یکی از مسایلی که بسیاری از خانم‌ها از آن گله دارند رفتار بی‌حس و بی‌تفاوت همسرانشان است. شاید بسیاری از ما تجربه کرده باشیم که در جواب سوال "چه غذایی بپزم""کجا بریم""چی بخریم "جواب‌های "هرچی دوست داری""نمی‌دونم"، "نظرخودت هرچی هست" را دریافت کرده باشیم. دراین مواقع به چه چیزی فکرمی‌کنید؟؟ به این که تصمیم‌گیرنده اصلی شمایید؟ یا همانند مراجع عصبانی من فکر می‌کنید همسرتون از یک کره دیگری اومده و همه چیز برایش باری به هرجهت هست؟؟؟
قطعا آقایان هم چنین تجربیاتی دارند اما به دلیل اینکه خانم‌ها برونگراتر هستند این نسبت بسیار کم می‌شود.
اما این احساس و رفتار زمانی که شدت می‌یابد و تبدیل به کرختی می‌شود‌ نیازمند رسیدگی و درمان است؟
احساس کرختی روحی عاطفی معمولا فقط ناگهان اتفاق نمی‌‌افتد؛ بلکه فرایندی آهسته است که باعث می‌‌شود فرد آرام آرام خود را از زندگی جدا کند. این مسئله اینطور نیست که انتخاب شود بلکه مغز با قطع کردن احساسات خود به منظور مقابله با ضربه روحی واکنش نشان می‌دهد. فردی که از خود و احساساتش جدا شده است، اغلب احساس می‌‌کند که وقتی احساساتی درکار نباشد زندگی راحت‌‌تر به نظر می‌‌رسد. افتادن به درون غرقابی تاریک می‌‌تواند به راحتی روح را بشکند. برای فردی که از نظر احساسی بی‌‌حس است، اجتماعی شدن و رفتن به رویدادها باعث خوشحالی‌اش نخواهد شد. این افراد تمایلی برای ارتباط با افراد ندارند. بنابراین، به جای استفاده از تمام این انرژی برای گذراندن وقت با دوستان یا شرکت در رویدادها، آن‌‌ها ترجیح می‌‌دهند در خانه بنشینند و بازی کنند، تلویزیون تماشا کنند و این زمان را با خودشان سپری کنند.
فردی که از خود و زندگی جدا می‌شود ممکن است فعالیت‌های "عادی" را نیز تحت تأثیر قرار دهد؛ آن‌‌ها ترجیح می‌‌دهند بیشتر وقت خود را در خانه سپری کنند و از این محرک‌‌ها دور شوند.اگر این افراد به احساساتشان اجازه شکوفا شدن بدهند، قدرت آن‌ها به شدت افزایش می‌یابد.یک عامل استرس‌زا مانند جدایی، طلاق، مرگ در خانواده، از دست دادن شغل و یا بحران سلامتی می‌تواند احساسات شدید ایجاد کند. چون آن‌‌ها هیچ وقت چیزی احساس نمی‌‌کنند، در کنترل احساسات خود تمرین چندانی ندارند، بنابراین احساسات آن‌‌ها ممکن است بهترین باشد.
شاید فکرکنید با فردی صبور و منطقی مواجه هستید و از‌ آنجا که این افراد از احساسات خود جدا شده‌‌اند، ممکن است حتی در وضعیتی که نیاز به پاسخ قوی باشد، ابراز نگرانی نکنند. برای مثال، در یک بحران یا وضعیت فوق‌‌العاده که هر کسی فریاد می‌زند، ممکن است آن‌ها صبور و خونسرد به نظر برسند. این کار مزایایی دارد اما نشان ندادن احساسات می‌تواند منجر به انفجار بعدی شود.
اگر احساس کرختی عاطفی می‌کنید، ممکن است به این دلیل باشد که بیش از حد درگیر زندگی شده‌اید. ذهن شما نیاز به یک استراحت دارد و در نتیجه شما شروع به خاموش کردن احساسات مثبت و منفی خواهید کرد. ممکن است با خودتان فکر کنید "چه اشتباهی در احساس خوشبختی وجود دارد؟" خوب، ما نمی‌توانیم بدون تجربه درد احساس شادی کنیم، بنابراین فردی که احساساتی را احساس نمی‌کند، بهتر است بیش از این به این راه ادامه ندهد.
اگر واقعا کسی را می‌شناسید که از نظر عاطفی بی‌‌حس شده باشد، ممکن است احساس منفعل بودنش را با شما در میان بگذارد احساس آن‌ها به گونه‌ای است که گویا یک فیلم از خودشان را تماشا می‌کنند. علی‌ رغم بهترین تلاش‌هایشان برای مشارکت، احساس می‌کنند که نمی‌‌توانند وارد عمل شوند. آن‌ها احساس می‌‌کنند در یک تجربه بیرون از بدن گیر کرده‌‌اند و نمی‌دانند چطور با بدن و احساسات خود ارتباط برقرار کنند.
شناختن چنین آدمی کار سختی است و به همین دلیل زنان زیادی هستند که خود را گرفتار رابطه‌ای فرساینده با کسی می‌بینند که انگار هرگز او را نمی‌شناسند و اغلب برخوردها را به حساب اطمینان و مهربانی می‌گذارند اما به مرور زمان رفتارها سردتر وخسته کننده‌تر می‌شوند و دوام زندگی به خطر میافتد. او نه تنها قدمی برای حفظ رابطه‌تان برنمی‌دارد بلکه از تمام مسئولیت‌ها نیز فرار می‌کند. او خودش تعهدی نمی‌پذیرد و بابت هر مشکل و مسئله‌ای که پیش بیاید مستقیما شما را عتاب و سرزنش می‌کند. چنین مردی نقش خود را در رابطه کاملا نادیده می‌گیرد و مدام به شما یادآوری می‌کند چه اشتباهاتی مرتکب شده‌اید و چگونه بد عمل کرده‌اید.
اگر‌ شریک زندگیتان را اینگونه یافتید در همان ابتدای زندگی با یک متخصص مشورت کنید. اگر مطمئنید که تمام تلاش خود را برای نجات رابطه‌تان کرده‌اید اما نتیجه‌ای نگرفتید، تنها راه این است که شروع کنید به فاصله گرفتن. باید مطمئن باشید که دیگر نمی‌توانید تنها کسی باشید که برای حفظ رابطه تلاش می‌کند و همسرتان هم باید درک کند که دیگر نمی‌تواند شما را نادیده بگیرد. شاید این حرف تند و بی‌پرده باشد ولی با خودتان و زندگی‌تان روراست باشیدکسانی که راه زندگی کردن را بر خود بسته‌اند هرگز گزینه مناسبی برای زندگی نیستند.