چیزی که موجب نگرانی است آن است که خدای نکرده افراد کامیونیتی ما به جای انتخاب این راهحلهای درست و منطقی، دچار دام افراد سودجو و منافع طلبی بشوند که من میتوانم ادعا کنم حرفهایی که میزنند نه جنبه علمی و پزشکی دارد و نه جنبه درمان گرفتاری
سخن و اندیشه-40
تاریخ نوین بشر، تاریخ روشنفکری است. امانوئل کانت میگوید:بشر باید خود را از تمامی نیروهایی که وی را از ادامه حیات بر اساس خرد و منطق باز میدارد، رها کند. او میگفت که مردم نباید تحت سلطه اعتقادهای نامعقول و غیرمنطقی با نیروهای خارقالعاده که ورای فهم و درک آنان است، زندگی کنند. اکنون دیگر، با پیدایش پژوهشهای علمی و نگرشهای عقلایی و برنامهریزیهای اندیشمندانه جهت آفرینش دنیایی بهتر برای تمام بشریت، دوران حکمفرمایی خرافات و سرنوشت از پیش تعیین شده به سر آمده است.
خرافات موضوع پیچیده و گمراهکنندهای است. جالب آن است که هیچ آدم خرافاتی دوست ندارد در برابر دیگران به خرافاتی بودن خود اعتراف کند. چون این کار را نقطه ضعف خود میداند. هر کسی که از اندک دانش و آگاهی برخوردار باشد، میداند که خرافات آمیزهای از افسانههای قدیمی، قصههای مربوط به سحر و جادو و اعتقادات نادرست مذهبی و غیرمذهبی است. آنچه که از فرایند خرافات موجب مشکلات میگردد، همهگیر شدن آن در جامعه است. گاهی خرافات آن چنان تار و پود زندگیها را در هم میپیچد که به یک بیماری وحشتناک تبدیل میگردد و آثار بسیار زیان باری در جامعه و زندگی افراد باقی میگذارد.
خرافات انسان را از واقعیتها دور میکند. تحرک و کار و کوشش برای رسیدن به اهداف را از آدم میگیرد و او را به پیروی غیرواقعی و خارج از کنترل وابسته میکند. در یک چنین حالتی استدلال و منطقی فکر کردن از ذهن انسان دور میشود. در اشاعه چنین فرهنگی بعضی از افراد سودجو و فرصتطلب از سادگی و خرافاتی بودن افراد جامعه سوءاستفاده کرده و برای خود موقعیتی ظاهری درست میکنند تا به منافع کلانی برسند. اکنون در بسیاری از کشورها چه پیشرفته و چه عقبمانده، تعداد زیادی تحت عنوان پیشگوی، رمال، دعانویس با زبان بازی، دروغگویی و امید بخشی کاذب، افراد خوشباور و خرافی را به خود جلب میکنند.
یکی از راههای بسیار مفید برای دوری از اینگونه گرفتاریها، آموزش جامعه و روشنگری است. باید واقعیتهای این فعل ناپسند را برای مردم تشریح کرد و با بازگو کردن اتفاقهای ناگوار جامه را روشن کرد تا آنها به نادرست بودن باورهای خود پی ببرند و از این ناهنجاریها نجات پیدا کنند.
خرافات و توسل به رمال و دعانویس، برای رفع مشکلات و کار و زندگی و حتی بیماری و اختلافات خانوادگی مدتی است که در جامعه تورنتو اشاعه پیدا کرده است. این روزها متاسفانه در مجلات فارسی زبان تورنتو شاهد چاپ آگهیهای تبلیغاتی هستیم که خرافات و جهل و نادانی را در جامعه ایرانیان تورنتو اشاعه میدهد. شخصی که خود را کفبین، چهرهبین و طالعبین به مردم معرفی میکند، ادعا مینماید که افراد را از گذشته، آینده و حال خود آگاه مینماید و مشکلات شغلی، عشقی، بیزینسی، مریضی، تحصیلاتی، استخدام، ازدواج، دادگاهی، دشمنی و حسادت مردم را حل میکند. این فرد حتی ادعا میکند توانایی آن را که جادوی سیاه، طلسمهای شیطانی، و از همه مهمتر مسئله عقیمی و ناباروری را برطرف کند، دارد. او همچنین میتواند دوست دختر یا دوست پسر کسی را که قهر کرده و رفته به او بازگرداند. حال سوال اساسی و کلی این است، آیا ما در جامعه ایرانیان تورنتو به عنوان یک رسانه جمعی وظیفهای در رابطه با روشنگری کامیونیتی خودمان داریم یا نه؟ به همین دلیل با یکی از این افراد شخصاً تماس گرفتم. او به من گفت شما میتوانید وقت بگیرید و بیایید به منزل من، مبلغ سیدلار حق مشاوره پرداخت کنید، من مشکل شما را بشنوم و برای آن راهحل پیدا کنم و شما هزینه انجام آن راهحل را به من پرداخت میکنید و مطمئن باشید که "هپی هپی" از اینجا میروید. از ایشان پرسیدم مشکل من وامی است که از بانک گرفتهام و اکنون نمیتوانم پرداخت کنم، آیا این مورد را هم میتوانید حل کنید، جواب دادند، بله. شما باید برای هر کاری و مشکلی با تعیین وقت قبلی به اینجا بیایید و با پرداخت حق مشاوره، من کارم را شروع کنم. این مطالبی که برای شما مینویسم فکر نکنید من از فلان ده دور افتاده در کشور خودمان یا در میان قبیلههای سنتی آفریقا سخن میگویم. نه، من از دل شهر تورنتو و در کشور پیشرفته کانادا این حرفها را برای شما مینویسم و این را هم میدانم که در هر کشوری چه پیشرفته و چه عقب مانده انسانها گرفتار اینگونه مسائل هستند. همچنین به فکر این هم نیستم که با این کار چه برخوردی میتوان کرد. نه، من فقط احساس مسئولیت رسانهای میکنم و این مطالب را مینویسم تا شما گرفتار اینگونه خرافات نشوید و راهحل مشکلات خود را منطقی و عقلایی پیگیری کنید.
من در رابطه با بعضی از باورها در کانادا مطالبی شنیده بودم مثلاً اینکه اگر کسی تمام شمعهای روی کیک تولدش را با یک فوت خاموش کند به آرزوهایش خواهد رسید یا اگر گربه سیاهی به طرف کسی برود نشانه بدشانسی و اگر از او دور شود علامت خوش شانسی است. یا اگر گوش چپ کسی بخارد یک نفر در موردش بدگویی میکند و اگر گوش راستش بخارد دوستی از او تعریف میکند. خارش کف پا هم نشانه در پیش بودن سفر است. خیلی از کاناداییها به دنیا آمدن نوزاد در روز جمعه را دوست ندارند. نحسی عدد سیزده هم جای خود دارد. بعضی از آسانسورهای ساختمانهای بلند مرتبه طبقه سیزده ندارند. بعضی از هواپیماها هم روی صندلیشان سیزده را مینویسند (1+12) و از اینگونه حرفها. اینگونه تصورات و باورها با توجه به اینکه مردم ساکن کشور کانادا از جاهای مختلف جهان به اینجا آمدهاند و هر گروه و افرادی اعتقادات و باورهای خود را با خودشان آوردهاند و اینجا را هم کشور مالتی کالچرالیسم میگویند، طبیعی و معمولی است. ولی اینکه یکسره سر و کله کسی پیدا شود که با طلسم و جادوی سیاه بخواهد عقیمی را در کشور پیشرفته و صاحب تکنولوژی کانادا برطرف کند، اگر به معجزهای شبیه نباشد که آن هم خود نوعی خرافات است، کاری قابل توجه و تامل است.
ما همه در کانادا مهاجریم. مهاجرت پدیده و فرایندی است که مشکلات خاص خودش را دارد. مسائل هویت، زبان، کار، بزرگ شدن بچهها، انسجام خانوادگی و از همه بدتر بیماریهای خاص مهاجرت. هیچکس نمیتواند ادعا کند در طول فرایند سکونت خود در یک کشور خارجی از اینگونه مشکلات نداشته است. بدیهی است هر یک از مواردی که ذکر کردم، انسان باید با عقل، منطق، درایت و کمکهای مختلف پزشکی و مشاورهای که به اندازه کافی دولت کانادا بهطور مجانی در اختیار افراد و خانوادهها قرار داده است. مشکل خود را حل کند. اما چیزی که موجب نگرانی است آن است که خدای نکرده افراد کامیونیتی ما به جای انتخاب این راهحلهای درست و منطقی، دچار دام افراد سودجو و منافع طلبی بشوند که من میتوانم ادعا کنم حرفهایی که میزنند نه جنبه علمی و پزشکی دارد و نه جنبه درمان گرفتاری. اینها گروهی فرصتطلب و منافعجو هستند که میدانند ما مشکلاتمان چیست، آن را خوب شناسایی کردهاند و از این راه به فکر استفاده شخصی و گروهی خود هستند.
اما درد بدتر از این آن است که با فردی از اهالی همین رسانهها و مجلات فارسی که اینگونه آگهیها را چاپ میکند گفتگوی دوستانهای داشتم که ببینم آیا میشود راهحلی برای عدم اشاعه اینگونه خرافات لااقل در جامعه ایرانی تورنتو پیدا کرد. جوابی شنیدم که واقعاً من را تکان داد. او گفت: تمام کارهایی که در اینگونه اطلاعرسانیها درج گردیده درست است و من خودم مشکلی داشتم (به من نفرمودند چه مشکلی) به هر جا رفتم نتیجه نگرفتم تا اینکه از این راه موفق به حل آن شدم. من با شنیدن این حرف، مثل یک اسکلت یخزده که ظرف بزرگی پر از آب جوش بر روی آن بریزید، تمام وجودم فرو ریخت و دم از سخن بستم. این چند کلمه را هم برای آنهایی که احساس مسئولیت میکنند و درد مشترک دارند، نوشتم. به قول شاملوی بزرگ:
قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنانکه بدانی...
من درد مشترکم
مرا فریاد کن.
درخت با جنگل سخن میگوید
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن میگویم.
تاریخ نوین بشر، تاریخ روشنفکری است. امانوئل کانت میگوید:بشر باید خود را از تمامی نیروهایی که وی را از ادامه حیات بر اساس خرد و منطق باز میدارد، رها کند. او میگفت که مردم نباید تحت سلطه اعتقادهای نامعقول و غیرمنطقی با نیروهای خارقالعاده که ورای فهم و درک آنان است، زندگی کنند. اکنون دیگر، با پیدایش پژوهشهای علمی و نگرشهای عقلایی و برنامهریزیهای اندیشمندانه جهت آفرینش دنیایی بهتر برای تمام بشریت، دوران حکمفرمایی خرافات و سرنوشت از پیش تعیین شده به سر آمده است.
خرافات موضوع پیچیده و گمراهکنندهای است. جالب آن است که هیچ آدم خرافاتی دوست ندارد در برابر دیگران به خرافاتی بودن خود اعتراف کند. چون این کار را نقطه ضعف خود میداند. هر کسی که از اندک دانش و آگاهی برخوردار باشد، میداند که خرافات آمیزهای از افسانههای قدیمی، قصههای مربوط به سحر و جادو و اعتقادات نادرست مذهبی و غیرمذهبی است. آنچه که از فرایند خرافات موجب مشکلات میگردد، همهگیر شدن آن در جامعه است. گاهی خرافات آن چنان تار و پود زندگیها را در هم میپیچد که به یک بیماری وحشتناک تبدیل میگردد و آثار بسیار زیان باری در جامعه و زندگی افراد باقی میگذارد.
خرافات انسان را از واقعیتها دور میکند. تحرک و کار و کوشش برای رسیدن به اهداف را از آدم میگیرد و او را به پیروی غیرواقعی و خارج از کنترل وابسته میکند. در یک چنین حالتی استدلال و منطقی فکر کردن از ذهن انسان دور میشود. در اشاعه چنین فرهنگی بعضی از افراد سودجو و فرصتطلب از سادگی و خرافاتی بودن افراد جامعه سوءاستفاده کرده و برای خود موقعیتی ظاهری درست میکنند تا به منافع کلانی برسند. اکنون در بسیاری از کشورها چه پیشرفته و چه عقبمانده، تعداد زیادی تحت عنوان پیشگوی، رمال، دعانویس با زبان بازی، دروغگویی و امید بخشی کاذب، افراد خوشباور و خرافی را به خود جلب میکنند.
یکی از راههای بسیار مفید برای دوری از اینگونه گرفتاریها، آموزش جامعه و روشنگری است. باید واقعیتهای این فعل ناپسند را برای مردم تشریح کرد و با بازگو کردن اتفاقهای ناگوار جامه را روشن کرد تا آنها به نادرست بودن باورهای خود پی ببرند و از این ناهنجاریها نجات پیدا کنند.
خرافات و توسل به رمال و دعانویس، برای رفع مشکلات و کار و زندگی و حتی بیماری و اختلافات خانوادگی مدتی است که در جامعه تورنتو اشاعه پیدا کرده است. این روزها متاسفانه در مجلات فارسی زبان تورنتو شاهد چاپ آگهیهای تبلیغاتی هستیم که خرافات و جهل و نادانی را در جامعه ایرانیان تورنتو اشاعه میدهد. شخصی که خود را کفبین، چهرهبین و طالعبین به مردم معرفی میکند، ادعا مینماید که افراد را از گذشته، آینده و حال خود آگاه مینماید و مشکلات شغلی، عشقی، بیزینسی، مریضی، تحصیلاتی، استخدام، ازدواج، دادگاهی، دشمنی و حسادت مردم را حل میکند. این فرد حتی ادعا میکند توانایی آن را که جادوی سیاه، طلسمهای شیطانی، و از همه مهمتر مسئله عقیمی و ناباروری را برطرف کند، دارد. او همچنین میتواند دوست دختر یا دوست پسر کسی را که قهر کرده و رفته به او بازگرداند. حال سوال اساسی و کلی این است، آیا ما در جامعه ایرانیان تورنتو به عنوان یک رسانه جمعی وظیفهای در رابطه با روشنگری کامیونیتی خودمان داریم یا نه؟ به همین دلیل با یکی از این افراد شخصاً تماس گرفتم. او به من گفت شما میتوانید وقت بگیرید و بیایید به منزل من، مبلغ سیدلار حق مشاوره پرداخت کنید، من مشکل شما را بشنوم و برای آن راهحل پیدا کنم و شما هزینه انجام آن راهحل را به من پرداخت میکنید و مطمئن باشید که "هپی هپی" از اینجا میروید. از ایشان پرسیدم مشکل من وامی است که از بانک گرفتهام و اکنون نمیتوانم پرداخت کنم، آیا این مورد را هم میتوانید حل کنید، جواب دادند، بله. شما باید برای هر کاری و مشکلی با تعیین وقت قبلی به اینجا بیایید و با پرداخت حق مشاوره، من کارم را شروع کنم. این مطالبی که برای شما مینویسم فکر نکنید من از فلان ده دور افتاده در کشور خودمان یا در میان قبیلههای سنتی آفریقا سخن میگویم. نه، من از دل شهر تورنتو و در کشور پیشرفته کانادا این حرفها را برای شما مینویسم و این را هم میدانم که در هر کشوری چه پیشرفته و چه عقب مانده انسانها گرفتار اینگونه مسائل هستند. همچنین به فکر این هم نیستم که با این کار چه برخوردی میتوان کرد. نه، من فقط احساس مسئولیت رسانهای میکنم و این مطالب را مینویسم تا شما گرفتار اینگونه خرافات نشوید و راهحل مشکلات خود را منطقی و عقلایی پیگیری کنید.
من در رابطه با بعضی از باورها در کانادا مطالبی شنیده بودم مثلاً اینکه اگر کسی تمام شمعهای روی کیک تولدش را با یک فوت خاموش کند به آرزوهایش خواهد رسید یا اگر گربه سیاهی به طرف کسی برود نشانه بدشانسی و اگر از او دور شود علامت خوش شانسی است. یا اگر گوش چپ کسی بخارد یک نفر در موردش بدگویی میکند و اگر گوش راستش بخارد دوستی از او تعریف میکند. خارش کف پا هم نشانه در پیش بودن سفر است. خیلی از کاناداییها به دنیا آمدن نوزاد در روز جمعه را دوست ندارند. نحسی عدد سیزده هم جای خود دارد. بعضی از آسانسورهای ساختمانهای بلند مرتبه طبقه سیزده ندارند. بعضی از هواپیماها هم روی صندلیشان سیزده را مینویسند (1+12) و از اینگونه حرفها. اینگونه تصورات و باورها با توجه به اینکه مردم ساکن کشور کانادا از جاهای مختلف جهان به اینجا آمدهاند و هر گروه و افرادی اعتقادات و باورهای خود را با خودشان آوردهاند و اینجا را هم کشور مالتی کالچرالیسم میگویند، طبیعی و معمولی است. ولی اینکه یکسره سر و کله کسی پیدا شود که با طلسم و جادوی سیاه بخواهد عقیمی را در کشور پیشرفته و صاحب تکنولوژی کانادا برطرف کند، اگر به معجزهای شبیه نباشد که آن هم خود نوعی خرافات است، کاری قابل توجه و تامل است.
ما همه در کانادا مهاجریم. مهاجرت پدیده و فرایندی است که مشکلات خاص خودش را دارد. مسائل هویت، زبان، کار، بزرگ شدن بچهها، انسجام خانوادگی و از همه بدتر بیماریهای خاص مهاجرت. هیچکس نمیتواند ادعا کند در طول فرایند سکونت خود در یک کشور خارجی از اینگونه مشکلات نداشته است. بدیهی است هر یک از مواردی که ذکر کردم، انسان باید با عقل، منطق، درایت و کمکهای مختلف پزشکی و مشاورهای که به اندازه کافی دولت کانادا بهطور مجانی در اختیار افراد و خانوادهها قرار داده است. مشکل خود را حل کند. اما چیزی که موجب نگرانی است آن است که خدای نکرده افراد کامیونیتی ما به جای انتخاب این راهحلهای درست و منطقی، دچار دام افراد سودجو و منافع طلبی بشوند که من میتوانم ادعا کنم حرفهایی که میزنند نه جنبه علمی و پزشکی دارد و نه جنبه درمان گرفتاری. اینها گروهی فرصتطلب و منافعجو هستند که میدانند ما مشکلاتمان چیست، آن را خوب شناسایی کردهاند و از این راه به فکر استفاده شخصی و گروهی خود هستند.
اما درد بدتر از این آن است که با فردی از اهالی همین رسانهها و مجلات فارسی که اینگونه آگهیها را چاپ میکند گفتگوی دوستانهای داشتم که ببینم آیا میشود راهحلی برای عدم اشاعه اینگونه خرافات لااقل در جامعه ایرانی تورنتو پیدا کرد. جوابی شنیدم که واقعاً من را تکان داد. او گفت: تمام کارهایی که در اینگونه اطلاعرسانیها درج گردیده درست است و من خودم مشکلی داشتم (به من نفرمودند چه مشکلی) به هر جا رفتم نتیجه نگرفتم تا اینکه از این راه موفق به حل آن شدم. من با شنیدن این حرف، مثل یک اسکلت یخزده که ظرف بزرگی پر از آب جوش بر روی آن بریزید، تمام وجودم فرو ریخت و دم از سخن بستم. این چند کلمه را هم برای آنهایی که احساس مسئولیت میکنند و درد مشترک دارند، نوشتم. به قول شاملوی بزرگ:
قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنانکه بدانی...
من درد مشترکم
مرا فریاد کن.
درخت با جنگل سخن میگوید
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن میگویم.
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: چهارشنبه, نوامبر 28, 2018 - 19:00
درباره نویسنده/هنرمند
Hassan Golmohammadi حسن گلمحمدی نویسنده، شاعر و روزنامه نگار ساکن تورنتو است. او عضو هیئت علمی در دانشگاه تهران بوده و دهها جلد کتاب و صدها مقاله از او در ایران و کانادا منتشر شده است. |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو