Date: شنبه, ژوئیه 31, 2021 - 10:45

وقتی همه‌اش گفتم Yes قهوه چیزی از آب دراومد که من دیگه سالها اونجا نرفتم

سلام می‌کنم به همه دوستان فارسی زبانمان در ایران استار که برنامه ما را نگاه می‌کنند. اسم من الی است و سال 2008 وارد کانادا شدم، تقریبا همین روزها در ماه Jun و الان درحال حاضر بعد از اینکه خیلی درس خواندم و تلاش بسیاری کردم الان در franchise، general manager چند location هستم.
‌اگر بخواهم از خاطراتم برایتان بگویم، روزهای اولی که آمده بودم با اینکه من در ایران خیلی کلاس زبان رفته بودم ولی وقتی اینجا می‌آیی‌ و در محیط خیلی سخت است. یک بار به Starbucks ‌رفته بودم که برای خودم و همسرم coffee بخرم و ایشان هی از من سوال می‌کرد و من هم واقعا متوجه نمی‌شدم که چه می‌گوید. اول همش می‌گفتم yes, yes و وقتی می‌پرسید این را اضافه کنم یا نکنم من اصلا متوجه نمی‌شدم که ایشان چه می‌گویند و فقط هر چی ایشان می‌گفت من جواب می‌دادم yes و نمی‌خواستم بگویم no چون فکر می‌کردم الان بگویم نه فکر می‌کنند برای پولش است و می‌گفتم yes. بعد در آخر وقتی که coffee را گرفتم اصلا من نمی‌دانم چجوری شد که یکی از coffee‌ها یک coffee بزرگ بود و فکر می‌کنم regular coffee بود و یک coffee دیگر اسپرسو و کوچک. وقتی من آمدم و اسپرسو را خوردم،‌ انقدر تلخ بود که من اصلا نمی‌دانستم چکار کنم و همسرم هم بیرون منتظر coffee بود که من برایش ببرم.‌ فکر کردم دوباره بخواهم برگردم و این همه توی صف بایستم بعد فکر کردم اصلا نمی‌خواهد و دیدم آن coffee کوچک خیلی تلخ است ونمی‌شود خورد آن را دور ریختم و همان coffee بزرگ را بردم. بعدها، سالیان بعد، وقتی زبانم بهتر شد فهمیدم آن اسپرسویی که گرفته بودم، ایشان فکر می کنم از من پرسیده بود که shot به آن اضافه کنم یا نه و من به ایشان گفته بودم yes و دوباره یک چیز دیگر هم پرسیده بود که من جواب داده بودم yes و در آخر شد آن coffee تلخی که من از Starbucks گرفتم و من تا مدتها دیگر پایم را در Starbucks نگذاشتم.
گپ-تاپ-مهاجرت-ایرانیان-الی-بی-نظیر-رفتم-استارباکس-و-به-همه-سوالات-گفتم-آره-آخرش-اما-چی-شد

دیگر مطالب مرتبط

Share this with: ارسال این مطلب به