آرای حوزههای محلی بیش از آرای کل کشور وزن خواهند داشت
نُه میلیون رای مردم از هفده میلیون رای داده شده در انتخابات فدرال ۲۰۱۵ هدر رفت و هیچ نمایندهای به مجلس فدرال نفرستاد!
دولت اکثریت کنونی و محافظهکار قبلی تنها با کسب حدود ۴۰% از آرای رایدهندگان، حکومت اکثریت تشکیل دادند؛ یعنی اکثریت کرسیهای مجلس را با چنین میزانی از آرای مردم به دست آوردند و هر لایحهای را که میخواستند به تصویب رساندند و حزب اپوزیسیون هیچ کاره بود! با دقت بیشتر متوجه میشویم که تنها حدود ۶۸% مردم واجد شرایط در انتخابات گذشته شرکت کردند (بیشترین میزان از سال 1997) و ۴۰% از ۶۸% میشود حدود ۲۷% آرای مردم واجد شرایط (۱)!!!
این سیستم انتخاباتی چگونه کار میکند که احزاب کانادا با تنها کسب %۲۷ آرای مردم حکومتی قدر قدرت را تشکیل میدهند؟ پس بیدلیل نیست که احزاب کانادایی به قدرت رسیده تاکنون این سیستم را اصلاح نکرده و حتی وعدهشکنی انتخاباتی میکنند! و پرسش همچنان این است که رای انبوهی از رایدهندگان چگونه هدر میرود، آنها کسی را در مجلس ندارند که صدای آنها باشد و از منافع آنها دفاع کند؟ برای پاسخگویی به این پرسش باید به کارکرد سیستم انتخاباتی کنونی توجه کنیم.
- سیستم کنونی انتخابات و ضعفهای آن:
سیستم انتخاباتی کنونی کانادا سیستم "کسب رای بیشتر حوزه" (2) میباشد. بر اساس این سیستم، مجلس فدرال ۳۳۸ کرسی دارد که نمایندگان انتخاب شده در ۳۳۸حوزه انتخاباتی در سراسر کانادا (3) نماینده پارلمان میشوند. حزبی که اکثریت کرسیها یعنی حداقل ۱۷۰ کرسی را به دست آورد حکومت اکثریت تشکیل میدهد و رهبر آن حزب نخست وزیر کانادا میشود، بهطور خودبهخود، و بدون برگزاری انتخابات نخست وزیری جداگانه!
اکنون فرض کنیم در یکی از این ۳۳۸ حوزه انتخاباتی، برای مثال شش هزار نفر رای میدهند. از این تعداد۱۶۲۰ نفر به نامزد حزب محافظهکار، ۱۵۳۰ نفر به نامزد حزب لیبرال، ۱۴۵۰ نفر به نامزد حزب نیودموکرات و ۱۴۰۰ نفر به نامزد حزب سبز رای میدهند.
نتیجه: نامزد محافظهکار تنها با کسب ۲۷ % (۱۶۲۰ رای) از آرای حوزه خود به عنوان نماینده تمامی مردم آن حوزه به مجلس میرود، چون نسبت به بقیه نامزدان بیشتر رای آورده است! اما فاجعه اینجاست که ۷۳ % (۴۳۸۰ رای) از آرای آن حوزه هدر رفته و هیچ نمایندهای در مجلس نخواهند داشت!
نقاط ضعف غیر دموکراتیک سیستم انتخابات کنونی را به شرح زیر میتوان برشمرد:
1 - تشکیل حکومت های اکثریت دروغین!
2- انتخاب شدن نمایندگانی که نماینده حقیقی اکثریت مردم نیستند، به آنها پاسخگو نخواهند بود و از منافع و خواستهای آنها دفاع نخواهند کرد!
3- انبوهی از آرای هدر رفته مردم که نماینده خود را در مجلس نخواهد داشت.
4- احزاب به تناسب درصد آرای به دست آوردهشان از میزان آرای کل، در مجلس کرسی نخواهند داشت و بیعدالتی سیاسی بزرگی در اینجا رخ میدهد. حتی گاه حزبی با وجود به دست آوردن ۵% آرای مردم، تنها یک نماینده در مجلس خواهد داشت یعنی یک ۳۳۸ام کرسیهای مجلس و بینقشی کاملش در تصیمگیریهای سیاسی کانادا! توجه داشته باشیم که بودجه و کمکهای مالی به احزاب بر اساس میزان کرسیهایشان در مجلس تقسیم میشود و بیعدالتی سیاسی قبلی به بیعدالتی مالی سنگینتری پیوند میخورد!
- زنان و اقلیتها، نمایندگانی در حد آرایشان در مجلس نخواهند داشت.
- آرای حوزههای محلی بیش از آرای کل کشور وزن خواهند داشت.
- دستکاری حکومتهای وقت در مرزبندی و تعداد حوزهها به نفع حزب خود، و نه به نسبت جمعیت حقیقی حوزهها میتواند اتفاق بیافتد!
- این سیستم قدیمی است و در انتخابات پارلمانی ۵۸ کشور و انتخابات ریاست جمهوری ۱۹ کشور به کار گرفته میشود که بیشتر شامل مستعمرات سابق انگلیس است (4).
و اما جایگزین پیشنهادی:
-سیستم انتخاباتی جایگرین و ویژگیهای آن:
دیر زمانیست که بسیاری از مردم کانادا خواستار اصلاح سیستم انتخاباتی در کشورشده و سیستم "نمایندگی نسبی" (5) را بعنوان جایگزین پیشنهاد میکنند که رایجترین در دنیاست و در انتخابات پارلمانی ۸۸ کشور و انتخابات ریاست جمهوری ۲۰ کشور دنیا استفاده میشود. سازمانهای "رای عادلانه کانادا" (6) و "انستیتو برادبنت" (7) و بسیاری سازمانهای دیگر مبلغان سیستم جدید میباشند و در سایتهای خود آن را معرفی کرده و ویژگیهای آن را به شرح زیر برمیشمارند:
1- نامزدان باید به اکثریت آرای رایدهندگان دست یابند تا برگزیده شوند.
2- تعداد نمایندگان و کرسیهای یک حزب در مجلس متناسب با آرای مردم در کل کشور به آن حزب خواهد بود. ۳۰% رای مساوی است با ۳۰% نمایندگان مجلس، نه بیشتر و نه کمتر.
3- قدرت به تناسب آرا تقسیم میشود و حکومت اکثریت یا اقلیت دروغین نخواهیم داشت.
4- همکاری احزاب، به نسبت آرای مردمی ایشان، به تصمیمگیری بهتر برای کشور خواهد انجامید.
5- هرحوزه نه فقط یک نماینده، که میتواند چند نماینده داشته باشد.
6- مردم به طور مستقیم نماینده دلخواه خود را انتخاب میکنند و نمایندگان مسئولانهتر پاسخگوی رایدهندگانشان خواهند بود و مردم میتوانند رویشان حساب کنند.
7- در کشور چند ملیتی ما، همدلی، همفکری، توافق و همکاری در پهنه سیاسی جاری خواهد شد، نه قبضه ناعادلانه قدرت توسط یک حزب.
8- یک سیستم نمایندگی نسبی ویژه کانادا و هماهنگ با ویژگیهای آن توسط کارشناسان طراحی شده که میتواند جایگزین سیستم ناعادلانه و غیردموکراتیک کنونی شود (8).
- ایرادهای مخالفان به سیستم جایگزین:
مخالفان سیستم "نمایندگی نسبی" سه ایراد عمده به آن میگیرند و به بهانه آنها جلوی اصلاح سیستم انتخابات را سد میکنند:
1- این سیستم باعث تقسیم قدرت و روی کار آمدن دولتهای ائتلافی میشود که شکننده هستند. پاسخ مدافعان به این ایراد آنست که چه بهتر که حکومتهای ائتلافی از احزابی که به نسبت رایشان نماینده حقیقی مردم هستند تشکیل شود و در قدرت شریک گردند. تجربه تاریخی کشورهای اروپایی دارای این سیستم نشانگر آنست که دولتهای ائتلافی هم پایدار هستند و گاه پایداریشان بسیار بیشتر از دولتهای اکثریت اینجاست!
2- این سیستم باعث قدرتیابی احزاب کوچک در پارلمان میشود. پاسخ مدافعان اینست که حق دموکراتیک باید شامل احزاب کوچک که به نسبت آرای مردم نماینده صدایی در پارلمان داشته باشند نیز باید بشود، نه این که ناعادلانه سرکوب شوند.
3- این سیستم باعث قدرتیابی افراطیون چپ و راست میشود. پاسخ مدافعان این است که اتفاقا خشونت و سرکوب عامل رشد گرایشهای افراطیست، اما اگر نگرشهای گوناگون صدایی در پارلمان و امکان بیان خود به گونهای دموکراتیک داشته باشند، به خشونت نمیگرایند و مبارزه دموکراتیک پارلمانی را پیش میگیرند.
- اصلاح سیستم انتخاباتی و رفراندوم ها:
برگزاری رفراندوم ناقص، بدتر از عدم برگزاری آنست؛ و بهگونهای این خط مشی مخالفان در سنگاندازی جلوی اجرای اصلاح سیستم انتخاباتی بوده است. رفراندومهای ناموفقی در استانهای گوناگون کانادا در سالهای گوناگون برگزار شده که تنها پرسش آنها مانند "آیا میخواهید سیستم انتخاباتی کانادا یا استان تغییر کند ؟" را مطرح میکرده، و برایش هم یک پاسخ آری یا خیر میخواستند؛ و طبیعی است که پاسخ شرکتکنندگان ناآگاه منفی بوده است! بودجه و زمان کافی برای گفتمان پیرامون ویژگیها، مزایا، معایب و مقایسه دو سیستم قدیمی و جدید به هیچوجه فراهم نمیشد. مردم آگاهی کاملی برای پاسخگویی به رفراندوم را بهدست نمیآوردند و گزینش آگاهانه رخ نمیداد. برای شرکت انبوه مردم در چنین رفراندوم سرنوشتسازی باید زمان، بودجه و امکانات گسترده فراهم آورد تا یک گفتمان ملی با شرکت رسانهها، گروهها، سازمانها و تلاشگران سیاسی - اجتماعی بسیار شکل گیرد، نه اینکه هدفمندانه سریع، بدون بودجه و با طراحی پرسش و در فضای بسته اجرا شود! و چنین بود که میزان شرکتکنندگان در رفراندوم بسیار پایینتر از حد نرمال و حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد بود و مضافا اینکه تمامی رفراندومها نیز به شکست انجامید با کسب حدود ۴۰ درصد آرا! تنها در رفراندوم سال ۲۰۱۶ در پرنسادوارد آیلند بود که خواست اصلاح ۵۲% آرا را در برابر ۴۲ % به دست آورد و پیروز شد که متاسفانه باز هم دولت آن استان به بهانه تعداد کم شرکتکنندگان در رفراندوم نتیجه را معلق کرد! و اما رفراندومهای برگزار شده (9):
- پرنس ادوارد آیلند ۲۰۰۵ و ۲۰۱۶
- اونتاریو۲۰۰۷
- بریتیش کلمبیا ۲۰۰۹ و ۲۰۱۵ و ۲۰۱۸
و چنین کردند تا بگویند مردم نمیخواهند، تقصیر ما چیست؟!
- فرصت تاریخی از دست رفته:
جاستین ترودو در کارزار انتخاباتی سال ۲۰۱۵ قول داد که اگر انتخاب شود، آن آخرین انتخاباتی خواهد بود که با سیستم انتخاباتی قدیمی " کسب رای بیشتر حوزه " برگزار خواهد شد. او قول اصلاح سیستم انتخاباتی را به مردم داد، انتخاب شد، اما متاسفانه زیر قولش زد! اصلاح سیستم انتخاباتی انجام نشد و یک فرصت تاریخی بینظیر در این عرصه از دست رفت. در آن زمان ترودو و حزب لیبرال در اوج محبوبیت و قدرت بودند، حکومت اکثریت داشتند و برای تصویب هر قانونی نیاز به رای احزاب دیگر نداشتند. حزب محافظهکار به عنوان مخالف اصلی این اصلاح، شکست سختی در انتخابات خورده بود و در اوج ضعف بود. دیگر احزاب هم همیشه با اصلاح موافق و در این عرصه همراه ترودو بودند اما فرصت طلایی از دست رفت و حسرتش بر دل مردم ماند. و اما چگونگیاش:
پس از روی کار آمدن، ترودو یک کمیته از نمایندگان همه احزاب برای اصلاح سیستم انتخاباتی تشکیل داد. پس از مدتی فعالیت، نمایندگان حزب لیبرال در این کمیته، علیرغم مخالفت نمایندگان سایر احزاب، به ترودو پیشنهاد کردند وعده انتخاباتی خود را زیر پا بگذارد و آن را عملی نکند. کمیته در گزارش نهایی خود به نام "تقویت دموکراسی در کانادا" توصیه کرد که دولت یک سیستم "نمایندگی نسبی" جایگزین طراحی کند و یک رفراندوم برای تصویب مردمی آن برگزار نماید. گویا مخالفان اصلاح در خود حزب لیبرال هم قدرتمند بودند، اگرچه که استفن دیون، دومینیک لوبلان و کریستیا فریلند از مدافعان سیستم "نمایندگی نسبی" بودند. بعد از این گزارش، دولت در دسامبر ۲۰۱۶ یک نظر سنجی از ۳۶۰,۰۰۰ نفر در این مورد انجام داد و ضربه نهایی به خواسته اصلاح سیستم انتخاباتی فرود آمد! در اول فوریه ۲۰۱۷، کارینا گلد، وزیر نهادهای دموکراتیک دولت ترودو، اعلام کرد که تغییر سیستم انتخاباتی در برنامه دولت نخواهد بود و دلیل آن را عدم توافق درمیان کاناداییها بر سر سیستم انتخاباتی آینده و جایگزین اعلام نمود (10)!
- مردم و اصلاح سیستم انتخاباتی:
در سپتامبر گذشته شرکت "انگس رید گلوبال" (11) با مشارکت "رای عادلانه کانادا" در یک نظرسنجی اینترنتی با شرکت بزرگسالان کانادایی پیرامون "اصلاح سیستم انتخاباتی" انجام داد که با درصد خطای اندکی بازتابدهنده افکار عمومی کانادا در این مورد میباشد. در این نظرسنجی شش پرسش به شرکتکنندگان ارائه شد و نتایج آن عبارتند از:
۱- ۷۰% از شرکتکنندگان اعتقاد داشتند جاستین ترودو با وعدهشکنی در مورد اصلاح سیستم انتخاباتی و عدم اجرای آن اشتباه کرده است.
۲- ۸۲% از شرکتکنندگان اعتقاد داشتند حکومت اکثریت باید بیش از ۵۰ درصد آرا کل مردم را به دست آورده باشد.
۳- ۷۷% از اصلاح سیستم انتخاباتی و جایگزینی"سیستم نمایندگی نسبی" حمایت کردند.
۴- ۹۰% بر این باور بودند که احزاب سیاسی همکاری کنند و تصویب لوایح در پارلمان با بیش از ۵۰ درصد آرای نمایندگان صورت پذیرد.
۵- ۸۰% از شرکتکنندگان بر این باورند که پارلمان و نمایندگانش باید بازتاب آرای مردم باشند.
۶- ۸۴% موافق بودند که یک "مجمع ملی شهروندان" تشکیل شود و اصلاح سیستم انتخاباتی را پیش ببرد، بدون توجه به اینکه چه حزبی در انتخابات آینده پیروز شده و دولت را تشکیل خواهد داد (12).
- برنامه احزاب در مورد اصلاح:
حزب لیبرال و حزب محافظهکار در کارزار انتخاباتی جاری اشارهای به اصلاح سیستم انتخاباتی نمیکنند وآن را در برنامه عمل خود ندارند. اما دو حزب نیودموکرات و سبز به ضرورت تاخیرناپذیر اصلاح سیستم انتخاباتی کنونی و جایگزینی آن با سیستم "نمایندگی نسبی" پای میفشارند و آن را در برنامه عمل فوری خود دارند.
- ضرورت اصلاح ساختار سیاسی کانادا:
همانگونه که اشاره شد اصلاح سیستم انتخاباتی یک ضرورت تاخیرناپذیر است که برای احترام به دموکراسی و رای مردم، جلوگیری از هدر رفتن رای مردم، و جلوگیری از سوء استفاده قدرتطلبان باید هر چه سریعتر اجرا شود. مردم در کارزار انتخاباتی کنونی میتوانند به طور بسیار جدی خواستار گنجاندن این درخواست در برنامه احزاب و اجرای سریع آن پس از روی کار آمدنشان بشوند.
اما افزون بر این درخواست، بسیاری از مردم خواستار انجام اصلاحات سیاسی و دموکراتیک بیشتری برای تقویت دموکراسی در کانادا به شرح زیر هستند:
- حذف خانواده سلطنتی انگلستان از ساختار سیاسی کانادا:
کانادا صد و پنجاه سال است که به استقلال دستیافته و دیگر مستعمره انگلستان نیست. مردم کانادا خود حق انتخاب نمایندگان، دولتها و تصمیمگیرندگان سیاسی خود را دارند. نابالغ و عقب مانده نیستند که نیاز به آقا بالا سر، خانم بالا سر و یا دولت بالا سری داشته باشند که انتخاب آنها را تایید و یا وتو کند! وجود و کارکرد نهادهای باقیمانده از دوران استعمار هیچ دلیل موجهی ندارد مگر پافشاری بر عقبماندگی و نیاز به سرپرست داشتن ما! و این، بیتعارف، توهینی بزرگ به کانادا و کاناداییان و تجاوز آشکار به حقوق انسانی ماست. مدافعان حضور و عملکرد سیاسی خانواده سلطنتی انگلستان و نمایندگانشان در ساختار سیاسی کانادا باید این حقیقت را دریابند و از پافشاری غیردموکراتیکشان دست بردارند.
خانواده سلطنتی هزینههای سنگین مالی و غیرضروری به بودجه ما تحمیل میکند که در شمارههای قبل به آن اشاره کردم، آن هم زمانی که همه دولتهای استانی و فدرال از کمبود بودجه و سنگینی بار بدهیها مینالند و به بهانه آن به خدمات آموزشی و بهداشتی حمله میکنند. نگهداری دفاتر نمایندگی خانواده سلطنتی در ساختار سیاسی ما، دفتر فرماندار کل (13) در عرصه فدرال و فرماندار (14) در استانها، هزینههای سنگینی دارند که ناعادلانه و نابخردانه بر مردم ما تحمیل میشوند، بدون آنکه هیچ عملکرد و تاثیر مثبتی داشته باشند! و برعکس سرشار از تاثیرات منفی و پافشاری بر نابالغی سیاسی ما هستند! و هجوم پرسشها در مورد ساختار و عملکرد سیاسی ما:
- وقتی مردم کانادا حزب حاکم و نخست وزیرشان را انتخاب میکنند، چه احتیاجی به تایید نمایندگان خانواده سلطنتی دارند (نمایندهای منتسب نماینده با رای را تایید کند)؟ و چرا آنها باید حق وتوی انتخاب ما را داشته باشند؟!
- چرا نمایندگان ملکه باید شروع و پایان مجلسهای ما را تایید کنند و از آنها اجازه بگیریم! ؟
- چرا ۱۰۵ سناتور ما باید با توصیه نخست وزیر، اما با تایید فرماندار کل (نماینده ملکه)، برگزیده شوند؟!
- آیا فرماندارهای کل از ما باهوشترند و یا خونشان ازما رنگینتر است و یا برگزیده خدا و سایه او در کشور ما میباشند!؟
نه، ما نیازی به خانم یا آقا بالا سر نداریم! میتوانیم خودمان انتخاب کنیم و گرداننده امور سیاسی خودمان باشیم. لطفاً ما را حقیر و صغیر مپندارید! انگل و سربار ساختار سیاسی ما نباشید. ما را به حال خودمان بگذارید و آخرین رگهها و تهماندههای ساختار استعماری را با چنگ و دندان در مملکت ما حفظ نکنید. کشور شما انگلستان است، نه کانادا! به کشور خودتان بروید جائیکه خودتان میدانید با مردم خودتان!
- حذف مجلس سنا از ساختار سیاسی کانادا:
۱۰۵ سناتور، برگزیده مردم کانادا نیستند و توسط آنها انتخاب نمیشوند! این سناتورها به توصیه نخست وزیر و توسط فرماندار کل که نماینده و جانشین ملکه الیزابت در کاناداست، تایید و بر ما تحمیل میشوند! وقتی مردم کانادا نمایندگان خودشان و مجالس خودشان را انتخاب میکنند، چه نیازی به مجلس سنای اضافی، انتصابی و هزینه اضافی هست؟ ۱۰۵ سناتور نفری ۱۴۲ هزار و چهارصد دلار سالیانه حقوق میگیرند و جز آقا بالا سری مجلس و نمایندگان منتخب ما کاری نمیکنند و یا اصلاً کاری نمیکنند و حقوق هنگفت ناعادلانه دریافت میکنند! این بودجه هنگفت نباید از جیب و بودجه ما هزینه شود، آن هم زمانی که بدهیهای سنگین داریم و سناتورها هم کارکردی قابل توجه ندارند!
- انتخابات مستقل نخست وزیر:
یک پیشنهاد نیز در اینجا قابل اشاره و اندیشه است. این پیشنهاد برای احترام بیشتر به نقش دموکراتیک و رای مردم و تاثیرگذاری مردمی بیشتر بر ساختار و تصمیمگیریهای سیاسی مطرح میشود:
انتخاب مجلس و نمایندگان آن از سوی مردم باشد برای همان مجلس و نمایندگان مردمی. اما رهبر حزب اکثریت، به طور خودکار و بدون رای مستقیم مردم، نخست وزیر نشود. انتخاب نخست وزیر در یک انتخابات جداگانه و با نامزدان فردی برای پُست نخست وزیری ،همرمان و در کنار انتخابات پارلمانی، میتواند انجام شود. هر فردی از سوی هر حزبی و یا به طور مستقل بتواند نامزد انتخابات نخست وزیری شود و نتیجه پیامد انتخاب مستقیم مردم باشد.آیا به اینگونه تاثیر و نقش مردم در صحنه سیاسی بیشتر نمیشود؟
میتوانیم مردمیتر و بیپرواتر پیشنهاد و فکر کنیم؛ نمیتوانیم؟
دولت اکثریت کنونی و محافظهکار قبلی تنها با کسب حدود ۴۰% از آرای رایدهندگان، حکومت اکثریت تشکیل دادند؛ یعنی اکثریت کرسیهای مجلس را با چنین میزانی از آرای مردم به دست آوردند و هر لایحهای را که میخواستند به تصویب رساندند و حزب اپوزیسیون هیچ کاره بود! با دقت بیشتر متوجه میشویم که تنها حدود ۶۸% مردم واجد شرایط در انتخابات گذشته شرکت کردند (بیشترین میزان از سال 1997) و ۴۰% از ۶۸% میشود حدود ۲۷% آرای مردم واجد شرایط (۱)!!!
این سیستم انتخاباتی چگونه کار میکند که احزاب کانادا با تنها کسب %۲۷ آرای مردم حکومتی قدر قدرت را تشکیل میدهند؟ پس بیدلیل نیست که احزاب کانادایی به قدرت رسیده تاکنون این سیستم را اصلاح نکرده و حتی وعدهشکنی انتخاباتی میکنند! و پرسش همچنان این است که رای انبوهی از رایدهندگان چگونه هدر میرود، آنها کسی را در مجلس ندارند که صدای آنها باشد و از منافع آنها دفاع کند؟ برای پاسخگویی به این پرسش باید به کارکرد سیستم انتخاباتی کنونی توجه کنیم.
- سیستم کنونی انتخابات و ضعفهای آن:
سیستم انتخاباتی کنونی کانادا سیستم "کسب رای بیشتر حوزه" (2) میباشد. بر اساس این سیستم، مجلس فدرال ۳۳۸ کرسی دارد که نمایندگان انتخاب شده در ۳۳۸حوزه انتخاباتی در سراسر کانادا (3) نماینده پارلمان میشوند. حزبی که اکثریت کرسیها یعنی حداقل ۱۷۰ کرسی را به دست آورد حکومت اکثریت تشکیل میدهد و رهبر آن حزب نخست وزیر کانادا میشود، بهطور خودبهخود، و بدون برگزاری انتخابات نخست وزیری جداگانه!
اکنون فرض کنیم در یکی از این ۳۳۸ حوزه انتخاباتی، برای مثال شش هزار نفر رای میدهند. از این تعداد۱۶۲۰ نفر به نامزد حزب محافظهکار، ۱۵۳۰ نفر به نامزد حزب لیبرال، ۱۴۵۰ نفر به نامزد حزب نیودموکرات و ۱۴۰۰ نفر به نامزد حزب سبز رای میدهند.
نتیجه: نامزد محافظهکار تنها با کسب ۲۷ % (۱۶۲۰ رای) از آرای حوزه خود به عنوان نماینده تمامی مردم آن حوزه به مجلس میرود، چون نسبت به بقیه نامزدان بیشتر رای آورده است! اما فاجعه اینجاست که ۷۳ % (۴۳۸۰ رای) از آرای آن حوزه هدر رفته و هیچ نمایندهای در مجلس نخواهند داشت!
نقاط ضعف غیر دموکراتیک سیستم انتخابات کنونی را به شرح زیر میتوان برشمرد:
1 - تشکیل حکومت های اکثریت دروغین!
2- انتخاب شدن نمایندگانی که نماینده حقیقی اکثریت مردم نیستند، به آنها پاسخگو نخواهند بود و از منافع و خواستهای آنها دفاع نخواهند کرد!
3- انبوهی از آرای هدر رفته مردم که نماینده خود را در مجلس نخواهد داشت.
4- احزاب به تناسب درصد آرای به دست آوردهشان از میزان آرای کل، در مجلس کرسی نخواهند داشت و بیعدالتی سیاسی بزرگی در اینجا رخ میدهد. حتی گاه حزبی با وجود به دست آوردن ۵% آرای مردم، تنها یک نماینده در مجلس خواهد داشت یعنی یک ۳۳۸ام کرسیهای مجلس و بینقشی کاملش در تصیمگیریهای سیاسی کانادا! توجه داشته باشیم که بودجه و کمکهای مالی به احزاب بر اساس میزان کرسیهایشان در مجلس تقسیم میشود و بیعدالتی سیاسی قبلی به بیعدالتی مالی سنگینتری پیوند میخورد!
- زنان و اقلیتها، نمایندگانی در حد آرایشان در مجلس نخواهند داشت.
- آرای حوزههای محلی بیش از آرای کل کشور وزن خواهند داشت.
- دستکاری حکومتهای وقت در مرزبندی و تعداد حوزهها به نفع حزب خود، و نه به نسبت جمعیت حقیقی حوزهها میتواند اتفاق بیافتد!
- این سیستم قدیمی است و در انتخابات پارلمانی ۵۸ کشور و انتخابات ریاست جمهوری ۱۹ کشور به کار گرفته میشود که بیشتر شامل مستعمرات سابق انگلیس است (4).
و اما جایگزین پیشنهادی:
-سیستم انتخاباتی جایگرین و ویژگیهای آن:
دیر زمانیست که بسیاری از مردم کانادا خواستار اصلاح سیستم انتخاباتی در کشورشده و سیستم "نمایندگی نسبی" (5) را بعنوان جایگزین پیشنهاد میکنند که رایجترین در دنیاست و در انتخابات پارلمانی ۸۸ کشور و انتخابات ریاست جمهوری ۲۰ کشور دنیا استفاده میشود. سازمانهای "رای عادلانه کانادا" (6) و "انستیتو برادبنت" (7) و بسیاری سازمانهای دیگر مبلغان سیستم جدید میباشند و در سایتهای خود آن را معرفی کرده و ویژگیهای آن را به شرح زیر برمیشمارند:
1- نامزدان باید به اکثریت آرای رایدهندگان دست یابند تا برگزیده شوند.
2- تعداد نمایندگان و کرسیهای یک حزب در مجلس متناسب با آرای مردم در کل کشور به آن حزب خواهد بود. ۳۰% رای مساوی است با ۳۰% نمایندگان مجلس، نه بیشتر و نه کمتر.
3- قدرت به تناسب آرا تقسیم میشود و حکومت اکثریت یا اقلیت دروغین نخواهیم داشت.
4- همکاری احزاب، به نسبت آرای مردمی ایشان، به تصمیمگیری بهتر برای کشور خواهد انجامید.
5- هرحوزه نه فقط یک نماینده، که میتواند چند نماینده داشته باشد.
6- مردم به طور مستقیم نماینده دلخواه خود را انتخاب میکنند و نمایندگان مسئولانهتر پاسخگوی رایدهندگانشان خواهند بود و مردم میتوانند رویشان حساب کنند.
7- در کشور چند ملیتی ما، همدلی، همفکری، توافق و همکاری در پهنه سیاسی جاری خواهد شد، نه قبضه ناعادلانه قدرت توسط یک حزب.
8- یک سیستم نمایندگی نسبی ویژه کانادا و هماهنگ با ویژگیهای آن توسط کارشناسان طراحی شده که میتواند جایگزین سیستم ناعادلانه و غیردموکراتیک کنونی شود (8).
- ایرادهای مخالفان به سیستم جایگزین:
مخالفان سیستم "نمایندگی نسبی" سه ایراد عمده به آن میگیرند و به بهانه آنها جلوی اصلاح سیستم انتخابات را سد میکنند:
1- این سیستم باعث تقسیم قدرت و روی کار آمدن دولتهای ائتلافی میشود که شکننده هستند. پاسخ مدافعان به این ایراد آنست که چه بهتر که حکومتهای ائتلافی از احزابی که به نسبت رایشان نماینده حقیقی مردم هستند تشکیل شود و در قدرت شریک گردند. تجربه تاریخی کشورهای اروپایی دارای این سیستم نشانگر آنست که دولتهای ائتلافی هم پایدار هستند و گاه پایداریشان بسیار بیشتر از دولتهای اکثریت اینجاست!
2- این سیستم باعث قدرتیابی احزاب کوچک در پارلمان میشود. پاسخ مدافعان اینست که حق دموکراتیک باید شامل احزاب کوچک که به نسبت آرای مردم نماینده صدایی در پارلمان داشته باشند نیز باید بشود، نه این که ناعادلانه سرکوب شوند.
3- این سیستم باعث قدرتیابی افراطیون چپ و راست میشود. پاسخ مدافعان این است که اتفاقا خشونت و سرکوب عامل رشد گرایشهای افراطیست، اما اگر نگرشهای گوناگون صدایی در پارلمان و امکان بیان خود به گونهای دموکراتیک داشته باشند، به خشونت نمیگرایند و مبارزه دموکراتیک پارلمانی را پیش میگیرند.
- اصلاح سیستم انتخاباتی و رفراندوم ها:
برگزاری رفراندوم ناقص، بدتر از عدم برگزاری آنست؛ و بهگونهای این خط مشی مخالفان در سنگاندازی جلوی اجرای اصلاح سیستم انتخاباتی بوده است. رفراندومهای ناموفقی در استانهای گوناگون کانادا در سالهای گوناگون برگزار شده که تنها پرسش آنها مانند "آیا میخواهید سیستم انتخاباتی کانادا یا استان تغییر کند ؟" را مطرح میکرده، و برایش هم یک پاسخ آری یا خیر میخواستند؛ و طبیعی است که پاسخ شرکتکنندگان ناآگاه منفی بوده است! بودجه و زمان کافی برای گفتمان پیرامون ویژگیها، مزایا، معایب و مقایسه دو سیستم قدیمی و جدید به هیچوجه فراهم نمیشد. مردم آگاهی کاملی برای پاسخگویی به رفراندوم را بهدست نمیآوردند و گزینش آگاهانه رخ نمیداد. برای شرکت انبوه مردم در چنین رفراندوم سرنوشتسازی باید زمان، بودجه و امکانات گسترده فراهم آورد تا یک گفتمان ملی با شرکت رسانهها، گروهها، سازمانها و تلاشگران سیاسی - اجتماعی بسیار شکل گیرد، نه اینکه هدفمندانه سریع، بدون بودجه و با طراحی پرسش و در فضای بسته اجرا شود! و چنین بود که میزان شرکتکنندگان در رفراندوم بسیار پایینتر از حد نرمال و حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد بود و مضافا اینکه تمامی رفراندومها نیز به شکست انجامید با کسب حدود ۴۰ درصد آرا! تنها در رفراندوم سال ۲۰۱۶ در پرنسادوارد آیلند بود که خواست اصلاح ۵۲% آرا را در برابر ۴۲ % به دست آورد و پیروز شد که متاسفانه باز هم دولت آن استان به بهانه تعداد کم شرکتکنندگان در رفراندوم نتیجه را معلق کرد! و اما رفراندومهای برگزار شده (9):
- پرنس ادوارد آیلند ۲۰۰۵ و ۲۰۱۶
- اونتاریو۲۰۰۷
- بریتیش کلمبیا ۲۰۰۹ و ۲۰۱۵ و ۲۰۱۸
و چنین کردند تا بگویند مردم نمیخواهند، تقصیر ما چیست؟!
- فرصت تاریخی از دست رفته:
جاستین ترودو در کارزار انتخاباتی سال ۲۰۱۵ قول داد که اگر انتخاب شود، آن آخرین انتخاباتی خواهد بود که با سیستم انتخاباتی قدیمی " کسب رای بیشتر حوزه " برگزار خواهد شد. او قول اصلاح سیستم انتخاباتی را به مردم داد، انتخاب شد، اما متاسفانه زیر قولش زد! اصلاح سیستم انتخاباتی انجام نشد و یک فرصت تاریخی بینظیر در این عرصه از دست رفت. در آن زمان ترودو و حزب لیبرال در اوج محبوبیت و قدرت بودند، حکومت اکثریت داشتند و برای تصویب هر قانونی نیاز به رای احزاب دیگر نداشتند. حزب محافظهکار به عنوان مخالف اصلی این اصلاح، شکست سختی در انتخابات خورده بود و در اوج ضعف بود. دیگر احزاب هم همیشه با اصلاح موافق و در این عرصه همراه ترودو بودند اما فرصت طلایی از دست رفت و حسرتش بر دل مردم ماند. و اما چگونگیاش:
پس از روی کار آمدن، ترودو یک کمیته از نمایندگان همه احزاب برای اصلاح سیستم انتخاباتی تشکیل داد. پس از مدتی فعالیت، نمایندگان حزب لیبرال در این کمیته، علیرغم مخالفت نمایندگان سایر احزاب، به ترودو پیشنهاد کردند وعده انتخاباتی خود را زیر پا بگذارد و آن را عملی نکند. کمیته در گزارش نهایی خود به نام "تقویت دموکراسی در کانادا" توصیه کرد که دولت یک سیستم "نمایندگی نسبی" جایگزین طراحی کند و یک رفراندوم برای تصویب مردمی آن برگزار نماید. گویا مخالفان اصلاح در خود حزب لیبرال هم قدرتمند بودند، اگرچه که استفن دیون، دومینیک لوبلان و کریستیا فریلند از مدافعان سیستم "نمایندگی نسبی" بودند. بعد از این گزارش، دولت در دسامبر ۲۰۱۶ یک نظر سنجی از ۳۶۰,۰۰۰ نفر در این مورد انجام داد و ضربه نهایی به خواسته اصلاح سیستم انتخاباتی فرود آمد! در اول فوریه ۲۰۱۷، کارینا گلد، وزیر نهادهای دموکراتیک دولت ترودو، اعلام کرد که تغییر سیستم انتخاباتی در برنامه دولت نخواهد بود و دلیل آن را عدم توافق درمیان کاناداییها بر سر سیستم انتخاباتی آینده و جایگزین اعلام نمود (10)!
- مردم و اصلاح سیستم انتخاباتی:
در سپتامبر گذشته شرکت "انگس رید گلوبال" (11) با مشارکت "رای عادلانه کانادا" در یک نظرسنجی اینترنتی با شرکت بزرگسالان کانادایی پیرامون "اصلاح سیستم انتخاباتی" انجام داد که با درصد خطای اندکی بازتابدهنده افکار عمومی کانادا در این مورد میباشد. در این نظرسنجی شش پرسش به شرکتکنندگان ارائه شد و نتایج آن عبارتند از:
۱- ۷۰% از شرکتکنندگان اعتقاد داشتند جاستین ترودو با وعدهشکنی در مورد اصلاح سیستم انتخاباتی و عدم اجرای آن اشتباه کرده است.
۲- ۸۲% از شرکتکنندگان اعتقاد داشتند حکومت اکثریت باید بیش از ۵۰ درصد آرا کل مردم را به دست آورده باشد.
۳- ۷۷% از اصلاح سیستم انتخاباتی و جایگزینی"سیستم نمایندگی نسبی" حمایت کردند.
۴- ۹۰% بر این باور بودند که احزاب سیاسی همکاری کنند و تصویب لوایح در پارلمان با بیش از ۵۰ درصد آرای نمایندگان صورت پذیرد.
۵- ۸۰% از شرکتکنندگان بر این باورند که پارلمان و نمایندگانش باید بازتاب آرای مردم باشند.
۶- ۸۴% موافق بودند که یک "مجمع ملی شهروندان" تشکیل شود و اصلاح سیستم انتخاباتی را پیش ببرد، بدون توجه به اینکه چه حزبی در انتخابات آینده پیروز شده و دولت را تشکیل خواهد داد (12).
- برنامه احزاب در مورد اصلاح:
حزب لیبرال و حزب محافظهکار در کارزار انتخاباتی جاری اشارهای به اصلاح سیستم انتخاباتی نمیکنند وآن را در برنامه عمل خود ندارند. اما دو حزب نیودموکرات و سبز به ضرورت تاخیرناپذیر اصلاح سیستم انتخاباتی کنونی و جایگزینی آن با سیستم "نمایندگی نسبی" پای میفشارند و آن را در برنامه عمل فوری خود دارند.
- ضرورت اصلاح ساختار سیاسی کانادا:
همانگونه که اشاره شد اصلاح سیستم انتخاباتی یک ضرورت تاخیرناپذیر است که برای احترام به دموکراسی و رای مردم، جلوگیری از هدر رفتن رای مردم، و جلوگیری از سوء استفاده قدرتطلبان باید هر چه سریعتر اجرا شود. مردم در کارزار انتخاباتی کنونی میتوانند به طور بسیار جدی خواستار گنجاندن این درخواست در برنامه احزاب و اجرای سریع آن پس از روی کار آمدنشان بشوند.
اما افزون بر این درخواست، بسیاری از مردم خواستار انجام اصلاحات سیاسی و دموکراتیک بیشتری برای تقویت دموکراسی در کانادا به شرح زیر هستند:
- حذف خانواده سلطنتی انگلستان از ساختار سیاسی کانادا:
کانادا صد و پنجاه سال است که به استقلال دستیافته و دیگر مستعمره انگلستان نیست. مردم کانادا خود حق انتخاب نمایندگان، دولتها و تصمیمگیرندگان سیاسی خود را دارند. نابالغ و عقب مانده نیستند که نیاز به آقا بالا سر، خانم بالا سر و یا دولت بالا سری داشته باشند که انتخاب آنها را تایید و یا وتو کند! وجود و کارکرد نهادهای باقیمانده از دوران استعمار هیچ دلیل موجهی ندارد مگر پافشاری بر عقبماندگی و نیاز به سرپرست داشتن ما! و این، بیتعارف، توهینی بزرگ به کانادا و کاناداییان و تجاوز آشکار به حقوق انسانی ماست. مدافعان حضور و عملکرد سیاسی خانواده سلطنتی انگلستان و نمایندگانشان در ساختار سیاسی کانادا باید این حقیقت را دریابند و از پافشاری غیردموکراتیکشان دست بردارند.
خانواده سلطنتی هزینههای سنگین مالی و غیرضروری به بودجه ما تحمیل میکند که در شمارههای قبل به آن اشاره کردم، آن هم زمانی که همه دولتهای استانی و فدرال از کمبود بودجه و سنگینی بار بدهیها مینالند و به بهانه آن به خدمات آموزشی و بهداشتی حمله میکنند. نگهداری دفاتر نمایندگی خانواده سلطنتی در ساختار سیاسی ما، دفتر فرماندار کل (13) در عرصه فدرال و فرماندار (14) در استانها، هزینههای سنگینی دارند که ناعادلانه و نابخردانه بر مردم ما تحمیل میشوند، بدون آنکه هیچ عملکرد و تاثیر مثبتی داشته باشند! و برعکس سرشار از تاثیرات منفی و پافشاری بر نابالغی سیاسی ما هستند! و هجوم پرسشها در مورد ساختار و عملکرد سیاسی ما:
- وقتی مردم کانادا حزب حاکم و نخست وزیرشان را انتخاب میکنند، چه احتیاجی به تایید نمایندگان خانواده سلطنتی دارند (نمایندهای منتسب نماینده با رای را تایید کند)؟ و چرا آنها باید حق وتوی انتخاب ما را داشته باشند؟!
- چرا نمایندگان ملکه باید شروع و پایان مجلسهای ما را تایید کنند و از آنها اجازه بگیریم! ؟
- چرا ۱۰۵ سناتور ما باید با توصیه نخست وزیر، اما با تایید فرماندار کل (نماینده ملکه)، برگزیده شوند؟!
- آیا فرماندارهای کل از ما باهوشترند و یا خونشان ازما رنگینتر است و یا برگزیده خدا و سایه او در کشور ما میباشند!؟
نه، ما نیازی به خانم یا آقا بالا سر نداریم! میتوانیم خودمان انتخاب کنیم و گرداننده امور سیاسی خودمان باشیم. لطفاً ما را حقیر و صغیر مپندارید! انگل و سربار ساختار سیاسی ما نباشید. ما را به حال خودمان بگذارید و آخرین رگهها و تهماندههای ساختار استعماری را با چنگ و دندان در مملکت ما حفظ نکنید. کشور شما انگلستان است، نه کانادا! به کشور خودتان بروید جائیکه خودتان میدانید با مردم خودتان!
- حذف مجلس سنا از ساختار سیاسی کانادا:
۱۰۵ سناتور، برگزیده مردم کانادا نیستند و توسط آنها انتخاب نمیشوند! این سناتورها به توصیه نخست وزیر و توسط فرماندار کل که نماینده و جانشین ملکه الیزابت در کاناداست، تایید و بر ما تحمیل میشوند! وقتی مردم کانادا نمایندگان خودشان و مجالس خودشان را انتخاب میکنند، چه نیازی به مجلس سنای اضافی، انتصابی و هزینه اضافی هست؟ ۱۰۵ سناتور نفری ۱۴۲ هزار و چهارصد دلار سالیانه حقوق میگیرند و جز آقا بالا سری مجلس و نمایندگان منتخب ما کاری نمیکنند و یا اصلاً کاری نمیکنند و حقوق هنگفت ناعادلانه دریافت میکنند! این بودجه هنگفت نباید از جیب و بودجه ما هزینه شود، آن هم زمانی که بدهیهای سنگین داریم و سناتورها هم کارکردی قابل توجه ندارند!
- انتخابات مستقل نخست وزیر:
یک پیشنهاد نیز در اینجا قابل اشاره و اندیشه است. این پیشنهاد برای احترام بیشتر به نقش دموکراتیک و رای مردم و تاثیرگذاری مردمی بیشتر بر ساختار و تصمیمگیریهای سیاسی مطرح میشود:
انتخاب مجلس و نمایندگان آن از سوی مردم باشد برای همان مجلس و نمایندگان مردمی. اما رهبر حزب اکثریت، به طور خودکار و بدون رای مستقیم مردم، نخست وزیر نشود. انتخاب نخست وزیر در یک انتخابات جداگانه و با نامزدان فردی برای پُست نخست وزیری ،همرمان و در کنار انتخابات پارلمانی، میتواند انجام شود. هر فردی از سوی هر حزبی و یا به طور مستقل بتواند نامزد انتخابات نخست وزیری شود و نتیجه پیامد انتخاب مستقیم مردم باشد.آیا به اینگونه تاثیر و نقش مردم در صحنه سیاسی بیشتر نمیشود؟
میتوانیم مردمیتر و بیپرواتر پیشنهاد و فکر کنیم؛ نمیتوانیم؟
1-https://www.elections.ca/content.aspx?section=ele&dir=turn&document=index&lang=e
2-The First Past the Post (FPP)
3- Election District or Riding
4- https://www.broadbentinstitute.ca/electoral_reform
5- Proportional Representation(PR)
6- Fair Vote Canada
7- Broadbent Institute
8- https://www.fairvote.ca
9- https://en.wikipedia.org/wiki/Electoral_reform
10- https://www.liberal.ca/wp-content/uploads/2015/10/New-plan-for-a-strong-middle-class.pdf
11- Angus Reid Global
12- https://www.fairvote.ca/poll
13- Governor General
14- Lieutenant General
2-The First Past the Post (FPP)
3- Election District or Riding
4- https://www.broadbentinstitute.ca/electoral_reform
5- Proportional Representation(PR)
6- Fair Vote Canada
7- Broadbent Institute
8- https://www.fairvote.ca
9- https://en.wikipedia.org/wiki/Electoral_reform
10- https://www.liberal.ca/wp-content/uploads/2015/10/New-plan-for-a-strong-middle-class.pdf
11- Angus Reid Global
12- https://www.fairvote.ca/poll
13- Governor General
14- Lieutenant General
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: Wednesday, September 25, 2019 - 20:00
درباره نویسنده/هنرمند
آرش آبادی لیسانس زبان انگلیسی، فوق لیسانس فیلمنامهنویسی، دارنده دیپلم مهاجرت از کاناداست. او روزنامهنگار، نویسنده و دبیر بخش اجتماعی و سینمایی رسانهها بوده است. abadiarash@yahoo.ca |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو