کاناداییها حتی بیشتر از خود انگلیسیها، هزینههای ملکه انگلستان را تامین میکنند
1-نظرسنجی شگفتانگیز و تکاندهنده:
خبر و نتایج نظرسنجی شبکه "سیبیسی" برایم شگفتانگیز و تکاندهنده بود! طبق این نظرسنجی که در اوایل ماه جولای انجام شد، ۹۰ درصد از مردم کانادا به سیاستمداران کانادایی اعتمادی ندارند و بر این باورند که آنها در پی منافع خود و قدرتطلبی هستند نه منافع مردم!
بیرودربایستی شوکه شدم و هجوم پرسشها در درونم. مگر ممکنه حقیقت داشته باشد؟ یعنی ۹۰ درصد؟ یعنی به کسانی و در سیستم انتخاباتی رای میدهیم که به کار کرد و پیامدهایش از جهت توجه به نیازها و حفظ منافعمان اعتمادی نداریم؟ و چرا؟! و چگونه این بیاعتمادی شکل گرفته، رشد کرده و بر کل سیستم اجتماعی و سیاسی ما حاکم است؟ چرا که وقتی به سیاستمداران اعتماد نداشته باشیم، به حکومت آنها هم اعتمادی نداریم..! یعنی بیاعتمادی ۹۰ درصدی مابین مردم و دولت کانادا... و آیا این یک فاجعه اجتماعی نیست؟
و چه میتوانیم کرد تا مشکل برطرف و جریان امور به دلخواه ما بشود و اعتماد از دست رفته باز آید؟
تنها حدود 60% از مردم واجد شرایط و 42% کل کاناداییها در انتخابات فدرال گذشته شرکت کردند و حزب لیبرال جاستین ترودو با 40% از رایها -28% کل مردم کانادا- دولت حداکثری تشکیل داده است (1)!
فاجعه این است که حتی در کشورهای غیر دموکراتیک هم، میزان بیاعتمادی مردم بسیار کمتر از این میزان ۹۰ درصدی ماست.
3- قشر یا طبقه جدید سیاستمداران کانادایی
اگر سیاستمداران ما مدافع و مجری منافع و خواستهای ما نیستند، پس مدافع منافع چه طبقهای هستند؟ طبقه سرمایهدار، اما عمدتاً چه قشری از این طبقه؟
حقیقت تلخ: خود این نمایندگان در طول سالیان دراز پیشنهادات زیر را تصویب، قانون و اجرا کردهاند: حقوق سالیانه نمایندگان مجلس فدرال حدود 160000 دلار در سال (2)! اگر وزیر کابینه یا معاون یا دستیار یا عضو یکی از کمیتههای پارلمانی باشند و به سفرهای خارج بروند، این حقوق تا سقف۲۴۰ هزار دلار یا حتی بیشتر افزایش مییابد. حقوق بازنشستگی برای خود حدود صد هزار دلار در سال تصویب کردهاند. فقط با دو دوره انتخاب و حداقل ۶ سال حضور در پارلمان از این حقوق بازنشستگی برای همیشه و از سن شصت تا نود سالگی بهرهمند میشوند. بنابراین بابت ۶ سال حضور در پارلمان، که در آنجا بیشتر به نفع خودشان کار کردهاند تا مردم، در طول سی سال بازنشستگی حدود سه میلیون دلار از بودجه دولت، جیب مردم، دریافت میکنند (3). مجلس فدرال حدود ۳۰۰ نماینده و پارلمان های استانی هرکدام حدود ۲۰۰ نماینده دارند که این تعداد هر ۴ سال اضافه میشود. این تعداد نماینده را ضربدر سالیان موجودیت کانادا ، ۱۵۰ سال کنیم تا رقم بزرگ تعداد نمایندگانی که حقوق بازنشستگی میگیرند به دست آید... چه بودجهای هر سال از جیب مردم به جیب سیاستمدارانمان سرازیر میشود!
روشن است قشر ثروتمند و مرفهی را تشکیل دادهاند که علیرغم تفاوت در وابستگیهای حزبی، هدف مشترکی دارند: رفاه بیشتر ، افزایش ثروت و حفظ سیستم موجود برای خودشان! اینان طبیعتاً دوستان و آشنایانشان را از ثروتمندان برمیگزیند. با شرکتها و تراستهای اقتصادی بزرگ ارتباط نزدیک دارند، چون به فکر شغل پُردرآمد بعد از ترک پارلمان هم باید باشند! بعضیشان شرکتهای اقتصادی بزرگ در آمریکا دارند!
تازه برای مثال، طبقات فقیر و متوسط مبلغ حدود 1400 دلار ندارند که برای شرکت در مهمانیهای شام نخست وزیر بپردازند و با او دیدار و درد دل داشته باشند! فقط ثروتمندان مشکلی با این مبلغ ندارند و قادر به دیدار و نشست با نخستوزیر میشوند. و چنین است که ارتباط سیاستمدارانمان با طبقه فقیر و متوسط و با بومیان کانادا قطع میشود. خواسته یا ناخواسته، مشکلات و تنگناهای زندگی روزمره آنها را با پوست و گوشتشان لمس نمیکنند. درد مردم عادی دیگر درد سیاستمداران نیست. این است که دائم بودجه و خدمات اجتماعی را کاهش میدهند و همچنین مالیات ثروتمندان و شرکتهای نفتی بزرگ را!...
سیاستمداران ما، چه در پارلمانها و چه در دولتها، دلیل عدم توجه به نیازها و خواستهای مردم را افزایش بدهی دولتها و کاهش بودجه بیان میکنند و دائماً به کاهش خدمات اجتماعی، آموزشی و پزشکی میپردازند و در مورد آنها قانون تصویب میکنند. اما شگفتآوراست که با وجود دستاویز قرار دادن کمبود بودجه برای حمله به سطح زندگی مردم فقیر و متوسط، دائماً از جیب مردم و بودجه دولت به ثروتمندان میبخشند، مالیات و حق امتیاز پرداختی آنها را کاهش میدهند و حقوق و مستمری بازنشستگی خودشان را افزایش میدهند!
حقایقی چند پیرامون این عملکردها:
4- بودجه دریافتی خانواده سلطنتی انگلستان از کانادا:
در حقیقت برآورد هزینه واقعی خانواده سلطنتی انگلستان برای کاناداییها پیچیده است. این رقم را برای سال ۲۰۱۵ به میزان ۵۰ میلیون دلار در سال اعلام کردهاند (4).
با توجه به نرخ تورم بسیار بالا در پنج سال گذشته، میتوان هزینه خانواده سلطنتی برای کانادا را حداقل سالی میلیون دلار و یا بسیار بیشتر در نظر گرفت. هزینههای سفرهای فراوان اعضای خانواده سلطنتی به کانادا و قیمت هدایای اهدایی به آنها را دراین برآورد نمیآوریم.
پرسش اینجاست که این خانواده ابر ثروتمند که خودشان در انگلستان دست به فرار مالیاتی میزنند، چرا با وجود کاهش بودجه ما، باید از جیب مردم کانادا تغذیه مالی شوند؟! فقط در یک مورد، و با افشاگری پرونده "پارادایز"، خانواده سلطنتی انگلستان حداقل 500 میلیون پوند در جزایر "کیمن" پنهان کردهاند (5)!
5- بخشش کلان به شرکتهای عظیم نفت و گاز:
دولت محافظهکار هارپر مابین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲ در چهار نوبت مالیات و حق امتیاز شرکتهای عظیم نفت و گاز کانادا را کاهش داد و مبلغ دریافتی از آنها را از ۱۹ درصد به پانزده درصد کاهش داده است (6). بخشش از جیب مردم به دوستان ثروتمند! با وجود اعتراف به کمبود بودجه و کاهش خدمات اجتماعی و پزشکی مورد نیاز مردم کانادا!
برای روشن شدن حقیقت و ارزیابی مستند گفتهها و ادعاها خوب است به مقایسهای میان کانادا و نروژ و عملکرد دو دولت آنها اشاره کنیم:
کانادا سومین کشور جهان از نظر میزان منابع نفتی و نروژ ۲۲ مین است (7).
کانادا با حدود ۶۰۰ بیلیون دلار بدهی، جزو بدهکارترین کشورهای جهان است، اما نروژ ۴۴ بیلیون دلار اضافه بودجه دارد با یک منبع ذخیره ارز به میزان ۶۳۴ بیلیون دلار برای روزگار بحرانی کاهش قیمت نفت یا پایان آن.
تفاوت مهم در عملکرد و تصمیم دو دولت: دولتهای کانادا همانگونه که در بالا اشاره شد، به کلان شرکتهای نفت و گاز از جیب مردم میبخشند تا هم منابع انرژی را غارت کنند و هم محیط زیست و هوای مردم را آلوده!
اما دولت نروژ بر این باور بنیادین است که منابع انرژی متعلق به مردم نروژ است و از شرکتهای نفتی 70 درصد درآمد آنها را مالیات میگیرد و هزینه ارائه خدمات اجتماعی بهتر به مردم نروژ میکند.
سیاستمداران بهانه میآورند که اگر مالیات شرکتها را افزایش دهیم، سرمایهشان را به کشورهای دیگر منتقل میکنند! اما کلان شرکتهای بینالمللی با وجود پرداخت ۷۰ درصد مالیات، از نروژ خارج نمیشوند، چرا؟ زیرا حتی با مالیاتی به این زیادی همچنان سود میکنند، مضافا اینکه منابع نفت و گاز را مگر میشود هر جایی پیدا کرد؟
و کاناداییها به ما هم نمیگویند چرا نفت بشکهای 60 دلار را به آمریکا حدود 10 دلار میفروشند و تازه دولت باید به این صنعت کمک هم ارائه کند (8)؟!!
6- بدهی کلان برای مردم، بهره کلان برای ثروتمندان!
سیاستمداران ما با بخشش به ثروتمندان و افزایش دریافتیهای خودشان، کمبود بودجه میآفریند و به بهانه آن از دوستانشان وام میگیرند و بهرههای کلان به آنها میپردازند! برای مثال، دولت اونتاریو، که شاید بدهکارترین دولت دنیا باشد، هم اکنون 347 بیلیون دلار بدهی دارد که بابت آن هرساله حدود 13 بیلیون دلار بهره میپردازد که به بیان روشنتر روزی سی و اندی میلیون دلار از جیب مردم به جای آنکه خرج مردم شود، به جیب کلان بانکها و موسسات مالی میرود (9).
7- عدم تحقق رویاهای مردم عادی کانادا:
متاسفانه دیگر کانادا کشور نخست جهان از نظر سطح زندگی و رفاه اجتماعی نیست و به رتبه دوازدهم نزول کرده است و دیگر سرزمین موعود نیست (10).
نظرسنجیهای پیش از انتخاباتی شبکه سیبیسی از مردم کانادا، بر این نکته اشاره دارد و دلشورهها، زندگی سخت و نگرانیهای جدی مردم را قبل از انتخابات فدرال بیان میکند. به این دلشورهها، نگرانیها و شرایط مردم کانادا (افزایش سرسامآور هزینه زندگی و اجاره خانه... عدم امنیت شغلی و بیکاری... برباد رفتن رویای صاحب خانه شدن اقشار فقیر و متوسط کانادا... مشکلات و سختیهای برطرف نشده بومیان کانادا ... آلودگی محیط زیست و هوا ... مشکلات تحصیلی و کاریابی جوانان) را باید اضافه کرد که در شمارههای آینده به آنها خواهیم پرداخت.
خبر و نتایج نظرسنجی شبکه "سیبیسی" برایم شگفتانگیز و تکاندهنده بود! طبق این نظرسنجی که در اوایل ماه جولای انجام شد، ۹۰ درصد از مردم کانادا به سیاستمداران کانادایی اعتمادی ندارند و بر این باورند که آنها در پی منافع خود و قدرتطلبی هستند نه منافع مردم!
بیرودربایستی شوکه شدم و هجوم پرسشها در درونم. مگر ممکنه حقیقت داشته باشد؟ یعنی ۹۰ درصد؟ یعنی به کسانی و در سیستم انتخاباتی رای میدهیم که به کار کرد و پیامدهایش از جهت توجه به نیازها و حفظ منافعمان اعتمادی نداریم؟ و چرا؟! و چگونه این بیاعتمادی شکل گرفته، رشد کرده و بر کل سیستم اجتماعی و سیاسی ما حاکم است؟ چرا که وقتی به سیاستمداران اعتماد نداشته باشیم، به حکومت آنها هم اعتمادی نداریم..! یعنی بیاعتمادی ۹۰ درصدی مابین مردم و دولت کانادا... و آیا این یک فاجعه اجتماعی نیست؟
- ابتدا پرسش از خودمان
چرابه آنها رای میدهیم، وقتی بهشان اعتماد نداریم؟
چه عملکردی در دراز مدت داشتهاند که این بیاعتمادی را پدید آوردهاند؟
و چه میتوانیم کرد تا مشکل برطرف و جریان امور به دلخواه ما بشود و اعتماد از دست رفته باز آید؟
- سپس بازگوکردن همین پرسشها با نامزدان انتخاباتی که خواهان رای ما هستند وسیاستمداران منتخب ما، از هرحزبی که باشند.
2- کمرنگ و ناکارا شدن هویت دموکراتیک ما:
تنها حدود 60% از مردم واجد شرایط و 42% کل کاناداییها در انتخابات فدرال گذشته شرکت کردند و حزب لیبرال جاستین ترودو با 40% از رایها -28% کل مردم کانادا- دولت حداکثری تشکیل داده است (1)!
فاجعه این است که حتی در کشورهای غیر دموکراتیک هم، میزان بیاعتمادی مردم بسیار کمتر از این میزان ۹۰ درصدی ماست.
3- قشر یا طبقه جدید سیاستمداران کانادایی
اگر سیاستمداران ما مدافع و مجری منافع و خواستهای ما نیستند، پس مدافع منافع چه طبقهای هستند؟ طبقه سرمایهدار، اما عمدتاً چه قشری از این طبقه؟
حقیقت تلخ: خود این نمایندگان در طول سالیان دراز پیشنهادات زیر را تصویب، قانون و اجرا کردهاند: حقوق سالیانه نمایندگان مجلس فدرال حدود 160000 دلار در سال (2)! اگر وزیر کابینه یا معاون یا دستیار یا عضو یکی از کمیتههای پارلمانی باشند و به سفرهای خارج بروند، این حقوق تا سقف۲۴۰ هزار دلار یا حتی بیشتر افزایش مییابد. حقوق بازنشستگی برای خود حدود صد هزار دلار در سال تصویب کردهاند. فقط با دو دوره انتخاب و حداقل ۶ سال حضور در پارلمان از این حقوق بازنشستگی برای همیشه و از سن شصت تا نود سالگی بهرهمند میشوند. بنابراین بابت ۶ سال حضور در پارلمان، که در آنجا بیشتر به نفع خودشان کار کردهاند تا مردم، در طول سی سال بازنشستگی حدود سه میلیون دلار از بودجه دولت، جیب مردم، دریافت میکنند (3). مجلس فدرال حدود ۳۰۰ نماینده و پارلمان های استانی هرکدام حدود ۲۰۰ نماینده دارند که این تعداد هر ۴ سال اضافه میشود. این تعداد نماینده را ضربدر سالیان موجودیت کانادا ، ۱۵۰ سال کنیم تا رقم بزرگ تعداد نمایندگانی که حقوق بازنشستگی میگیرند به دست آید... چه بودجهای هر سال از جیب مردم به جیب سیاستمدارانمان سرازیر میشود!
روشن است قشر ثروتمند و مرفهی را تشکیل دادهاند که علیرغم تفاوت در وابستگیهای حزبی، هدف مشترکی دارند: رفاه بیشتر ، افزایش ثروت و حفظ سیستم موجود برای خودشان! اینان طبیعتاً دوستان و آشنایانشان را از ثروتمندان برمیگزیند. با شرکتها و تراستهای اقتصادی بزرگ ارتباط نزدیک دارند، چون به فکر شغل پُردرآمد بعد از ترک پارلمان هم باید باشند! بعضیشان شرکتهای اقتصادی بزرگ در آمریکا دارند!
تازه برای مثال، طبقات فقیر و متوسط مبلغ حدود 1400 دلار ندارند که برای شرکت در مهمانیهای شام نخست وزیر بپردازند و با او دیدار و درد دل داشته باشند! فقط ثروتمندان مشکلی با این مبلغ ندارند و قادر به دیدار و نشست با نخستوزیر میشوند. و چنین است که ارتباط سیاستمدارانمان با طبقه فقیر و متوسط و با بومیان کانادا قطع میشود. خواسته یا ناخواسته، مشکلات و تنگناهای زندگی روزمره آنها را با پوست و گوشتشان لمس نمیکنند. درد مردم عادی دیگر درد سیاستمداران نیست. این است که دائم بودجه و خدمات اجتماعی را کاهش میدهند و همچنین مالیات ثروتمندان و شرکتهای نفتی بزرگ را!...
سیاستمداران ما، چه در پارلمانها و چه در دولتها، دلیل عدم توجه به نیازها و خواستهای مردم را افزایش بدهی دولتها و کاهش بودجه بیان میکنند و دائماً به کاهش خدمات اجتماعی، آموزشی و پزشکی میپردازند و در مورد آنها قانون تصویب میکنند. اما شگفتآوراست که با وجود دستاویز قرار دادن کمبود بودجه برای حمله به سطح زندگی مردم فقیر و متوسط، دائماً از جیب مردم و بودجه دولت به ثروتمندان میبخشند، مالیات و حق امتیاز پرداختی آنها را کاهش میدهند و حقوق و مستمری بازنشستگی خودشان را افزایش میدهند!
حقایقی چند پیرامون این عملکردها:
4- بودجه دریافتی خانواده سلطنتی انگلستان از کانادا:
در حقیقت برآورد هزینه واقعی خانواده سلطنتی انگلستان برای کاناداییها پیچیده است. این رقم را برای سال ۲۰۱۵ به میزان ۵۰ میلیون دلار در سال اعلام کردهاند (4).
با توجه به نرخ تورم بسیار بالا در پنج سال گذشته، میتوان هزینه خانواده سلطنتی برای کانادا را حداقل سالی میلیون دلار و یا بسیار بیشتر در نظر گرفت. هزینههای سفرهای فراوان اعضای خانواده سلطنتی به کانادا و قیمت هدایای اهدایی به آنها را دراین برآورد نمیآوریم.
پرسش اینجاست که این خانواده ابر ثروتمند که خودشان در انگلستان دست به فرار مالیاتی میزنند، چرا با وجود کاهش بودجه ما، باید از جیب مردم کانادا تغذیه مالی شوند؟! فقط در یک مورد، و با افشاگری پرونده "پارادایز"، خانواده سلطنتی انگلستان حداقل 500 میلیون پوند در جزایر "کیمن" پنهان کردهاند (5)!
5- بخشش کلان به شرکتهای عظیم نفت و گاز:
دولت محافظهکار هارپر مابین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲ در چهار نوبت مالیات و حق امتیاز شرکتهای عظیم نفت و گاز کانادا را کاهش داد و مبلغ دریافتی از آنها را از ۱۹ درصد به پانزده درصد کاهش داده است (6). بخشش از جیب مردم به دوستان ثروتمند! با وجود اعتراف به کمبود بودجه و کاهش خدمات اجتماعی و پزشکی مورد نیاز مردم کانادا!
برای روشن شدن حقیقت و ارزیابی مستند گفتهها و ادعاها خوب است به مقایسهای میان کانادا و نروژ و عملکرد دو دولت آنها اشاره کنیم:
کانادا سومین کشور جهان از نظر میزان منابع نفتی و نروژ ۲۲ مین است (7).
کانادا با حدود ۶۰۰ بیلیون دلار بدهی، جزو بدهکارترین کشورهای جهان است، اما نروژ ۴۴ بیلیون دلار اضافه بودجه دارد با یک منبع ذخیره ارز به میزان ۶۳۴ بیلیون دلار برای روزگار بحرانی کاهش قیمت نفت یا پایان آن.
تفاوت مهم در عملکرد و تصمیم دو دولت: دولتهای کانادا همانگونه که در بالا اشاره شد، به کلان شرکتهای نفت و گاز از جیب مردم میبخشند تا هم منابع انرژی را غارت کنند و هم محیط زیست و هوای مردم را آلوده!
اما دولت نروژ بر این باور بنیادین است که منابع انرژی متعلق به مردم نروژ است و از شرکتهای نفتی 70 درصد درآمد آنها را مالیات میگیرد و هزینه ارائه خدمات اجتماعی بهتر به مردم نروژ میکند.
سیاستمداران بهانه میآورند که اگر مالیات شرکتها را افزایش دهیم، سرمایهشان را به کشورهای دیگر منتقل میکنند! اما کلان شرکتهای بینالمللی با وجود پرداخت ۷۰ درصد مالیات، از نروژ خارج نمیشوند، چرا؟ زیرا حتی با مالیاتی به این زیادی همچنان سود میکنند، مضافا اینکه منابع نفت و گاز را مگر میشود هر جایی پیدا کرد؟
و کاناداییها به ما هم نمیگویند چرا نفت بشکهای 60 دلار را به آمریکا حدود 10 دلار میفروشند و تازه دولت باید به این صنعت کمک هم ارائه کند (8)؟!!
6- بدهی کلان برای مردم، بهره کلان برای ثروتمندان!
سیاستمداران ما با بخشش به ثروتمندان و افزایش دریافتیهای خودشان، کمبود بودجه میآفریند و به بهانه آن از دوستانشان وام میگیرند و بهرههای کلان به آنها میپردازند! برای مثال، دولت اونتاریو، که شاید بدهکارترین دولت دنیا باشد، هم اکنون 347 بیلیون دلار بدهی دارد که بابت آن هرساله حدود 13 بیلیون دلار بهره میپردازد که به بیان روشنتر روزی سی و اندی میلیون دلار از جیب مردم به جای آنکه خرج مردم شود، به جیب کلان بانکها و موسسات مالی میرود (9).
7- عدم تحقق رویاهای مردم عادی کانادا:
متاسفانه دیگر کانادا کشور نخست جهان از نظر سطح زندگی و رفاه اجتماعی نیست و به رتبه دوازدهم نزول کرده است و دیگر سرزمین موعود نیست (10).
نظرسنجیهای پیش از انتخاباتی شبکه سیبیسی از مردم کانادا، بر این نکته اشاره دارد و دلشورهها، زندگی سخت و نگرانیهای جدی مردم را قبل از انتخابات فدرال بیان میکند. به این دلشورهها، نگرانیها و شرایط مردم کانادا (افزایش سرسامآور هزینه زندگی و اجاره خانه... عدم امنیت شغلی و بیکاری... برباد رفتن رویای صاحب خانه شدن اقشار فقیر و متوسط کانادا... مشکلات و سختیهای برطرف نشده بومیان کانادا ... آلودگی محیط زیست و هوا ... مشکلات تحصیلی و کاریابی جوانان) را باید اضافه کرد که در شمارههای آینده به آنها خواهیم پرداخت.
1- https://www.elections.ca/content.aspx?dir=turn&document=index&lang=e§ion=ele
https://en.wikipedia.org/wiki/Results_of_the_2015_Canadian_federal_election
2- https://o.canada.com/news/national/many-longtime-mps-will-get-pensions-topping-100000-a-year-as-long-as-they-live
3- https://www.cbc.ca/news/politics/mps-pay-pensions-parliament-1.4231986
4- https://www.macleans.ca/news/canada/queen-costs-us-more-than-the-brits-pay/
5- https://www.thesun.co.uk/news/4848305/paradise-papers-leak-tax-haven-uk-richest-queen-bono-lewis-hamilton/
6- https://www.pwc.com/ca/en/energy-utilities/publications/pwc-oil-gas-taxation-2012-10-en.pdf
7- http://www.desmog.ca/2013/02/28/if-canada-oil-rich-why-are-we-so-debt
8- https://www.iranstar.com/fa/posts/news-canada-komak-nafet
9- https://www.iranstar.com/fa/posts/مصاحبه-بررسی-مشکلات-بزرگ-انتاریو-و-ایرانیها-با-مایکل-پارسا-معاون-ایرانیتبار-وزارت-خزانهداری
10- https://en.wikipedia.org/wiki/Human_Development_Index
https://en.wikipedia.org/wiki/Results_of_the_2015_Canadian_federal_election
2- https://o.canada.com/news/national/many-longtime-mps-will-get-pensions-topping-100000-a-year-as-long-as-they-live
3- https://www.cbc.ca/news/politics/mps-pay-pensions-parliament-1.4231986
4- https://www.macleans.ca/news/canada/queen-costs-us-more-than-the-brits-pay/
5- https://www.thesun.co.uk/news/4848305/paradise-papers-leak-tax-haven-uk-richest-queen-bono-lewis-hamilton/
6- https://www.pwc.com/ca/en/energy-utilities/publications/pwc-oil-gas-taxation-2012-10-en.pdf
7- http://www.desmog.ca/2013/02/28/if-canada-oil-rich-why-are-we-so-debt
8- https://www.iranstar.com/fa/posts/news-canada-komak-nafet
9- https://www.iranstar.com/fa/posts/مصاحبه-بررسی-مشکلات-بزرگ-انتاریو-و-ایرانیها-با-مایکل-پارسا-معاون-ایرانیتبار-وزارت-خزانهداری
10- https://en.wikipedia.org/wiki/Human_Development_Index
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: Wednesday, July 31, 2019 - 20:00
درباره نویسنده/هنرمند
آرش آبادی لیسانس زبان انگلیسی، فوق لیسانس فیلمنامهنویسی، دارنده دیپلم مهاجرت از کاناداست. او روزنامهنگار، نویسنده و دبیر بخش اجتماعی و سینمایی رسانهها بوده است. abadiarash@yahoo.ca |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو