش نمود زیرا این ایده اوست. بسیاری از اشخاص از کلمه تعهد وحشت دارند و میترسند که آنرا بیان نمایند.
برای افراد دیگر زمانی این عنوان سخت بنظر میآید اما پس از چند سالی زندگی کردن با همسر خود این احساس بد کاملا از بین میرود و بجای اینکه فرد فکر کند که در دام یا زندان افتاده است، کم کم احساس آزادگی و تعهد حقیقی مینماید و متوجه میشود که این تعهد هرگز محدودکننده او نیست، بلکه آزادسازی او از محدودیت است، وی میتواند با چنان خیال آسوده و راحت و بدون دغدغه خاطر به زندگی خود ادامه دهد. مشکل اینجاست که بعضی از افراد پیش از ازدواج واقعا تعهدی برای ازدواج قائل نیستند و معنی آن را بدرستی درک نمیکنند. اما مطمئنا پس از جاری شدن خطبه عقد زن و شوهر به هم قول میدهند که در حد توان از موضوع ازدواج خود تعریف و توجیهی درست داشته باشند. در واقع این بیشتر جنبه احترام به کلامی بود که شخص فهمیده و درک کرده بود که البته این اصل موضوع توافق شده بین دو نفر با یکدیگر بود. برای جوانی که تازه عروسی کرده باشد، این احساس به او دست میدهد که دارد واقعا وارد یک موقعیت و جریانی میشود که جنبه ناراحت کنندهای برای اوست. او از خود میپرسد این چه توافقی است که بین دو نفر ایجاد خواهد شد. اکثر ایندسته از افراد نمیدانند که چرا در مورد تعهد دادن اینقدر مقاومت میکنند و نمیتوانند آنرا رها نمایند و این باعث میشود که درباره ازدواج کردن و یا ازدواج نکردن یک شک و تردیدی بوجود آید و فرد یکبار دیگر برای تصمیمگیری خود فکر کند. معمولا این افراد به آنهاییکه خود را به تعهد جهت ازدواج مقید نمودهاند، حسادت میورزند و احساس خشم میکنند که چرا زمانهای زیادی را از دست دادهاند و در یک حالت دودلی باقی ماندهاند.
اینگونه افکار باعث میشود که شخص برای پذیرش یک تعهد معمولی و مناسب مدتها به حال خود تاسف بخورد. آنهاییکه با این شک و تردید قبول تعهد نموده و ازدواج کردهاند اغلب از همسر خود انتقاد میکنند و به بحث و گفتوگو و مجادله آغاز میکنند تا شاید عدم رضایت خودساخته را به نحوی توجیه نمایند.
معمولا افرادی که همسر مهربان و دلسوز با پشتکار فراوان و حامی داشته باشند، این کمک را به فرد میکنند تا این ناراحتی بدون جهت و طولانی را از همسر خود دور نمایند که این البته باعث میشود شخصی که بالاخره بالاتر از احساساتش فکر میکرده و در دام افتاده است رشد کند و بالغ شود. در چنین مواردی شخص کمکم به منافع سهیم بودن در زندگی زناشویی پی میبرد و از اینکه واقعا متوجه شده است که چقدر عمل خوب و مناسبی بوده است از خود و همسر خود سپاسگزاری میکند. این سهیم شدن در روابط زناشویی و عشق و علاقه و حمایت همسر به او نوعی آرامش و آسایش خاطر میدهد. در اینجاست که باید از آسایش و امنیتی که در اثر شریک شدن در زندگی یک نفر دیگر بغیر از خود فرد که خوبیها و بدیها را میداند و حمایت خود را زمانیکه روز بدی داشته است از شما دریغ نمیکند قدردانی نمایید.
در اینجاست که شخص تشخیص میدهد که نمیتواند کاری کند که عشق و علاقه به همسر خود را نادیده بگیرد و زندگی زناشویی خودشان را بهم بزند. با این توجه و کوشش مقدار زیادی از انرژی که قبلا در یک عده الگوهای بیمحتوا برای بدست آوردن تایید و پذیرش از دیگران در او نگهداری شده است را رها میکند. این طرحها و الگوهای اشاره شده نه تنها در روابط زناشویی، بلکه در رابطه با دیگران نیز قبلا مورد استفاده قرار میگرفته است اما حالا دیگر نیازی به صرف انرژی و فکر کردن بیمورد در این زمینه نیست.
به محض اینکه گنجایش دوست داشتن طرفین رشد میکند، آنها در حد بالایی میتوانند در آرامش زندگی کمک کنند، آرامشی که از آگاهی هر دو طرف نسبت به عشق یکدیگر حاصل شود و اینکه آنها خود چه کسانی هستند و نه اینکه آنها چه میکنند این دسته از زن و شوهرها در طول زندگی زناشویی چیزهایی را که قبلا بخوبی از تنها دوست داشتن شخص خود کسی و یا چیزی نمیدانستند رشد میکند. احساس دوست داشتن و پذیرش واقعی آن یک نوع آزادی بسیار زیبا برای هر کدام ایجاد میکند. آزاد شدن از ترس از دست دادن و آزادی از اینکه بطور کامل از خودشان باشند و بس.
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: چهارشنبه, مارس 28, 2018 - 20:00
درباره نویسنده/هنرمند
Safar Daee دکتر صفر داعی دکترای روانشناسی از دانشگاه انگلستان 905-770-4556 |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو