متاسفانه ما در چگونگی استفاده از تکنولوژی و گذر از سنت به مدرنیته دچار افراط و تفریط شدهایم
کربن اعتقاد زیادی به فلسفه اسلامی و مذهب تشیع داشت و علیالنهایه گمشده خود را پس از سالها سرگردانی در وجود شهابالدین یحیی سهروردی ملقب به شیخ اشراق پیدا کرد. سهروردی کسی بودکه مکتب فلسفی "فلسفه اشراق" را بنیان نهاد که درآن نظریههای افلاطون، ارسطو، نو افلاطونیان، زرتشت، هرمس و دیگران را درهم آمیخته و معجونی التقاطی بوجود آورده بود.
هانری کربن دشمن اندیشههای غربی و بویژه مسائل تکنولوژی و مدرنیته بود و تاثیر تفکرات او از این نظر در میان روشنفکران ایرانی حائز اهمیت و قابل بررسی است. زیرا در دورانی که او به ایران آمد موضوع سنت و مدرنیته و نیاز گذر از سنت به مدرنیته که از انقلاب مشروطیت به بعد در جامعه روشنفکری ایران مطرح شده بود، در میان جامعه تحصیل کرده و روشنفکر ایرانی سخت مورد بحث و مناقشه بود. حضور شخصی به نام احمد فردید که نیز در همین زمان به ایران آمد و در محافل روشنفکری نفوذی پیدا کرد و از فلسفه مارتین هایدگر سخن میگفت و عدهای نیز دور او جمع شده بودند، موجب گردید که جلسات مختلف بحث و بررسی درباره سنت و مدرنیته و فلسفه اسلامی و دیدگاههای هانری کربن، بازار گرمی خاصی در میان روشنفکران ایرانی پیدا کند.
آنچه در بررسی این روند جالب توجه است آن است که هانری کربن ریشههای غرب ستیزیاش مانند فردید به مطالعات اندیشهها و آثار مارتین هایدگر آلمانی بر میگشت، ولی هانری کربن با توجه به اینکه مطالعات عمیقی در آثار هایدگر داشت و حتی کتابهای او را از آلمانی به فرانسه ترجمه و منتشر کرده بود، آنچه میگفت با شناخت کامل از اندیشههای هایدگر بود ولی احمد فردید شناختی سطحی و طوطیوار از تفکرات هایدگر داشت و درباره آن بحثهای پراکنده و دور از ذهن مطرح میکرد. در هر حال اندیشهها و تفکرات مارتین هایدگر در آن دوران در میان روشنفکران و فیلسوف نماهای ایرانی سخت طرفدار پیدا کرده بود. حال چه دلیل و علتی وجود داشت که اندیشههای هایدگر فیلسوف غیردینی سکولار که عضو و طرفدار حزب نازی آلمان و اصالتا ًیهود بود، با اندیشههای هانری کربن و احمد فردید که اعتقادات سنتی و مذهبی داشتند با هم کنار آمده بودند، جای پرسش و بررسی فراوان دارد. آنچه که به گمان نگارنده میرسد موضوعاتی است که توسط هایدگر درباره هستی مطرح میشد و همین تفکرات ناب او بود که چون توام با استدلالهای علمی مطرح میگردید، علاوه بر فیلسوفها و روشنفکران، بسیاری از خداشناسان، روان پزشکان، تاریخنگاران و حتی نویسندگان و شعرا را نیز به هایدگر نزدیک کرده بود.
بطوری که ملاحظه میگردد ظاهر مطلب خیلی زیبا و فریبنده است ولی هنگامی که میخواهیم از روی این نظریه راهکار اجرایی طرح کنیم، مشکلات زیادی در سر راهمان به وجود میآید که حل کردن آنها کار سادهای نیست. برای روشن شدن مطلب به موضوعات دیگری اشاره میکنم.
فلسفه هایدگر یک فلسفه دنیوی است، یعنی متعلق به عصر و زمان غیر قدسی است. هیچ چیز در آن ابدی نیست، بر خلاف دیدگاههای اعتقادی هایدگر عقیده دارد این اشتباه است که فکر کنیم تاریخ با گذشته در ارتباط است. حقایق تاریخی معطوف به آینده است. اندیشههای هایدگر درباره انسان با تعالیم مسیحیت تفاوت زیادی دارد. در تفکر او هستی حالت قدسی و الهی دارد و جای خدا را گرفته است. فلسفهای که وی درباره هستی مطرح میکند، منسجمترین و دقیقترین بحثی است که تا کنون برای رهایی از چنگ تعاریف قدیمی هستیشناسی که آن را از مقوله شیئیت میپنداشتند، صورت گرفته است. بیان این گونه مطالب در جهان امروز بسیار تازه و مهم است. او میگوید هیچ موقع برای شناخت هستی، پرسشی مانند اینکه "هستی چیست؟" مطرح نکنید. چون این سوال به هستی حالت شیئی میدهد که درست نیست.
هایدگر با تالیف اثر معروف خود تحت عنوان "هستی و زمان" فلسفه تحلیل وجودی را شرح و بست میدهد. او میگوید مرگ پایان زندگی نیست بلکه حسن ختام آن است، زیرا وقتی که آدمی از مرز وجود خود آگاه میشود، آنگاه واقف شده است که این وجود، وجود خود اوست. هایدگر مرگ را قویترین حالت وجود آدمی میداند. او میگوید اگر اندیشه به مرگ وجود نداشته باشد و آینده تا بینهایت ممتد فرض شود، آنگاه هیچ آگاهی بزرگی از مسئولیت در زندگی وجود نخواهد داشت.
نکته دیگری که هایدگر به آن تکیه میکند علاوه بر هستی و بودن، زمان است. با سه بعد زمان حال و آنچه بوده و آنچه میآید. این سه بعد زمانمندی سه لایه اصلی "دل مشغولی" یعنی امکان، واقع بودگی و سقوط را تشکیل میدهد. بررسی زمان در فلسفه هایدگر جایگاه تعیینکنندهای در فهم فلسفه او دارد. تحلیل فرآیند زمانمندی به ما این جهانبینی را میدهد که فلسفه هایدگر فلسفه دنیوی است. یعنی متعلق به عصر و زمان غیر قدسی است. بنابراین هیچ چیز در این فلسفه ابدی نیست، و این درست آن چیزی است که با تصورات دین و دینداری در تعارض است.
هایدگر درباره علم، تکنولوژی و مدرنیته افکار ضد و نقیضی دارد. او تکنولوژی را یک تفکر میداند در صورتی که تکنولوژی حاصل تفکر است. یا به عبارت دیگر دستاورد تفکر و علم است. بعنوان مثال میتوان به اختراع برق"الکتریسیته" توسط ادیسون اشاره کرد. برق یک تکنولوژی است که ادیسون آن را بر اساس تفکر و علم توانسته است اختراع کند. درست است که در کشورهای پیشرفته تکنولوژی در روند زندگی و تفکر انسانی تاثیر گذاشته است و شاید این تصور بوجود آید که تکنولوژی باعث شده است تا بسیاری از ارزشهای اخلاقی و انسانی کمرنگ شود ولی این شبه به اصل تکنولوژی ارتباطی ندارد و به نحوه استفاده جوامع از تکنولوژی بر میگردد.
همین دیدگاههای منفی هایدگر درباره تکنولوژی است که وانمود میکند او با مدرنیته و آثار آن مشکل دارد. این اندیشهها در دهههای چهل و پنجاه خورشیدی با تعبیر و تفسیرهایی که هانری کربن و احمد فردید از آن در اذهان جامعه روشنفکری ایران ایجاد کردند، یک روحیه ضد غربی، ضد تمدنی، ضد تکنولوژی و مدرنیته در ایران بوجود آورد. نتایج حاصل از یک چنین مباحثی تالیف کتابهای غرب زدگی توسط جلالآل احمد، آسیا در برابر غرب داریوش شایگان، آنچه خود داشت احسان نراقی و بازگشت به خویشتن علی شریعتی است.
اصولا برای جامعهای سنتی مثل ایران، گرایش به تکنولوژی غرب و مدرنیته آنطور نیست که ما هر چه داریم را رها کنیم و یک الگوی غربی را بپذیریم. منطقی و عقلانی آن است که ما دانستهها و دستاوردهای جامعه مدرن و تکنولوژی آن را بگیریم و با ارزشهای اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی جامعه خودمان مطابقت دهیم و یک الگوی مناسب برای مدرن کردن کشورمان طراحی کنیم. مگر کشورهایی که اکنون در ردیف توسعه یافتهترینها در جهان هستند، مانند ژاپن، چین و هند چه الگوی توسعهای را بکار گرفتهاند. ما هم میتوانیم از همان روشهایی که آنها برای طراحی الگوهای خود استفاده کردهاند، استفاده کنیم و راهکارهای مناسبی برای خودمان طراحی نماییم. متاسفانه ما در چگونگی استفاده از تکنولوژی و گذر از سنت به مدرنیته دچار افراط و تفریط شدهایم. آنچنان در طراحی روشها و الگوهای تطبیقی مورد نیاز با دید و افکار نادرست عمل کردهایم که اکنون نه از نظر سنتی یک کشور کاملا سنتگرا هستیم و نه از لحاظ پیشرفت و توسعه یک کشور مدرن. این گناهی است که بزرگان اندیشه و شعور مانند روشنفکران، صنعت کاران و صاحبان تفکر و خرد باید به آن جواب دهند و تا دیر نشده برای این عقب افتادگی چارهای بیندیشند تا از دیدگاه نسلهای آینده، افرادی بیتفاوت و بیمسئولیت تلقی نگردند.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
درباره نویسنده/هنرمند
Hassan Golmohammadi حسن گلمحمدی نویسنده، شاعر و روزنامه نگار ساکن تورنتو است. او عضو هیئت علمی در دانشگاه تهران بوده و دهها جلد کتاب و صدها مقاله از او در ایران و کانادا منتشر شده است. |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو