در هر حال به نظر نگارنده قاتل اصلی ناصرالدین شاه خودش و اعمالش بود
سخن و اندیشه -72
ناصرالدین شاه قاجار چهارمین پادشاه سلسله قاجاریه است که نزدیک به نیم قرن یعنی مدت چهل و نه سال و یک ماه و سه روز از تاریخ 14 شوال 1264 هجری قمری تا 17 ذی‌القعده 1313 با کمال استبداد در کشور ایران سلطنت کرد.
لطفا روی عکس تبلیغات زیر کلیک کنید؛ ادامه مطلب پس از این تبلیغات
Design Business 3D, VR, AR, 360° and video
اگر بخواهیم به ریشه مشکلات حکومتی دوره ناصرالدین شاه در ایران بپردازیم باید به ریشه استبداد در ایران توجه کنیم. فرهنگ استبداد و استبداد‌پذیری ریشه تاریخی و عمیق در زندگی ما ایرانیان دارد. ما از آن روزی که قبول کردیم حکمرانان‌مان با موهبت الهی و فره‌ ایزدی بر کشورمان حکومت می‌کنند، در حقیقت به خود قبول این را دادیم که این حکومت‌گران از یک قوه قهریه خارج از توان اجتماعی مردم برخوردارند و همین راه استبداد و ظلم را برای حکمرانان ما باز کرد. اگر در باورهای خود می‌توانستیم این را بیافزاییم که این قدرت تعاملی مردم است که می‌تواند در مقابل استبداد و حق‌کشی و قشر‌گرایی مقاومت کند و افرادی را برگزیند که تابع قانون و در جهت تفکر مردم باشند که جز عدالت و حق یکنواخت و یکسان در جامعه چیز دیگری را مطالبه نمی‌کنند، قطعاً فرهنگ استبداد و خودکامگی را در طول دوران تاریخ کشورمان از بین برده بودیم.
ابن‌خلدون از متفکران و اندیشمندان بزرگ تاریخ بر این عقیده می‌باشد که حکومت استبدادی که گرایش غارت‌گرانه‌ای نسبت به جامعه تحت سلطه خود دارد به امور مملکت‌داری از جمله قانون‌گذاری هیچ توجهی ندارد. بلکه به علت آزمندی، مقرراتی را وضع می‌کند که هدف آن غارت هر چه بیشتر مردم است. آحاد مردم نیز، برای آن‌که بتوانند غارت‌شدگی را تحمل کنند، دست تطاول به یکدیگر می‌گشایند. شیوع همین آزمندی و تجاوزگری در میان مردم است که فساد را می‌‌گستراند و علی‌النهایه حکومت استبدادی به علت گسترش فساد و هرج و مرجی که خود ایجاد کرده و در جامعه گسترانیده، سقوط می‌کند.
نمونه بارز این نظر، حکومت استبدادی و خودکامه ناصرالدین شاه بود. هنگامی که شاه مملکت و کشورش را به تاراج می‌گذارد و انواع امتیازها را برای دریافت رشوه به خارجی واگذار می‌کند و مشاغل و حکومت در ایالات را در برابر دریافت پول به افراد نالایق می‌سپارد و یکی از تفریحات شاهانه قماربازی با شاهزادگان و اعیان برای برد و باخت و دریافت پول و تحفه از آنان می‌باشد، بویژه افراد که سعی می‌‌کنند قمار را به شاه ببازند و رشوه را بدهند و علاقه شاه را به خود جلب کننده در یک چنین وضعیتی معلوم است که جز گسترش فساد و تباهی و سقوط چیز دیگری در انتظار نیست و این درست نتایجی بود که حکومت خودکامه ناصرالدین شاه دچار آن شد.

ناصرالدین شاه در پایان دوره حکومت خود تنها مانده بود. اخبار و اطلاعات نادرستی از نقاط مختلف کشور، از درباریان و از امین‌السطان (صدراعظم) و خیانت‌هایش به او می‌رسید. دخالت کشورهای خارجی بویژه انگلیس و روسیه بیشتر شده بود. یکبار تصمیم گرفت ظل‌السلطان پسرش که در اصفهان حکومت می کرد و او هم در نوع خود دیکتاتور و مستبد به رای بود را به صدارت برگزیند ولی پس از مذاکره‌ طولانی با پدر او هم این شغل را نپذیرفت. او در رد این پیشنهاد گفته است که خود را در‌خور این شغل نمی‌دانستم و با اطلاعاتی که از پدرم و اولیای دولت بویژه از افراد خلوت و اندرون می‌دانستم، قبول نکردم و پای مبارک پدر را بوسیدم و اظهار عجز کردم و عازم اصفهان شدم و روز وداع شاه به من گفت:پسر رفتی و مرا تنها گذاشتی و دیگر مرا نخواهی دید. خدا می‌داند اگر بوی امید و امکان خدمت می‌دیدم جان را فدا می‌کردم. اما چنان رشته نظم و کار دولت و اندرون و حرمخانه و قشون و شهر و بلد از هم گسیخته و برهم ریخته بود که اگر شیره هزار افلاطون و ارسطاطالیس را می‌کشیدند و با عدل انوشیروان و قهر نادرشاه و چنگیرخان مخلوط می‌کردند، ممکن نبود کاری صورت داد، زیرا شاه چشم از خواص خود و عمله خلوت و خواجه‌ها و اندرونی‌ها نمی‌پوشید و جمیع عیوبات در این اشخاص بود. بر اثر دشمنی امین‌السلطان و نایب‌السلطنه کامران‌میرزا و افرادی که دور و بر آنها بودند و به جان مردم افتاده بودند، شیرازه کارها از هم گسیخته شده بود. خود شاه هم به کلی عاجز شده بود و عشق به بعضی از کارها رشته اختیارش را از دست ربوده بود و شد آنچه که شد.

لطفا روی عکس تبلیغات زیر کلیک کنید؛ ادامه مطلب پس از این تبلیغات
Website Design
در این ایام، ناصرالدین شاه دیگر نمی‌خواست از اوضاع مملکت چیزی بداند و نوکرها نمی‌خواستند او را از اوضاع و احوال مطلع نمایند. در سکوت مایوسانه و فراغت بی‌فایده، او زمان را به مجالس بیهوده و لهو و لعب و نقاشی و شعر می‌گذراند. در تاریکی خیال و اندوه و ملال، شب‌ها تا سحر با خواب و خیال می‌گذراند و در اتاقی تنها در کنارش چراغی و دواتی و برای خود چیزهایی می‌نوشت و پنهان می‌کرد.
لطفا روی عکس بنر تبلیغاتی کلیک کنید تا برایتان شماره بگیرد
sina sotodehnia insurance بیمه سینا ستوده‌نیا
تنهایی و بی‌پناهی عاقبت زندگی همه دیکتاتورها است. در این وضعیت آنچه که او به آن دل خوش کرده بود برگزاری جشن پنجاه سال حکومتش بود که به آن جشن قران می‌گفتند. می‌گویند که ناصرالدین شاه درصدد بود بعد از برگزاری جشن‌های پنجاهمین سال سلطنت خود، تغییراتی در وضع مملکت بوجود آورد و امین‌السلطان را که گفته می‌شد با یکی از زن‌های ناصرالدین شاه سر و سری داشت، از صدارت عزل کند، ولی این افکار و نوشته‌هایش لو رفت و ترور او برنامه‌ریزی‌ای بود که توسط امین‌السلطان و حرمسرا هدایت می‌شد.

در هر حال در روز موعود شاه به گرمابه رفت، بنابر عادت ناشتایی خوبی صرف کرد و با گروهی از زنانش که سر حمام حاضر بودند بیرون آمد و صحبت‌کنان و بذله‌گویان به طرف اتاق مخصوص خود رفت. چون به نزدیک اتاق تاج‌الدوله رسید، تاج‌الدوله به استقبال آمد و تبریک و تهنیت گفت. شاه در جوابش گفت:تاجی به حمدالله امروز دماغی داریم. آنگاه کلاه را از سر برداشت به هوا پرتاب کرد. خانم‌ها از مشاهده این حالت سخت در شگفت شدند، چون شاه تار مویی بر فرق سر نداشت و غیر از هنگام خواب، هرگز کلاه از سر برنمی‌داشت و این نخستین باری بود که چنین کرد. آماده شد و برای زیارت عازم شهرری گردید. وارد حرم شد. صدراعظم گفت:چیزی به ظهر نمانده، بهتر است نهار را در یک محل باصفا صرف کرده و بعدازظهر که هجوم مردم کمتر است به زیارت مشرف شوید. شاه که به شکرانه پنجاه سال سلطنت خود به زیارت رفته بود این حرف را قبول نکرد و گفت: خیر باید نماز ظهر را در حرم بگذارم و حتی حاضر نشد تا محل را قرق کنند و گفته بود حاجتی نیست مردم را زحمت دهید. داخل حرم شد به زیارت پرداخت و پس از طواف در قسمت بالای ضریح ایستاد و بنا به عادت معمول دستمال را از جیب درآورد و سجده کرد و به نماز ایستاد. در این وقت میرزارضای کرمانی با ظاهری آرام و مستمند عریضه بر کف، مردم را شکافت و به جانب شاه آمد و همین که به او نزدیک شد با طپانچه‌ای که زیر نامه پنهان کرده بود به او شلیک کرد. صدای تیر در حرم طنین‌انداز شد و گلوله به قلب ناصرالدین شاه نشست. شاه دست بر زخم نهاد و سراسیمه به سوی آرامگاه زن محبوبش جیران شتافت، ولی چند گام به آن مانده، پایش از رفتن بازماند و آهی کشید و بر زمین افتاد.‌

لطفا روی عکس تبلیغاتی کلیک کنید تا برای شما شماره بگیرد؛ ادامه مطلب پس از این تبلیغات
insurance بیمه شهرام بینش
صدراعظم چون چنین بدید فرمان قرق داد و دستور داد کالسکه شاه را که بیرون ایستاده بود داخل صحن آوردند. آنگاه امین خاقان پدر عزیزالسلطان را که ‌کوتاه قد و باریک‌اندام بود از پشت زیر لباده شاه کردند تا او را با هر دو دست محکم نگاه دارد. عینک دودی دوره دارش را بر چشمش زدند و صدراعظم و مجدالدوله در طرفینش چنان قرار گرفتند که گویی شاه به آنها تکیه داده و بدین طریق جسم بی‌جان قبله عالم و سلطان صاحبقران را به تهران آوردند. امین خاقان در پشت او بود و شاه را روی زانو نگاه داشته و امین‌السلطان روبرویش قرار داشت و مثل آن‌که با او سخن می‌گوید، گاهگاهی لبخند می‌زد و گاهی سر را می‌جنباند و حتی سبیل شاه را هم تاب می‌دادند تا به شهر رسیدند و یکسره او را به کاخ گلستان بردند.
در دیوانخانه سلطنتی گروهی شتابان زینت‌هایی را که برای جشن پنجاهمین سال سلطنت شاه درست کرده بودند برمی‌چیدند و همه جا را سیاهپوش می‌کردند. جسد شاه را در زیر درخت‌های نارنج کنار حوضی که هدیه الکساندر اول امپراتور روسیه بود نهاده بودند و او به خواب جاویدان فرو رفته بود. دکتر تولوزان دست بر سینه بالای سر شاه مات و مبهوت ایستاده بود و شاهزادگان و وزرا گرد نارنجستان خاموش و سر به زیر صف کشیده بودند.
ناصرالدین شاه از سفر کربلا، کفن و تربت با خود آورده بود که هنگام مرگ از آن استفاده کند. غروب جمعه شاه را شستشو دادند و کفن کردند. محمد‌علی خان امین‌السلطنه صندوق‌دار شاه لباس‌های او را از تنش بیرون آورد، پیراهن شاه نصفش پر خون بود، جسم را روی سنگ‌فرش کنار حوض قرار دادند تا بشویند.
جنازه را بعد از غسل و کفن به اتاق آوردند، چیزی نداشتند که جسد را با آن بپوشانند، ناچار آستر یک سوزنی ترمه را که زیر پای درب اتاق بود شکافتند و روی جنازه کشیدند. کفن و تربت شاه هم در آن هرج و مرج پیدا نشده بود و برای او از جای دیگری آن را تهیه کرده بودند. ملا و حاضرین بر او نماز خواندند و صبح روز بعد با حضور امام جمعه که داماد شاه بود، جمعی از بزرگان قاجار تابوت شاه را بر دوش گرفته و از تالار بیرون بردند. جنازه را بعداً در تکیه دولت که جنب قصر بود قرار دادند لشکریان صف آراستند، سفیران خارجه آمدند و تلگراف‌های تسلیت سلاطین کشورهای خود را بر جنازه خواندند و دسته گلهایی بر آن نهادند و نزدیک ظهر جنازه را در قبری به امانت گذاشتند و بعدها به جوار ضریح عبدالعظیم در شهرری منتقل کردند.
امام جمعه از تکیه دولت به مسجد شاه رفت و مردم را که قبلاً‌ موضوع را متوجه شده بودند از مرگ شاه مطلع کرد. آنگاه خطبه به نام مظفرالدین شاه خواند و نقاره جلوس به صدا درآمد.

از بررسی‌های صورت گرفته و از روی مدارک و منابع مختلف، در قتل ناصرالدین شاه علاوه بر میرزارضای کرمانی و مراد او سید‌ جمال‌الدین اسدآبادی افراد دیگری مانند امین‌السلطان صدراعظم، محمدحسن خان اعتمادالسلطنه که نقش جاسوس‌ها را در دربار داشت و حاج امین‌الضرب که در ضرابخانه شریک و رفیق صدراعظم بود و آنها دزدی مشترکی با هم داشتند که ناصرالدین شاه به آن پی برده و امتیاز کار را از آنها گرفته بود، ارتباط بعضی از سیاست‌‌مداران با همسران شاه و دخالت‌های برنامه‌ریزی شده سفارت‌خانه‌های انگلیس و روس نیز مشهود بود.
در هر حال به نظر نگارنده قاتل اصلی ناصرالدین شاه خودش و اعمالش بود. او با رفتار و کارهایی که کرد، افرادی را دور خود جمع نمود که به جای وطن‌پرستی و شاه دوستی، فقط منافع خود را در نظر داشتند و چون شاه طماع و رشوه‌گیر بود، هنگامی که به خود آمد و خواست تا حدی گند قضیه کارها را بپوشاند، این افراد پرورش‌یافته خود او وقتی منافعشان را در خطر دیدند، توطئه کردند و او را به قتل رساندند. چون در اواخر سلطنت، شاه آنقدر ضعیف و تنها شده بود که کسی حاضر به کمک به او نبود به طوری‌که خودش این مسئله را این‌گونه بیان کرده است:

لطفا روی عکس تبلیغاتی کلیک کنید؛ ادامه مطلب پس از این تبلیغات

Best Persian Iranian Directory


"می‌خواهم به شمال مملکتم بروم، سفیر انگلیس اعتراض می‌کند، می‌خواهم به جنوب بروم، سفیر روس اعتراض می‌کند. ای مرده‌شور این سلطنت را ببرد که شاه حق ندارد به شمال و جنوب مملکتش مسافرت نماید."
لطفا روی عکس تبلیغات زیر کلیک کنید؛ ادامه مطلب پس از این تبلیغات
بهترین طراحی و سه بعدی برای بیزینس شما

اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروس‌هایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسک‌های معمولی رد می‌شود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که می‌توانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: چهارشنبه, ژوئیه 17, 2019 - 20:00

درباره نویسنده/هنرمند

دیگر مطالب مرتبط

تعمیرات هرگونه وسایل برقی - آلن

Share this with: ارسال این مطلب به