این گناه پدران ماست که بر دوش جوانان سنگینی میکند
سخن و اندیشه-90
گل امید
باز کن این پنجره را
زمستان است
هوا سرد است و آلوده
ولی دیگر در این محبس توانم نیست
بمانم با تنی لرزان و فرسوده.
برو از پنجره بنگر
سکوت مردم در رنج
با فریاد و نفیر مرگ باد بشکسته
به سطح هر خیابان و میان کوچهها مردم
همه در حال تغییرند
گل امید از کف آسفالت میروید.
چرا در خانه میمانی
جاری شو که آب راکد مرداب گندیدهست
سیاهیهای تردید را
بشنوی اندر زلال روشن آیندهای نزدیک
همه چشم امید دارند به سوی تو
حرکت کن، جاری شو
سیاهی شب تاریک و دیجور را
ستاره باش.
اگر هر یک از ماها
در این شبهای تاریک و سیاه وسرد
نقطهای روشن برافروزیم
هزاران راه شیری
بر فراز آسمان ایجاد خواهیم کرد
حرکت کن، جاری شو
بغض در گلو مانده را فریاد کن
بساط ظلم و استبداد را
از ریشه برکن.
در این شبهای تاریک و سیاه و سرد
که از هر سو نفیر مرگ میآید
طوفان شو، رعد و باران باش
بر افروز نور روشن در درون خود
خیابانها و مردم را چراغان کن.
بانگ بردار که ما از مرگ نمیترسیم
به مانند یکی زنجیر پولادین آبدیده
همه ما با هم هستیم در کنار هم
نترسید از سیاهیهای شب
سپیدی سپیده روبروی ماست
من به چشم خویش میبینم
از پس این ابرهای تیره شب
طلوع تازه خورشید آزادی نزدیک است.
بپاخیزید که آینده از آن ماست
از آن این جوانانست
این دلیران کاوههای رنج دیده
که زنجیر اسارت را به دست خویش
کردهاند پاره
بپاخیزید
بپاخیزید.
چه میتوان کرد
چه تلخ است نظارهگر بودن
آنگاه که همه چیز فرو میریزد
و انسان با چشم خود میبیند
که لحظه سقوط نزدیک است
و همه در انتظاری آمیخته به تردید
به انهدام میاندیشند.
هر چند در دور دست
افق چندان روشن نیست
ولی مردم با جسارت، تمام ناهمواری مسیر را
طی خواهند کرد
و کودکان و زنان بیگناه خود را
از زیر آوار ساختمانهای فروریخته
نجات خواهند داد.
هولناک روزگاریست
همه جا را هراس و تیرگی پر کرده
و انسانها خواب گذشتههای دور را
تعبیر میکنند
این گناه پدران ماست
که بر دوش جوانان سنگینی میکند
در زیر باز ظلمت و تباهی سرنوشت
با بدبختی و فلاکتهایی که بر سرزمین پدریمان
نازل شده است.
سالهای سیاهی در پیش داریم
سالهایی که خوراک مردم بیپناه
خاک و خون است
سالهایی که همه چیز را در خود فرو خواهد برد
تا آن که مردمی قدرتمند قد برافرازند
و شعلههای گسترده خشمشان
دژخیمان را نابود کند.
چه میتوان کرد؟
آینده همه پر از دردست و اضطراب
و چشم مادران سراچه خون
اما، دشتها و سرزمین زیبای پدریمان
همیشه سبز خواهند ماند
با افق روشن
و غروب دلانگیز
در پس انوار طلایی خورشید!
"حسن گلمحمدی"
گل امید
باز کن این پنجره را
زمستان است
هوا سرد است و آلوده
ولی دیگر در این محبس توانم نیست
بمانم با تنی لرزان و فرسوده.
برو از پنجره بنگر
سکوت مردم در رنج
با فریاد و نفیر مرگ باد بشکسته
به سطح هر خیابان و میان کوچهها مردم
همه در حال تغییرند
گل امید از کف آسفالت میروید.
چرا در خانه میمانی
جاری شو که آب راکد مرداب گندیدهست
سیاهیهای تردید را
بشنوی اندر زلال روشن آیندهای نزدیک
همه چشم امید دارند به سوی تو
حرکت کن، جاری شو
سیاهی شب تاریک و دیجور را
ستاره باش.
اگر هر یک از ماها
در این شبهای تاریک و سیاه وسرد
نقطهای روشن برافروزیم
هزاران راه شیری
بر فراز آسمان ایجاد خواهیم کرد
حرکت کن، جاری شو
بغض در گلو مانده را فریاد کن
بساط ظلم و استبداد را
از ریشه برکن.
در این شبهای تاریک و سیاه و سرد
که از هر سو نفیر مرگ میآید
طوفان شو، رعد و باران باش
بر افروز نور روشن در درون خود
خیابانها و مردم را چراغان کن.
بانگ بردار که ما از مرگ نمیترسیم
به مانند یکی زنجیر پولادین آبدیده
همه ما با هم هستیم در کنار هم
نترسید از سیاهیهای شب
سپیدی سپیده روبروی ماست
من به چشم خویش میبینم
از پس این ابرهای تیره شب
طلوع تازه خورشید آزادی نزدیک است.
بپاخیزید که آینده از آن ماست
از آن این جوانانست
این دلیران کاوههای رنج دیده
که زنجیر اسارت را به دست خویش
کردهاند پاره
بپاخیزید
بپاخیزید.
چه میتوان کرد
چه تلخ است نظارهگر بودن
آنگاه که همه چیز فرو میریزد
و انسان با چشم خود میبیند
که لحظه سقوط نزدیک است
و همه در انتظاری آمیخته به تردید
به انهدام میاندیشند.
هر چند در دور دست
افق چندان روشن نیست
ولی مردم با جسارت، تمام ناهمواری مسیر را
طی خواهند کرد
و کودکان و زنان بیگناه خود را
از زیر آوار ساختمانهای فروریخته
نجات خواهند داد.
هولناک روزگاریست
همه جا را هراس و تیرگی پر کرده
و انسانها خواب گذشتههای دور را
تعبیر میکنند
این گناه پدران ماست
که بر دوش جوانان سنگینی میکند
در زیر باز ظلمت و تباهی سرنوشت
با بدبختی و فلاکتهایی که بر سرزمین پدریمان
نازل شده است.
سالهای سیاهی در پیش داریم
سالهایی که خوراک مردم بیپناه
خاک و خون است
سالهایی که همه چیز را در خود فرو خواهد برد
تا آن که مردمی قدرتمند قد برافرازند
و شعلههای گسترده خشمشان
دژخیمان را نابود کند.
چه میتوان کرد؟
آینده همه پر از دردست و اضطراب
و چشم مادران سراچه خون
اما، دشتها و سرزمین زیبای پدریمان
همیشه سبز خواهند ماند
با افق روشن
و غروب دلانگیز
در پس انوار طلایی خورشید!
"حسن گلمحمدی"
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: چهارشنبه, نوامبر 27, 2019 - 19:00
درباره نویسنده/هنرمند
Hassan Golmohammadi حسن گلمحمدی نویسنده، شاعر و روزنامه نگار ساکن تورنتو است. او عضو هیئت علمی در دانشگاه تهران بوده و دهها جلد کتاب و صدها مقاله از او در ایران و کانادا منتشر شده است. |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو