کوروش باور داشت جهان را میتوان با رفتار شایسته و به جا و با اعمال مدیریت درست به جلو برد
سخن و اندیشه-85
نگاهی به تاریخ ایران برای مهاجران-6
بخشی از اقوام آریایی که به سرزمین ایران مهاجرت کردند در منطقه پارس(فارس) اقامت گزیدند. قوم پارس شامل شش قبیله بودند که پاسارگاد یکی از آنها به شمار میآمد. طایفه هخامنشیان که جزو قبیله پاسارگاد بودند محل اقامت خود را تغییر داده و به جانب ایلام مهاجرت کردند.
هخامنش یکی از بزرگان و امرای قبیله پاسارگاد با تشکیل حکومت به مرکزیت شهر شوش سلسله هخامنشیان را تاسیس کرد. بعد از هخامنش، پسرش چیشپیش و بعد از او کوروش اول و آنگاه کمبوجیه اول و سپس کوروش دوم یا کوروش کبیر به حکومت رسیدند. کوروش کبیر در سال 550 میلادی پس از پیروزی بر آشتیاک به حکومت مادها پایان بخشید و شاهنشاهی هخامنشیان را ایجاد کرد.
کوروش کبیر
کوروش کبیر هم از جانب پدر و هم از جانب مادر شاهزاده و اصیل بود. وی در حدود سال 546 قبل از میلاد به طور رسمی به فرمانروایی منطقه پارس رسید و حکومتی را پایهگذاری کرد که یکی از بزرگترین امپراتوریهای جهان به شمار میرود. کوروش کبیر که بدون شک یکی از نوابغ تاریخ و روزگار است نه تنها به عنوان یک فرمانروا بلکه به عنوان انسانی والا مطرح است که در جهان اساس تمدن و دموکراسی را برای اولین بار بنا نهاد تا کلیه اقوام و ملل مختلف بتوانند در کمال آزادگی و آسایش در کنار یکدیگر زندگی کنند.
کوروش به علت رفتار و برخورد انسانی با اقوام مختلف و احترام به دین و معابد و جلوگیری از هرگونه چپاول و غارت در سرزمینهایی که به زیر سلطه درآورد در نزد ایرانیان و سایر ملل دیگر از احترام و شخصیت بالایی برخوردار بود و در رفتار و کردار خود مروت و انسانیت را به حد کمال رعایت میکرد. وی نابغهای پر شفقت و انسان دوست و در مدیریت و سازماندهی فردی بسیار چیره دست و مطلع بود به طوریکه پس از پیروزی بر مادها کلیه اعضای خاندان سلطنتی و رجال کشوری و لشکری آنها را مورد بخشایش و نوازش قرار داد و اجازه نداد که کسی دست به غارت و کشتار بزند. او از سربازان ماد و پارس ارتشی کارآمد تشکیل داد و در سالهای دوران حکومتش سراسر فلات ایران را برای اولین بار در تاریخ، زیر یک پرچم و شاهنشاهی پهناور درآورد.
مهمترین وقایع دوران فرمانروایی کوروش کبیر را میتوان به طور اختصار به شرح زیر بیان کرد:
در اواخر حکومت مادها، اوضاع داخلی آنها به قدری آشفته و به هم ریخته شده بود که کوروش برای آزاد سازی مردم آن سرزمین تصمیم گرفت بر علیه آشتیاک قیام کند. سپاهیان ماد در جنگ پاسارگاد مغلوب پارسیان شدند و متعاقب این قضیه لشکریان آشتیاک بر او شوریدند و وی را گرفتند و تسلیم کوروش کردند. (550 قبل از میلاد) کوروش نسبت به آشتیاک خوش رفتاری کرد و در همدان اعلام عفو عمومی داد و همه را بخشید و سپاهیان ماد نیر با دیدن این رفتار کوروش به او پیوستند.
شکست آشتیاک و پیشرفت پارسیان پادشاه لیدی را که کروسوس نام داشت به این فکر انداخت که با کمک سایر حکومتهای همجوار نظیر بابلیها، یونانیها و مصریها به پارس حمله کند، ولی کوروش به او مهلت نداد و در سال 546 قبل از میلاد در نبردی که در دشتی در جنوب آنکارای کنونی در گرفت کروسوس را شکست داد و او به سارد پایتخت لیدی گریخت. کوروش وی را دنبال کرد و سارد را به محاصره درآورد. کروسوس که به امید کمک متحدانش بود بیش از دو هفته مقاومت نکرد و سپاهیان کوروش سارد را تصرف نمودند و کروسوس تسلیم شد.
هرودوت مورخ یونانی مینگارد هنگامی که کروسوس به اسارت درآمد، کوروش از او پرسید: ای کروسوس، چه کسی تو را واداشت که به کشور من تجاوز کنی؟ حال آنکه میتوانستی با من دوست شوی و از یاری من برخوردار گردی.
کروسوس پاسخ داد:آنچه که اتفاق افتاد از بخت بلند تو و ناسازگاری و اشتباه من بود و گرنه انسان باید دیوانه باشد که جنگ را بر صلح ترجیح دهد. در زمان صلح پسران پدرانشان را دفن میکنند ولی در جنگها پدران باید فرزندانشان را دفن نمایند.
کوروش او را بخشید و یکی از مشاوران خویش قرار داد. با پیروزی در این جنگ کشور لیدی ضمیمه شاهنشاهی هخامنشیان شد و سراسر خاک کشوری که امروز ترکیه نامیده میشود در قلمرو حکومت کوروش درآمد و مرزهای ایران به دریای اژه رسید.
در سالهای 545 تا 539 قبل از میلاد کوروش با اقوامی که در بین دریای خزر و هند اقامت داشتند به مبارزه پرداخت و شهرهای بلخ، مرو و سغد را متصرف شد و تا حدود رود سیحون پیشرفت، سپس سپاهیان او سیستان و مکران را به تصرف خود درآوردند و مرزهای غربی شاهنشاهی هخامنشیان را توسعه دادند.
آزادسازی مردم بابل
در این زمان نبونید نصر دوم فرمانروای دولت بابل و جانشینهای وی حوزه حکومتی وسیعی را ایجاد کرده و با سرکوب آزادیهای دینی، تخریب معابد و ممنوع کردن اجرای مراسم اقوام زیر سلطه بویژه قوم یهود، جابرانه با تحمیل عقاید خود بر مردم حکومت میکرد.
بزرگان و کاهنان بابلی که شنیده بودند کوروش کبیر پس از گرفتن کشور لیدی با آنها خوش رفتاری کرده است درصدد برآمدند برای رهایی از سلطه حاکم وقتشان نبونید دست استمداد به سوی کوروش دراز کنند.
در سال های 539 و 540 قبل از میلاد که نارضایتی در بابل به اوج خود رسیده و مردم آماده شورش بودند، کوروش عزم تسخیر بابل را کرد. برای انجام این کار چون گرفتن آن شهر با محاصره و حمله مشکل بود او مجرای رود فرات را تغییر داد و پس از شکست پسر نبونید، سپاهیانش از مجرای قدیم فرات بابل را تسخیر کردند.
کوروش باشکوه و جلال شاهانه وارد بابل شد. خیابانهای بابل به فرمان بزرگان و کاهنان با فرشهای رنگین مفروش شده بود ومردم شهر به پیشواز او آمدند. کوروش با خواندن خطابهای به بابلیان گفت:هدفش آرامش و آسایش و آزادی مردم است و تایید کرد که هیچ کس مورد تعقیب قرار نخواهد گرفت و عفو عمومی اعلام نمود.
کوروش معابد بابلیان را محترم شمرد و با نبونید نیز با کمال مروت رفتار کرد و او را تحت نظر به شوش فرستاد و دستور داد شهر را بازسازی نمودند و معابد خراب شده را از نو بسازند و خود نیز در این بازسازی مشارکت کرد. وی دستور داد ظروف طلا و نقرهای را که از بیتالمقدس آورده بودند به یهودیان مسترد نمایند و آنها را آزاد کرد که به سرزمین خودشان مراجعت نموده و به بازسازی شهر و معابد خود بپردازند.
کوروش درصدد بود ثابت کند که انسانها را با تربیت درست میتوان به سازندگی واداشت و این چیزی بود که در تعالیم زرتشت پیامبر بزرگ ایرانی وجود داشت زیرا زرتشت گفته است: انسانها ذاتاً نیک اندیش و نیک خواه هستند ولی حاکمان بدسرشت سبب بدکاری آنها میشوند.
بیانیه کوروش کبیر در بابل یک سند بزرگ تاریخی و اولین منشور اعلامیه حقوق بشر در تاریخ جوامع بشری است.
کوروش در جنگهایی که با طوایف صحرانشین آسیایی میانه در دفاع از تاخت و تازهای آنها به حدود مرزهای شرقی کشور شاهنشاهی هخامنشیان انجام داد در سال 528 قبل از میلاد کشته شد و در پاسارگاد در مقبرهای که امروز معروف به مشهد مادر سلیمان میباشد مدفون است.
شخصیت و منش کوروش کبیر
کوروش کبیر انسانی اندیشمند و فرمانروایی بزرگ بود که برای آزادی انسانها و احترام به عقاید و افکار مردم ارزش بسیار زیادی قائل بود. او خدایان و ادیان ملل مختلف را به رسمیت شناخت و همگان را در اجرای مراسم دینیشان آزاد گذاشت.
کوروش کبیر با ایمان استواری که به اهورامزدا و زرتشت داشت جهانگشایی را با هدف برقرار کردن آشتی، امنیت و عدالت و از میان بردن ستم و نارضایتی انجام میداد.
در بخشی ار بیانیه وی در استوانه معروف که اولین اعلامیه حقوق بشر محسوب میگردد، آمده است:
منم کوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه شکوهمند، شاه بابل، شاه سومر و اکاد، شاه چهار اقلیم جهان، پور کمبوجیه شاه بزرگ انشان، نوه کوروش شاه بزرگ شاه انشان، تخمه چیشپیش شاه بزرگ شاه انشان، از دودمان شاهان روزگار دور....
من هنگامی که با مسالمت و آرامش وارد بابل شدم در میان هلهلههای شادی مردم بابل جایگاه سلطنتی را تحویل گرفتم. سپاه بزرگ من در آرامش و نظم وارد بابل شدند. من داراییهای مردم بابل و اطرافش را از دستبرد در امان داشتم....
من مردم این سرزمین را گرد آوردم و همهشان را به سرزمینهای اصلی خودشان برگرداندم و داراییهایشان را به آنها باز دادم و امنیت و آرامش را برای همه سرزمینها آوردهام. همه مردم بابل برای دوام سلطنت من دعا میکنند....
خلاصه سخن آنکه کوروش یک ایرانی نیک منش و انسان دوست بود که به حیثیت انسانها و عقاید آنها احترام میگذاشت و به همین خاطر همه ملل مغلوب او را مثل یک پدر دوست داشتند.
قبل و بعد از کوروش هیچ یک از جهانگشایان تاریخ نتوانستهاند مانند کوروش در دل اقوام مغلوب محبوبیت و تقدس یابند. این فضلیت برای همیشه و تا امروز در دل تاریخ جهان به نام کوروش ثبت شده است.
هنگامی که جنبههای مختلف شخصیتی و رفتاری کوروش را بر مبنای اصول علمی و مدیریت رفتاری امروز مورد بررسی قرار میدهیم به این نتیجه میرسیم که:کوروش باور داشت جهان را میتوان با رفتار شایسته و به جا و با اعمال مدیریت درست به جلو برد به طوریکه همه مردم احساس سعادت، شادمانی و آزادی داشته باشند. همین کیش شخصیت و نبوغ ذاتی کوروش است که جهان هیچگاه نتوانسته همتایی برای او ارائه کند.
در یک کلام باید گفت: کوروش شخصیتی بود که تاریخ را او ساخت، نه او را تاریخ.
نگاهی به تاریخ ایران برای مهاجران-6
بخشی از اقوام آریایی که به سرزمین ایران مهاجرت کردند در منطقه پارس(فارس) اقامت گزیدند. قوم پارس شامل شش قبیله بودند که پاسارگاد یکی از آنها به شمار میآمد. طایفه هخامنشیان که جزو قبیله پاسارگاد بودند محل اقامت خود را تغییر داده و به جانب ایلام مهاجرت کردند.
هخامنش یکی از بزرگان و امرای قبیله پاسارگاد با تشکیل حکومت به مرکزیت شهر شوش سلسله هخامنشیان را تاسیس کرد. بعد از هخامنش، پسرش چیشپیش و بعد از او کوروش اول و آنگاه کمبوجیه اول و سپس کوروش دوم یا کوروش کبیر به حکومت رسیدند. کوروش کبیر در سال 550 میلادی پس از پیروزی بر آشتیاک به حکومت مادها پایان بخشید و شاهنشاهی هخامنشیان را ایجاد کرد.
کوروش کبیر
کوروش کبیر هم از جانب پدر و هم از جانب مادر شاهزاده و اصیل بود. وی در حدود سال 546 قبل از میلاد به طور رسمی به فرمانروایی منطقه پارس رسید و حکومتی را پایهگذاری کرد که یکی از بزرگترین امپراتوریهای جهان به شمار میرود. کوروش کبیر که بدون شک یکی از نوابغ تاریخ و روزگار است نه تنها به عنوان یک فرمانروا بلکه به عنوان انسانی والا مطرح است که در جهان اساس تمدن و دموکراسی را برای اولین بار بنا نهاد تا کلیه اقوام و ملل مختلف بتوانند در کمال آزادگی و آسایش در کنار یکدیگر زندگی کنند.
کوروش به علت رفتار و برخورد انسانی با اقوام مختلف و احترام به دین و معابد و جلوگیری از هرگونه چپاول و غارت در سرزمینهایی که به زیر سلطه درآورد در نزد ایرانیان و سایر ملل دیگر از احترام و شخصیت بالایی برخوردار بود و در رفتار و کردار خود مروت و انسانیت را به حد کمال رعایت میکرد. وی نابغهای پر شفقت و انسان دوست و در مدیریت و سازماندهی فردی بسیار چیره دست و مطلع بود به طوریکه پس از پیروزی بر مادها کلیه اعضای خاندان سلطنتی و رجال کشوری و لشکری آنها را مورد بخشایش و نوازش قرار داد و اجازه نداد که کسی دست به غارت و کشتار بزند. او از سربازان ماد و پارس ارتشی کارآمد تشکیل داد و در سالهای دوران حکومتش سراسر فلات ایران را برای اولین بار در تاریخ، زیر یک پرچم و شاهنشاهی پهناور درآورد.
مهمترین وقایع دوران فرمانروایی کوروش کبیر را میتوان به طور اختصار به شرح زیر بیان کرد:
در اواخر حکومت مادها، اوضاع داخلی آنها به قدری آشفته و به هم ریخته شده بود که کوروش برای آزاد سازی مردم آن سرزمین تصمیم گرفت بر علیه آشتیاک قیام کند. سپاهیان ماد در جنگ پاسارگاد مغلوب پارسیان شدند و متعاقب این قضیه لشکریان آشتیاک بر او شوریدند و وی را گرفتند و تسلیم کوروش کردند. (550 قبل از میلاد) کوروش نسبت به آشتیاک خوش رفتاری کرد و در همدان اعلام عفو عمومی داد و همه را بخشید و سپاهیان ماد نیر با دیدن این رفتار کوروش به او پیوستند.
شکست آشتیاک و پیشرفت پارسیان پادشاه لیدی را که کروسوس نام داشت به این فکر انداخت که با کمک سایر حکومتهای همجوار نظیر بابلیها، یونانیها و مصریها به پارس حمله کند، ولی کوروش به او مهلت نداد و در سال 546 قبل از میلاد در نبردی که در دشتی در جنوب آنکارای کنونی در گرفت کروسوس را شکست داد و او به سارد پایتخت لیدی گریخت. کوروش وی را دنبال کرد و سارد را به محاصره درآورد. کروسوس که به امید کمک متحدانش بود بیش از دو هفته مقاومت نکرد و سپاهیان کوروش سارد را تصرف نمودند و کروسوس تسلیم شد.
هرودوت مورخ یونانی مینگارد هنگامی که کروسوس به اسارت درآمد، کوروش از او پرسید: ای کروسوس، چه کسی تو را واداشت که به کشور من تجاوز کنی؟ حال آنکه میتوانستی با من دوست شوی و از یاری من برخوردار گردی.
کروسوس پاسخ داد:آنچه که اتفاق افتاد از بخت بلند تو و ناسازگاری و اشتباه من بود و گرنه انسان باید دیوانه باشد که جنگ را بر صلح ترجیح دهد. در زمان صلح پسران پدرانشان را دفن میکنند ولی در جنگها پدران باید فرزندانشان را دفن نمایند.
کوروش او را بخشید و یکی از مشاوران خویش قرار داد. با پیروزی در این جنگ کشور لیدی ضمیمه شاهنشاهی هخامنشیان شد و سراسر خاک کشوری که امروز ترکیه نامیده میشود در قلمرو حکومت کوروش درآمد و مرزهای ایران به دریای اژه رسید.
در سالهای 545 تا 539 قبل از میلاد کوروش با اقوامی که در بین دریای خزر و هند اقامت داشتند به مبارزه پرداخت و شهرهای بلخ، مرو و سغد را متصرف شد و تا حدود رود سیحون پیشرفت، سپس سپاهیان او سیستان و مکران را به تصرف خود درآوردند و مرزهای غربی شاهنشاهی هخامنشیان را توسعه دادند.
آزادسازی مردم بابل
در این زمان نبونید نصر دوم فرمانروای دولت بابل و جانشینهای وی حوزه حکومتی وسیعی را ایجاد کرده و با سرکوب آزادیهای دینی، تخریب معابد و ممنوع کردن اجرای مراسم اقوام زیر سلطه بویژه قوم یهود، جابرانه با تحمیل عقاید خود بر مردم حکومت میکرد.
بزرگان و کاهنان بابلی که شنیده بودند کوروش کبیر پس از گرفتن کشور لیدی با آنها خوش رفتاری کرده است درصدد برآمدند برای رهایی از سلطه حاکم وقتشان نبونید دست استمداد به سوی کوروش دراز کنند.
در سال های 539 و 540 قبل از میلاد که نارضایتی در بابل به اوج خود رسیده و مردم آماده شورش بودند، کوروش عزم تسخیر بابل را کرد. برای انجام این کار چون گرفتن آن شهر با محاصره و حمله مشکل بود او مجرای رود فرات را تغییر داد و پس از شکست پسر نبونید، سپاهیانش از مجرای قدیم فرات بابل را تسخیر کردند.
کوروش باشکوه و جلال شاهانه وارد بابل شد. خیابانهای بابل به فرمان بزرگان و کاهنان با فرشهای رنگین مفروش شده بود ومردم شهر به پیشواز او آمدند. کوروش با خواندن خطابهای به بابلیان گفت:هدفش آرامش و آسایش و آزادی مردم است و تایید کرد که هیچ کس مورد تعقیب قرار نخواهد گرفت و عفو عمومی اعلام نمود.
کوروش معابد بابلیان را محترم شمرد و با نبونید نیز با کمال مروت رفتار کرد و او را تحت نظر به شوش فرستاد و دستور داد شهر را بازسازی نمودند و معابد خراب شده را از نو بسازند و خود نیز در این بازسازی مشارکت کرد. وی دستور داد ظروف طلا و نقرهای را که از بیتالمقدس آورده بودند به یهودیان مسترد نمایند و آنها را آزاد کرد که به سرزمین خودشان مراجعت نموده و به بازسازی شهر و معابد خود بپردازند.
کوروش درصدد بود ثابت کند که انسانها را با تربیت درست میتوان به سازندگی واداشت و این چیزی بود که در تعالیم زرتشت پیامبر بزرگ ایرانی وجود داشت زیرا زرتشت گفته است: انسانها ذاتاً نیک اندیش و نیک خواه هستند ولی حاکمان بدسرشت سبب بدکاری آنها میشوند.
بیانیه کوروش کبیر در بابل یک سند بزرگ تاریخی و اولین منشور اعلامیه حقوق بشر در تاریخ جوامع بشری است.
کوروش در جنگهایی که با طوایف صحرانشین آسیایی میانه در دفاع از تاخت و تازهای آنها به حدود مرزهای شرقی کشور شاهنشاهی هخامنشیان انجام داد در سال 528 قبل از میلاد کشته شد و در پاسارگاد در مقبرهای که امروز معروف به مشهد مادر سلیمان میباشد مدفون است.
شخصیت و منش کوروش کبیر
کوروش کبیر انسانی اندیشمند و فرمانروایی بزرگ بود که برای آزادی انسانها و احترام به عقاید و افکار مردم ارزش بسیار زیادی قائل بود. او خدایان و ادیان ملل مختلف را به رسمیت شناخت و همگان را در اجرای مراسم دینیشان آزاد گذاشت.
کوروش کبیر با ایمان استواری که به اهورامزدا و زرتشت داشت جهانگشایی را با هدف برقرار کردن آشتی، امنیت و عدالت و از میان بردن ستم و نارضایتی انجام میداد.
در بخشی ار بیانیه وی در استوانه معروف که اولین اعلامیه حقوق بشر محسوب میگردد، آمده است:
منم کوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه شکوهمند، شاه بابل، شاه سومر و اکاد، شاه چهار اقلیم جهان، پور کمبوجیه شاه بزرگ انشان، نوه کوروش شاه بزرگ شاه انشان، تخمه چیشپیش شاه بزرگ شاه انشان، از دودمان شاهان روزگار دور....
من هنگامی که با مسالمت و آرامش وارد بابل شدم در میان هلهلههای شادی مردم بابل جایگاه سلطنتی را تحویل گرفتم. سپاه بزرگ من در آرامش و نظم وارد بابل شدند. من داراییهای مردم بابل و اطرافش را از دستبرد در امان داشتم....
من مردم این سرزمین را گرد آوردم و همهشان را به سرزمینهای اصلی خودشان برگرداندم و داراییهایشان را به آنها باز دادم و امنیت و آرامش را برای همه سرزمینها آوردهام. همه مردم بابل برای دوام سلطنت من دعا میکنند....
خلاصه سخن آنکه کوروش یک ایرانی نیک منش و انسان دوست بود که به حیثیت انسانها و عقاید آنها احترام میگذاشت و به همین خاطر همه ملل مغلوب او را مثل یک پدر دوست داشتند.
قبل و بعد از کوروش هیچ یک از جهانگشایان تاریخ نتوانستهاند مانند کوروش در دل اقوام مغلوب محبوبیت و تقدس یابند. این فضلیت برای همیشه و تا امروز در دل تاریخ جهان به نام کوروش ثبت شده است.
هنگامی که جنبههای مختلف شخصیتی و رفتاری کوروش را بر مبنای اصول علمی و مدیریت رفتاری امروز مورد بررسی قرار میدهیم به این نتیجه میرسیم که:کوروش باور داشت جهان را میتوان با رفتار شایسته و به جا و با اعمال مدیریت درست به جلو برد به طوریکه همه مردم احساس سعادت، شادمانی و آزادی داشته باشند. همین کیش شخصیت و نبوغ ذاتی کوروش است که جهان هیچگاه نتوانسته همتایی برای او ارائه کند.
در یک کلام باید گفت: کوروش شخصیتی بود که تاریخ را او ساخت، نه او را تاریخ.
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: چهارشنبه, اکتبر 16, 2019 - 20:00
درباره نویسنده/هنرمند
Hassan Golmohammadi حسن گلمحمدی نویسنده، شاعر و روزنامه نگار ساکن تورنتو است. او عضو هیئت علمی در دانشگاه تهران بوده و دهها جلد کتاب و صدها مقاله از او در ایران و کانادا منتشر شده است. |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو