روابط هیجانی و عاطفی بین دو نفر که همدیگر را دوست داشته باشند بقدری سریع اتفاق میافتد و رشد میکند و داغ میشود که ما واقعاً نمیتوانیم بفهمیم چه اتفاقی میافتد که ما نمیدانیم چگونه در برابر آن از خود واکنش نشان دهیم
با توجه و نگاه دقیق به وابستگی عشقی و عاطفی بین زن و شوهرها به خوبی میتوان درک نمود که آیا الگوهای رفتاری آنها غیرعادی و مسموم است یا نه. این در واقع برای مشاوران روابط زناشویی نوعی راهنما میباشد که آیا زن و شوهرها میتوانند با یکدیگر بمانند و زندگی کنند و یا از همدیگر جدا شوند. بعضی از مراجعین میگویند که روابط ما عالی است ما حداقل 5 روز در هفته زمانهای خوبی داشتهایم، یعنی مثل دو دوست بودهایم. اما ناگهان در اثر یک پیشآمد جزئی همه چیز بین ما به هم خورده و انگار نه انگار با یکدیگر نزدیک شده بودیم. میگویند اینرا واقعاً نمیفهمیم.
روابط هیجانی و عاطفی بین دو نفر که همدیگر را دوست داشته باشند بقدری سریع اتفاق میافتد و رشد میکند و داغ میشود که ما واقعاً نمیتوانیم بفهمیم چه اتفاقی میافتد که ما نمیدانیم چگونه در برابر آن از خود واکنش نشان دهیم، حال اگر ما قدری حوصله کنیم میتوانیم نکات اصلی و راه چارههای مختلف را ببینیم. نیازهای وابستگی عاطفی نیرومند که همراه آنها است بصورت تصادفی بوجود میآید. آنها با مکالمه و صحبت از مسائل مادی تا موضوع امنیت و زنده ماندن شروع میکنند. زن و شوهری که خانم شغل جدیدی گرفته بود و خیلی کمتر از پیش روابط جنسی داشتند، در یک گردهمایی دوستانه یکی از دوستان اشاره نمود که در حالیکه خانم شما جذابتر به نظر میرسد، شما دارید موهای خود را از دست میدهید. زمانیکه شوهر متوجه شد که همسرش دارد با یک مرد خوشتیپ و پر مو بادقت هر چه تمامتر صحبت میکند، معدهاش درهم ریخت، حال آیا این شوهر میتواند با آگاهی از اینکه او برای خانمش باارزش است خود را آرام نماید و آیا خانمش ممکن است به او توجه نماید و اگر او بخواهد میتواند با او باشد. شاید او زمانی را بیاد آورد که چنین وضعیتی داشت و تصور و تجسم آن قدری احساس بد او را التیام بخشد.
دومین مورد مهم در زندگی زناشویی زمانی اتفاق میافتد که تهدید فوری پایان یافته باشد، در این حال که هر دو طرف فرصت داشته باشند تا مجدداً با هم در ارتباط باشند شیوه انطباق منفی آنها خود را نشان دهد. در داستان قبلی بعد از آن آیا همسرش به دنبال او میآید و به ناراحت بودن خانمش توجه میکند و به خانمش میگوید که وقتی داشتی خیلی صمیمانه با یک مرد غریبه صحبت میکردی من ناراحت شدم. آیا او میتواند این عواطف را به نحوی ابراز نماید که خانمش به او اعتماد و اطمینان خود را نشان دهد و یا اینکه به خانمش حمله میکند که اینور و آنور رفته و از او میخواهد فوراً به منزل بروند و یا اینکه سکوت اختیار میکند و خود را کنار میکشد.
سومین موقعیت مهم و کلیدی زمانی است که آنها بتوانند رابطه عاطفی خود را مدیریت نمایند و به میزان پیش برسانند. حال فرض کنیم که شوهر همسرش را به کناری بکشد، نفس عمیق بکشد و به او بگوید وقتی او(خانم) با یک شخص خوش تیپ مشغول صحبت بوده است، او لحظات سختی را گذرانده است. و یا ممکن است نزد آنها برود و در کنار همسرش بایستد و حالت ناراحت خود را ابراز نماید. البته خانم متوجه خواهد شد که مورد ناجوری اتفاق افتاده است دست شوهرش را بگیرد و به آرامی بپرسد آیا او خوب است؟. مطلب اینست که آیا شوهر میتواند این وضعیت ساده را ببیند و به او اطمینان دهد که همه چیز خوب است. آیا او میتواند آن را بپذیرد، احساس راحتی نماید و به او نزدیکتر شود و یا برعکس شوهر حالت سکوت به خود بگیرد و خانمش را کنار بزند تا از احساسات شکننده خود پرهیز نماید و بالاخره آیا او ممکن است به خانمش حمله نماید تا او را بیازماید که او واقعاً به شوهرش توجهی دارد؟
بالاخره زمانیکه آنها به وضعیت روابط روزانه خود برگردند، آیا شوهر مطمئن هست که همسرش یک پایگاه سالم و امنی بر او در زمانهایی که مشکل و یا شک و تردید دارد هست یا نه؟ و آیا او هنوز احساس عدم امنیت میکند؟ و آیا کوشش میکند که او را کنترل نماید و به او فشار میآورد که پاسخگوی عشق به او هست و وفادار میماند و یا خود را کاملاً کنار میکشد و نیاز به روابط با همسرش را کاهش میدهد و به جای آن توجه بیشتر به نوع بازی و یا موضوعات دیگر کرده و خودش خود را از موضوع به جای دیگر میبرد.؟
هر چند در این ماجرا تمرکز بیشتر روی شوهر بود اما باید متوجه بود که همسر نیز همان نیازهای وابستگی و همان ترسها را دارد. در واقع زن و مرد از این لحاظ مثل هم هستند. همه ما این حساسیتها را داریم منتها هر کدام از ماها تا حدودی به صورت متفاوت آنرا ابراز میکنیم. زمانیکه روابط افراد به صورت آزاد باشد، اصولاً مردها صحبت از احساس طرد شدن، نامناسب بودن و شکست مینمایند و زنها احساس عدم ارتباط عاطفی و طرد شدن دارند. البته زنها یک پاسخ اضافی هم زمانیکه خیلی ناراحت هستند دارند. پژوهشگران آنرا به توجه، نگهداری و رفتار دوستانه تعبیر و تفسیر مینمایند. زیرا ممکن است زنها هورمونهای بیشتری داشته باشند، ممکن است هورمونهای ناز و نوازش کردن در خون آنها باشد. زمانیکه خانمها عدم روابط عاطفی داشته باشند بیشتر به دیگران نزدیک میشوند. Oxytocin هورمونی است که نقش مهمی در ایجاد روابط اجتماعی دارد.
زمانیکه ازدواجها با شکست روبرو شوند، عامل اصلی، افزایش تضادها و تعارضات نیست بلکه دلیل اصلی آن کاهش پاسخهای عاطفی و مهر و محبت و محرومیت است. در واقع نبود و بیتوجهی عاطفی بیشتر از سطح تعارضها عامل پیشبینی کننده این خواهد بود که یک ازدواج چقدر میتواند در پنج سال آینده محکم و باثبات باشد. دست کشیدن و بیرون شدن از ازدواج زمانی شروع میشود که مقدار زیادی کمبود در پاسخها و عکسالعملهای صمیمیت و عشق و علاقه بوجود آید. البته اختلافات کشکشها، ناسازگاری و مخالفت با حرفهای یکدیگر بعداً بوجود میآید. زن و شوهرها را یک طناب محکم در اثر توازن بهم نگهداشته است و زمانیکه بادهای شک و تردید و ترس شروع به وزیدن نماید، اگر افراد دستپاچه شوند و همدیگر را محکم بگیرند و یا برعکس سرهایشان را به جهت دیگر متمایل نمایند طناب بیشتر و بیشتر تکان میخورد و آنها را به خطر میاندازند.
برای ماندن به طناب، افراد بایستی با حرکات همدیگر خود را جابجا نمایند و به روابط عاطفی یکدیگر پاسخ مثبت دهند. به محض اینکه آنها با هم ارتباط و اتصال پیدا نمایند تعادل بین آنها بوجود میآید و در آن موقع آنها در وضعیت تعادل حیاتی عاطفی قرار میگیرند.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
درباره نویسنده/هنرمند
Safar Daee دکتر صفر داعی دکترای روانشناسی از دانشگاه انگلستان 905-770-4556 |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو