از سال 1970 میلادی تاکنون دهها ویراستار و صدها نویسنده از سرتاسر جهان با دانشنامه ایرانیکا، آیینه فرهنگ، ادب و هنر ایران که موسسش دکتر یارشاطر است، همکاری داشته و دارند
وز شمار خرد هزاران بیش
استاد دکتر یارشاطر بنیانگذار واقعی ایرانشناسی و موسس دانشنامه ایرانیکا، روز شنبه دهم شهریور ماه 1397 در سن 98 سالگی در کالیفرنیا درگذشت. او استاد برجسته دانشگاه تهران و دانشگاه کلمبیا و دانشآموخته دکترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران و دکترای زبانشناسی از مدرسه مطالعات مشرقزمین و آفریقا از دانشگاه لندن و از شاگردان ایران شناسان برجسته همچون والتر هنینگ و مری بویس بود.
استاد یارشاطر را باید موسس واقعی رشته ایرانشناسی مدرن دانست. بیش از نیم قرن است که وی با تمام قوای مادی و معنوی خود و با گرد هم آوردن اساتید ایران دوست، دست به اقدامی زده است که کاری است کارستان. او در سال 1353 خورشیدی با تخصیص بودجهای دو میلیون دلاری از طرف سازمان برنامه و بودجه، اقدامات اولیه لازم برای تدوین و انتشار "دانشنامه ایرانیکا" را در ایران آغاز کرد. دکتر یارشاطر در پا گرفتن این حرکت بزرگ ملی و فرهنگی نه تنها عمر خود را صرف آن کرد، بلکه کلیه داراییها و منابع مالی شخصی که داشت را به مبلغ سه میلیون دلار فروخت و وجه آن را در پیشبرد کارهای دانشنامه به این موسسه بزرگ هبه کرد. حاصل این کوشش خستگی ناپذیر و این همت بلند دانشنامهای است که آیینه تمام نمای فرهنگ، ادب و هنر ایران و ایرانی در سرتاسر جغرافیا بزرگ زبان و ادب فارسی یعنی از کوههای پامیر و هندوکش تا سرزمینهای قفقاز و ترکیه فعلی است.
فعالیتهای تهیه و تدوین دانشنامه ایرانیکا پس از انقلاب در ایران متوقف گردید ولی استاد یارشاطر با کوشش و پیگیری مستمر توانست بنیاد ملی علوم انسانی امریکا را متقاعد نماید که بخشی از هزینههای ادامه اینکار را تقبل کند. به همین علت بود که او کلیه داراییهایش را فروخت و به این دانشنامه اهدا کرد. این دانشنامه یک موسسه غیرسیاسی، غیرمذهبی و غیرایدئولوژیک بوده و به هیچ گروه و دستهای وابسته نیست و از هیچ منبعی جز حمایت افراد، موسسات و سازمانهای علاقمند کمک نمیگیرد.
با توجه به گستردگی سطح مطالب و مواردی که میبایست تحقیق و تدوین میشد، بزرگترین مسئله اصلی در انجام کار دانشنامه پیدا کردن افراد مطلع و متخصص و باسواد لازم برای تالیف و نگارش مطالب بود که اینکار با شناخت و پیگیری استاد یارشاطر و گروههای تحقیقاتی که ایشان را کمک میکردند تا حدود قابل قبولی مرتفع شد و از سال 1970 میلادی تاکنون دهها ویراستار و صدها نویسنده از سرتاسر جهان با این دانشنامه همکاری داشته و دارند. آنها در مجموعه عظیمی که شاید بتوان آن را دانشگاهی بزرگ تلقی کرد به کار تدوین و تالیف این مرجع علمی که تنها منبع قابل استناد و ارزشمند درباره ایران است، مشغول هستند و تاکنون چندین جلد از کار تحقیقاتی آنها به طبع رسیده و چاپ بقیه مجلدات در دست اقدام است.
بزرگترین وظیفه هر ایرانی در هر جای جهان که باشد، کمک و مساعدت به این دانشنامه با توجه به هرگونه امکانات مادی و معنوی در هر سطح و میزانی که مقدور است، میباشد تا اینکار مهم و ملی به پایان برسد، زیرا این دانشنامه را میتوان گفت که بعد از شاهنامه فردوسی بزرگترین حرکتی است که برای حفظ و تداوم فرهنگ ایران و ایرانی بویژه در سنوات اخیر که این فرهنگ در تهاجم میباشد، صورت گرفته است.
حال که اینک این استاد بزرگوار و این یگانه روزگار را در بین خود نداریم، رسالت و وظیفهای که هر یک از ما به عهده داریم این است که کمک کنیم کاری که او آغاز کرد تداوم یابد و به فرجام نیک برسد. دیگر آنکه از نوشتهها، کتابها و مقالات ارزشمند او در تعالی و آموزش دانستههای خود ونسلهای آینده بهره بجوئیم. به همین علت خوانندگان را به چند دیدگاه از آن استاد فرزانه آشنا میکنیم.
اولین نکته این است که چرا در شاهنامه فردوسی از پادشاهان ماد و هخامنشی ذکری نیامده است؟ استاد یارشاطر اینگونه در این باره مینویسد:
"اساس عمده تاریخ ملی ایران خداینامههایی است که در اواخر دوره ساسانی مدون گردید. به احتمال قوی خداینامه جامعی مشتمل بر تاریخ ایران از آغاز تا پادشاهی خسروپرویز در زمان این پادشاه تدوین شد که بهخصوص سیاست و جهانبینی دوران خسرو اول را منعکس میساخت. بطوریکه نولدکه استدلال کرده است، آخرین تحریر خداینامه پهلوی در زمان یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی، صورت گرفت که رشته وقایع را تا آخر پادشاهی خسروپرویز در برداشت. شاهنامه فردوسی و آثار مورخان اسلامی عموما بر اساس ترجمههای عربی و یا تحریرهای فارسی خداینامههای پهلوی و برخی کتب دیگر دوره ساسانی قرار دارد. هر چند رنگ دینی خداینامهها در شاهنامه تغییر کرده است، از حیث حکایت و وقایع به کمبود عمدهای در آن نسبت به خداینامه نمیتوان قائل شد. پس باید گفت که خداینامهها نیز از تاریخ سلسلههای ماد و هخامنشی و داستانها و روایات جنوب و مغرب ایران خالی بودهاند و در آنها نیز رشته وقایع از شاهان پیشدادی و کیانی به اسکندر میپیوسته است. در خداینامهها ذکری از کوروش و داریوش و خشایارشا و پیروزیهای آنها نبوده و به تبع در شاهنامه هم نیست."(1)
استاد یارشاطر درباره ادبیات و تاریخ ایران استادی بینظیر است که نظر و دیدگاههای او بسیار ارزشمند میباشد. بنابراین در اینجا و در پایان این نوشته نظر استاد را درباره صادق هدایت برای شما ذکر میکنیم:
"من وقتی که راجع به صادق هدایت فکر میکنم اولین چیزی که به نظرم میآید یک نوع استعداد ذاتی او برای نویسندگی است. یک نوع استعدادی است که کسب کردنی نیست. تخیلی که او داشت در کار داستان نویسی به کار برد. وقتی به آثار خوب او نگاه میکنیم میبینیم کهنه هم نشده است. در حالیکه ما اینها را در ایام جوانی خواندهایم و کشش و گیرندگی آن را حس کردهایم، الان هم که من سالها از جوانیم گذشته باز اخیراً بوفکور را که میخواندم و باز یکی دو سال پیش که علویه خانم را میخواندم و هر وقتی که بنبست را خواندم، همیشه همان گیرندگی و همان کشش را حس کردم.
البته آدم میتواند از خودش بپرسد دلیلش چیست؟ خوب یک دلیل کلی در تمام داستانها وجود دارد و آن داستانسرایی است. صادق هدایت با اینکه نثرش خیلی نثر خوشآهنگ و گیرایی نیست ولی نفسش، نفس گرم است و وقتی که یک چیزی را مطرح میکند طوری مطرح میکند که آدم کشیده میشود و میخواهد دنبال او برود، ولی این به تنهایی کافی نیست. چون قصه هم که برای آدم میگویند همین خصوصیات را دارد. ولی خیال میکنم با اینکه روحیات صادق هدایت استثنایی بود، یعنی کسی به این بدبینی، به این مایوسی و به این سرخوردگی در میان افراد عادی کمتر پیدا میشود، با این حال چون همه ما یک بهرهای از همین خصوصیات داریم و یک مقدارش شاید واقعا جزو عواطف ملی ما شده است، حالا یا به علت شکستهای تاریخی بوده یا به علتهای دیگر. ولی همانطوریکه موسیقی ما یک موسیقی غمگین است. همینطور هم ما همیشه یک نوع همدلی و همفکری حس میکنیم وقتی که صادق هدایت جنبههای غمانگیز و جنبههایی که حکایت از یاس و دلمردگی و اینها را مطرح میکند مثل اینکه واقعا چنگی به تارهای درون پوشیده آدم میزند و آدم حس میکند که یک همدلی دارد این داستان را برایش تعریف میکند. شاید واقعا یک کسی که طبیعتش غیر طبیعت ماها باشد اینقدرها بهرهمند خودش را حس نکند از خواندن این داستانها. ولی بالاخره ما همه افرادی هستیم که غزلمان بیشترین داستان فراق است و موسیقیمان بیشتر داستان تنهایی کشیدن است و داستانهای صادق هدایت هم از این لحاظ من حس میکنم خیلی ایرانی است و خیلی با روحیات ما جور است."(2)
روان این استاد شاد و راهش پُر رهرو باد.
1- حکمت تمدنی-گزیده آثار استاد احسان یارشاطر.
2- سخنرانی استاد درباره صادق هدایت.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
درباره نویسنده/هنرمند
Hassan Golmohammadi حسن گلمحمدی نویسنده، شاعر و روزنامه نگار ساکن تورنتو است. او عضو هیئت علمی در دانشگاه تهران بوده و دهها جلد کتاب و صدها مقاله از او در ایران و کانادا منتشر شده است. |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو